آمریکا در باتلاق بزرگ سوریه فرو رفته است به گونه ای که نمی داند چگونه از آن خارج شود و بر این باور است که شکست توافق آتش بس یکی از راه های بیرون آمدن از آن است.

 

«عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب  در سرمقاله خود در پایگاه اینترنتی روزنامه رای الیوم چاپ لندن  نوشت: پیش از حمله آمریکا به عراق دونالد رامسفلد، وزیر دفاع اسبق آمریکا با استفاده از ابزار گسترده تبلیغاتی غربی و عربی در مصاحبه ای گفت: ماهواره های جاسوسی آمریکایی که در آسمان عراق ترافیک ایجاد کرده اند می توانند «سایز» لباس های صدام رئیس جمهور معدوم عراق را تشخیص داده و هویت کشورهای تولید کننده آن را نیز تشخیص دهند.

 

این مقاله نویس تصریح کرد: سخنی نیک است...تا زمانی که وضع چنین است و ما این گونه سخنان آمریکایی ها را به رغم میل باطنی راست می پنداریم این پرسش را مطرح می کنیم که چگونه چهار جنگنده آمریکایی از نوع «اف -16»یک مرکز ارتش سوریه را در نزدیکی فرودگاه «دیرالزور» بمباران می کنند و هشتاد سرباز سوری را می کشند و صد سرباز دیگر را زخمی می کنند، آن هم اشتباهی؟

 

به فرض که هواپیماهای آمریکایی اشتباه کردند چرا این اشتباه برای نیروهای عراقی در فلوجه، تکریت، الرمادی و موصل یا نیروهای روسی یا کرد یا ترک یا...یا...و فهرست نیروهای ویژه و غیر ویژه موجود در خاک سوریه رخ نمی دهد؟

 

پهپادهای وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) به دنبال آن هستند که آتش بسی که در دیدار جان کری، وزیر خارجه آمریکا و سرگئی لاوروف همتای روس وی ده روز پیش بر سر آن به توافق رسیدند از هم فرو پاشند.آنها این بمباران علیه مواضع ارتش سوریه را انجام دادند به امید آن که واکنش انتقامجویانه سوریه یا روسیه را در پی داشته باشد یا خشمگین شده و فروپاشی آتش بس را اعلام کنند اما این اتفاق نیفتاد زیرا دو طرف روسی و سوری به آتش بس و بندهایش که به نفع آنهاست، پایبند ماندند و از خود خویشتنداری نشان دادند.

 

یک دیدگاه وجود دارد که می گوید هواپیماهای آمریکایی این بمباران را به مواضع ارتش سوریه به عنوان مقدمه یا توجیهی برای بمباران مواضع گروه «فتح الشام» یا همان جبهه النصره سابق و هم پیمانانش و نیز «جیش الفتح» و دیگر گروه ها که قرار است رخ دهد، انجام دادند اما ما به رغم وجاهت برخی جوانب این دیدگاه به آن تمایلی نداریم آن هم به یک دلیل ساده و آن اینکه دولت آمریکا نمی خواهد به این بند از توافق آتش بس پایبند باشد. بر اساس این بند گروه های میانه رو از تندرو یا تروریستی باید جدا شوند زیرا گروه های معارض به شدت با این عملیات جدایی مخالفت کردند و به شکل بی سابقه و با تلاش های مفتی سعودی شیخ عبدالله المحیسنی و نشست های گسترده ای که طی روزهای گذشته برگزار کرد، پشت سر جبهه النصره صف بندی کردند.

 

روس ها با زیرکی تمام شریک آمریکایی شان را فریب دادند و زمانی که آمریکا را به سمت امضای این توافقنامه و تشکیل اتاقی برای هماهنگی مشترک نظامی برای جنگ و از بین بردن گروه های تندرو سوق دادند به خوبی می دانند که از بین بردن جبهه «فتح الشام» یا «جبهه النصره» به معنی پایان کار گروه های مسلح در سوریه به طور کلی است و به نظر می رسد که «بیداری» آمریکا نسبت به این فریب بسیار با تأخیر صورت گرفته است.

 

جدایی میان گروه ها و عناصر مسلح آنها کار بسیار دشواری است اگر نگوییم به دلیل تداخل جغرافیایی و تداخل سازمانی و بشری غیرممکن است.

 

بسیاری از برادران از یک خانواده در چند گروه مسلح حضور دارند پس چگونه می توان آنها را شمرد و برخی از آنها را تروریست قلمداد کرد که باید کشته شوند و دیگری را میانه رو به حساب آورد که باید جانشان حفظ شود؟ گرفتاری تعهد آمریکا در اینجا نهفته است.

