سروش صحت بعد از چند کار موفق و غیرموفق در تلویزیون، باز هم با سریالی جدید نویسندگی و کارگردانی خود را محک زده است. «لیسانسهها» تازهترین سریال تلویزیونی صحت است که در ابتدای راه، انتقاداتی را به همراه داشت اما به مرور توانست لحظههای خوشی را برای بینندگان رقم بزند.
سروش صحت که معمولاً طنز موقعیت را با توجه به تجربههای گذشته خود و دیگر کارگردانان برای آثارش انتخاب میکند، درصدد است تا مشکلات و مصائب جوانان را در قالب داستان سه جوان که هر کدام سوداها و آرزوهایی در سر دارند، با زبانی طنز به مخاطب انتقال دهد و در این مسیر، با استفاده از جملات و حرکات طنز و کمدی، مخاطب را میخنداند. البته لازم به ذکر است که سروش صحت نسبت به کارهای گذشته خود به پیشرفتی نرسیده و به نظر می رسد که چون کار قبلی او «شمعدونی»، توجه مخاطب را جلب نکرد و موفقیتی به دست نیاورد، تنها در جهت بازسازی ذهن مخاطب برآمده و «لیسانسهها» را ساخته است.
او و ایمان صفایی سالهاست که با یکدیگر همکاری میکنند و البته موفقیتهایی را با سریالهای «پژمان» و «ساختمان پزشکان» به دست آوردهاند، اما «لیسانسهها» نیز ادامه مسیر قبلی این هنرمند در مقام کارگردان است و هنوز حرکتی جدید و اثرگذار از سروش صحت را در تلویزیون شاهد نیستیم و «لیسانسهها» به نوعی درجا زدن برای او محسوب میشود.
صحت در هر کارش از بازیگران جدید در کنار تیم قبلی بازیگرانش بهره میگیرد تا بتواند توجه مردم را جلب کند؛ اما در «شمعدونی» با وجود اینکه از «مهدی نادری» و «محمدحسن معجونی» دو بازیگر توانمند استفاده کرده بود، نتوانست رضایت مخاطب را جلب کند اما این اتفاق در «ساختمان پزشکان» و «لیسانسهها» نتیجه داده است.
در واقع صحت در «لیسانسهها» توانسته با استفاده از سه بازیگر توانمند تئاتری هوتن شکیبا، کاظم سیاحی و سیاوش چراغی پور به موفقیت خوبی دست یابد و در کل سریال طنز خوبی ارائه کرده است اما باز هم تاکید میکنم که هنوز کار جدیدی را ارائه نداده است.
حتی استفاده از سخن گفتن با مخاطبین و متلک پرانی به اقشار مختلف در اعتراض به اعتراضات متعددی که به هر اثر طنزی از سوی عده ای در قالب گروه های قومی یا شغلی می شود هم، به عنوان تکه کلام این سریال با اقبال روبرو نشده و به عنوان یک بازخورد مثبت از سوی مخاطب فراگیر نشده است.
فیلمنامه آثار طنز و کمدی تلویزیون نشان میدهند که قشر نویسندگان ما هنوز به پختگی و تجربه لازم در جلب کردن غالب مخاطبان نرسیدهاند و در این راه تنها تا حدی موفق بودهاند و ما هنوز از عدم انسجام در فیلمنامههایمان رنج میبریم. در این ارتباط نگارنده معتقد است نویسندگان طنز و کمدی باید خنده را بشناسند تا بتوانند مردم را بخندانند.
البته مقصر اصلی این جریان، تنها فیلمنامهنویسان نیستند و نوک دیگر این پیکان به مسئولان و ممیزی ها بر میگردد و وقتی همه عوامل دخیل در برنامهسازی ذائقه مردم را بشناسند و بر آن اساس شوخیها را طراحی کنند، حتما مورد توجه مخاطبان قرار میگیرد.
در نتیجه باید تاکید کنیم که غافلگیری و جایگاه مخاطب در مجموعههای طنز موقعیت و کلامی، نکته مهمی است که باید به آن توجه بیشتری شود چرا که حفظ مخاطبان مهمترین مسئله و دغدغه امروز رسانه است.