با گذر از کوچه پس کوچههای سبزه میدان به مجموعهای از گذرها، سراها، تیمچهها و دالانهایی میرسیم که بنابرآنچه در برخی از سفرنامهها آمده، ریشه در تاریخ کشورمان دارند و از گذشته تا به امروز مرکز کسب و کار زرگرها، کفاشها، نجارها، خیاطها و کبابیها بوده است.
مجموعه بازار بزرگ تهران هماکنون مکان سرپوشیدهای است که از گذرهای اصلی مسقف آن میتوان به بازار بزرگ، بازار امیر، بازار عباسآباد، بازار زرگرها، بازار کفاشها، حمام چال، مزینی، بازار زید،پاچنار، فراشباشی (نظام)، کبابیها، باقرپور، بازار نجارها، حضرتی، نوروزخان، بازار مسجد جامع، بازار بینالحرمین، چهارسوق، خیاطها، احمدی (حاجی ابوالفضل)، غریبان،سید اسماعیل،سید ولی و منوچهرخانی اشاره کرد در این میان گذر لوطی صالح بیش از همه شناخته شده است.
شایان ذکر است؛ اباچی، ابوتراب، امین اقدس، حمام قبله، دالان دراز، دشتی، دلگشا، گلستان، گلشن و گلشنشکن از سراهای بازار بزرگ تهران به حساب میآیند.
این بازار دربرگیرنده تیمچههایی با نامهای حاجبالدوله، باوفا، توجه، حاجی ابوتراب و فرد است.
بازار بزرگ تهران دالانهایی با عناوین سوم و توتونفروشان را نیز دربرگرفته است و از مساجد قرار گرفته در اطراف آن میتوان به مسجد امام خمینی(ره)«مسجدشاه یا مسجد سلطانی»، امامزاده زید و مسجد سید عزیزالله اشاره کرد.
بنابراین گزارش بازار تهران طبق آنچه در سفرنامه سر توماس هربرت آمده در زمان حکومت صفویه سقف نداشته است.
اورسل ،جهانگرد بلژیکی نیز در بخشی از سفرنامه خود در وصف بازار تهران چنین نوشته است:« از سبزه میدان به وسیله ی سه مدخل میتوان وارد بازار شد. بازار تهران خود به تنهایی به منزلهی یک شهر است که روزانه در حدود بیست تا بیست و پنج هزار نفر را در خود جای میدهد و کوچهها، مهمان خانهها و مساجد مرتبی دارد. راهروها ی وسیع پیچ در پیچ سر پوشیده اش زیر گنبدهای روزنه داری قرار گرفته است و این روزنهها طوری ساخته شده که نور و هوا به داخل بازار نفوذ میکند.
بازار تهران دارای کاروان سراها ی متعددی است که از نظر ساختمان همه شکل هم هستند: یک حیاط چهار گوشه که در میان آن یک حوض نسبتا ً وسیع و گِردی وجود دارد که آب از آن جاری است. دورتادور حوض را درختان انبوه گرفته و دور تا دورحیاط هم ساختمانهایی دوطبقه یا یک طبقه و در اطراف این حیاط هم بستههای کالاست که بر روی هم انباشته شده است.
در میان این کاروانسراها، کاروان سرای «حاجب الدوله» که در زمان ناصر الدین شاه بنا شده، از همه دیدنی تر است. جایی وسیع، پر از گونه گونه چلچراغها و انواع کالاهای بلور، و گردشگاه و محل تجمع صاحبان ذوق که حتا از میان اعیان و اشراف نیز کسانی بدشان نمیآمد که گاهی سری به آنجا بزنند.
در بازار مساجدی نیز وجود دارد و در تقاطع دالانهای آن چار سوقهای سر پوشیده ای که گنبد و دیوارههای آن با کاشیهای زیبا به طرزی چشمگیر تزیین شده است. چارسوق تیمچه یکی از آنهاست که حجرههای اطرافش اختصاص به کتاب فروشها دارد و لاجرم محل مراجعه و اجتماع روحانیون و میرزاها و روشنفکران است
.
کسبه روی قالیهایی که در حجرههای خود گستردهاند، دو زانو یا چهار زانو بر مخدهای مینشینند و کالاهای خود را با سلیقهی چشمگیری- که ما مغرب زمینان از آنان تقلید کردهایم و آن را به کمال رساندهایم – میچینند و مردم را به خرید دعوت میکنند.»
این جهانگرد بلژیکی در بخش دیگری از سفرنامهاش مینویسد:« در بازار مسجدهایی نیز وجود دارد، به نظرم در حدود چهار باب. ولی در این مورد اطلاعات من نمیتواند دقیق و درست باشد .»
بازار بزرگ تهران و احوال امروزش
بازار بزرگ تهران در ماههای اخیر در مرکز توجه دلسوزان میراث فرهنگی کشور قرار گرفته و با توجه به اینکه بخشی از تاریخ کشور و بهخصوص تهران را در میان کوچه پسکوچههای خود به یادگار نگه داشته، انتظار می رود که متولیان امر رسیدگی به وضعیت میراث فرهنگی کشور و حفاظت و حراست از آنها، رسیدگی به اماکن تاریخی چون این بازار را جدی بگیرند و تا دیر نشده به داد آنها برسند.