در دو دهه اخیر تلاشها برای رمزگشایی از روابط ابراهیم گلستان و فروغ فرخزاد به شکل جنون آمیزی رو به فزونی گذاشته و با وجود آنکه بستگان ابراهیم گلستان، همواره تأکید داشتند که دامن زدن به این مسائل، منجر به ناراحتی مادرشان میشود و خواستار دامن نزدن به این مسائل بودند، جذابیت ماجرا برای برخی باعث شده بود که هر روز نقل قول تازهای کشف و زندگی خصوصی این شاعر حتی بیش از اشعارش مورد توجه برخی قرار گیرد.
در روزهای اخیر، فرزانه میلانی خبر از انتشار کتابش با نام «فروغ فرخزاد؛ زندگینامهی ادبی و نامههای چاپنشده» داده و تأکید کرده برای تهیه این کتاب با بیش از هفتاد نفر از اقوام، دوستان، همکاران، همسایهها و آشنایان فروغ فرخزاد مصاحبه کرده است. بنا بر اطلاعات منتشر شده، این کتاب بیش از سی نامه را دربرمیگیرد که پیش از این منتشر نشدهاند و شماری از نامههای این شاعر به ابراهیم گلستان را نیز شامل میشود. میلانی همزمان با اعلام خبر انتشار قریب الوقوع این کتاب، یکی از نامههای فروغ را نیز منتشر کرده است.
تعابیر به کار رفته در این نامههای خصوصی صرفاً به مخدوش ساختن چهره این شاعر دامن میزد و تصویر ذهنی که بسیاری بر اساس قرائت اشعار فروغ فرخزاد داشتند، تحت الشعاع زندگی خصوصیاش قرار میداد. در این ارتباط، ابراهیم گلستان ـ که مقصد نامهها بوده درباره منشأ انتشار آنها گفته است: «من نامهها را به او دادم برای اینکه که استاد درجه یکی است و میخواست بیوگرافی درباره فروغ بنویسد و نیاز به مطالعه آنها داشت...» و در واقع گلستان منشأ انتشار مکاتبات خصوصی فروغ فرخزاد است!
با این حال، خانواده فروغ فرخزاد از انتشار این نامهها رضایت ندارد و با وجود آنکه طبیعتاً مالک معنوی و مادی این نامهها خانواده فرخزاد از جمله پسر و خواهرش به عنوان تنها بستگانش در قید حیات فروغ هستند اما آن گونه که پوران فرخزاد خواهر فروغ به «تابناک» میگوید، او حتی در میان اشخاصی برای این کتاب نیز نبوده است. در واقع این کتاب کاملا بدون هماهنگی و کسب رضایت از خانواده فرخزاد در حال عرضه به بازار است.
پوران فرخزاد با بیان اینکه فرزانه میلانی، مؤلف این کتاب را میشناسد، عنوان کرد: خانم میلانی شخص محترمی است و ما با هم از گذشته دوستی داشتهایم اما اینکه زندگی یک شخص نظیر فروغ را علنی کنیم، بسیار زشت است. وقتی قصد انجام چنین عملی داریم، باید از خودمان بپرسیم آیا قشنگ است و دوست داریم در آینده زندگی خصوصی و اسرار زندگیمان را این گونه و آن هم بدون رضایت خانوادهمان منتشر کنند؟ به نظرم کنار زدن پردهها زیبا نیست.
او ادامه داد: چه کسی میداند سعدی هزلیاتش را در چه حال و هوایی و بر چه اساس گفته است؟ آیا باید به دنبال کشف و برجسته کردن این مسائل بود؟ پانزده، بیست سال پیش مقالات شمس تبریزی مطالعه میکردم و در آن یک نکاتی را دیدم و نوشتم که نشان میداد اصلاً مولوی و شمس، با چهره مرسوم کنونی شان تفاوتهایی دارند و بعد فکر کردم که چرا باید به رویاهای مردمی که مولوی و شمس را با شعرشان درک کردهاند و میکنند، خیانت کنم و چرا باید به مولوی در ذهن برخی لطمه بزنم؟ به همین دلیل مقاله را پاره کردم و دور ریختم.
پوران فرخزاد خاطرنشان کرد: همه ازدواج کردیم، طلاق گرفتیم و فراز و نشیبها و اشتباهات بسیاری در زندگیمان داشتهایم. چه لطفی دارد نامهای که مثلاً پانزده سالگی به یک پسر نوشتهام، منتشر کنند؟ آدمها مستمراً تجربه میکنند و ممکن است اشتباه کنند؛ بنابراین، انتشار زندگی خصوصی اشخاص را -آن هم به این شکل- منطقی نمیدانم و تصور میکنم دشمنی با کاراکتر شعری فروغ فرخزاد است.
خواهر فروغ درباره اینکه چه تلقی از انگیزه منتشرکنندگان این نامههای خصوصی در قالب کتاب دارد، گفت: این امر یا برای جلب توجه میتواند باشد و یا برای فعالیت اقتصادی که البته من فکر میکنم انگیزه اصلی این است که کاسبی کنند. امیدوارم این تجارتها را متوقف و زندگی خصوصی فروغ را رها و بر شعرش تمرکز کنند.