 

کسی که گفت و گوی روز گذشته ابو محمد الجولانی، سرکرده گروه «فتح الشام» با شبکه تلویزیونی «الجزیره» را دنبال کرده باشد و به سخنانش دقت کرده باشد به خوبی نقشه نزاع در خاک سوریه را درک می کند. الجولانی به شدت از دولت آمریکا انتقاد کرد زیرا همچنان گروهش را به رغم جدایی اش از گروه «القاعده» تروریستی قلمداد می کند. گویی می گوید این کار را با دستور آمریکایی ها و هم پیمانان عرب انجام داده است. وی گفت طرحی روسی آمریکایی وجود دارد که هدفش تسلیم شدن گروه های مسلحی است که با دولت سوریه می جنگند و گفت آمریکا تلاش می کند «اکنون همان کاری را در سوریه انجام دهد که بیست سال پیش در عراق انجام داد» و این به معنی مخالفت آشکار با توافق آتش بس و هر گونه راه حل عملی یا راه حل های سیاسی است که ممکن است در کنفرانس ژنو بر سر آن توافق شود، البته اگر برگزار شود.

 

آمریکا در باتلاق بزرگ سوریه غرق می شود به گونه ای که نمی داند چگونه از آن خارج شود و بر این باور است که فروپاشی توافق آتش بس یکی از راه های بیرون آمدن از آن است تا بر اساس خواسته های خودش و هم پیمانانش چه در میان معارضان سوریه و چه در میان کشورهای حاشیه خلیج (فارس) حامی معارضان این توافق را تغییر دهد.

 

شبکه های ارتباط جمعی به ویژه پایگاه اینترنتی «یوتیوپ» پر از تصاویری است که بازتاب دهنده خشم شدید برخی گروه های مسلح سوری از آمریکاست و این یعنی حالت تنفر از آمریکا که در حمله آمریکایی ها به عراق به اوج خود رسیده بود و به دلیل حمایت از برخی گروه های مسلح سوری اندکی کاهش پیدا کرده بود، بار دیگر این تنفر به شکل سابقش بازگشته و این بار چه بسا تنفر با قدرت بیشتری بازگشته است.

 

تفاهم های سیاسی و نظامی آمریکا و روسیه این روزها و روزهای آینده آزمون سختی را پشت سر می گذارد روزهایی که چه بسا شاهد دیدار میان کری و لاوروف و چه بسا پوتین و اوباما در حاشیه نشست های مجمع عمومی سازمان ملل خواهد بود و چه بسا برای نجات این آتش بس از فروپاشی سرنوشت ساز باشد.

 

نجات آتش بس به معنای عقب نشینی روسیه و تغییر در بندهای توافق در پاسخ به خواسته آمریکایی ها است و فروپاشی یعنی اصرار دو طرف بر مواضع خود، اصراری که باعث لغو نشست شورای امنیت برای تایید آن یعنی تایید قطعنامه در روز جمعه گذشته شد.

 

بسیار سخت است که یکی از این دو احتمال تغییر یا فروپاشی را بر دیگری ترجیح داد، اما جایگزین فروپاشی چه بسا بازگشت به نقطه صفر و شعله ور شدن جنگ نیابتی روسیه و آمریکا در خاک سوریه است که اگر به سرعت مهار نشود ممکن است به جنگ مستقیم میان دو طرف تبدیل شود؛ جنگی که هیچ‌یک از این دو کشور آن را نمی خواهند. در این زمینه باید جنگ جهانی اول را به خاطر آوریم که با ترور ولیعهد اتریش آغاز شد.

 

اوباما که به وسیله دونالد ترامپ دشمنش و کاندیدای حزب جمهوری خواه متهم به «ترس» درباره مساله سوریه شده است، چه بسا می خواهد با «انجام کار خاصی» به این اتهام پاسخ بدهد تا شانس هیلاری کلینتون کاندیدای دموکرات ها را بهبود بخشد. در نظرسنجی ها پیشتازی کلینتون از ترامپ به شکل سریعی در حال کاهش است. اوباما همچنین 38 میلیارد دلار کمک به رژیم اشغالگر اسرائیل برای به دست آوردن آرای یهودی ها تقدیم کرد.

 

روزهای دشوار پیش رو پر از اقدامات غیر منتظره است و توافق آتش بس نیز در اتاق «ریکاوری» قرار گرفته است و ما طبق معمول چاره ای جز انتظار نداریم، مگر گزینه دیگری هم داریم؟