بطور کلی با ظهور انقلاب اسلامی ایران، حاکمیت عربستان سعودی بشدت از بهم خوردن موازنه قدرت در منطقه خشمگین و هراسان شده است. در طول جنگ ایران و عراق رژیم سعودی یکی از کشورهای خرسند این کارزار بود چرا که گمان می برد از این طریق توازن قدرت حفظ خواهد شد اما پس از پایان جنگ و پس از آن در ابتدای سال 2001 با اشغال عراق بدست نیروهای ائتلاف و اعدام صدام حسین(دیکتاتور سابق عراق) این توازن بهم خورد و بر خلاف مشی آل سعود جایگاه ایران در منطقه ارتقا پیدا کرد.
پس از آن که بحث هسته ای شدن ایران پیش آمد، از منظر دولت سعودی رسیدن ایران به این دستاورد بزرگ گامی دیگر در راستای ارتقا جایگاه جمهوری اسلامی در منطقه تلقی می شد. از این زمان به بعد است که، سیاستهای خصمانه ریاض در قبال جمهوری اسلامی ایران حالتی عریان تر به خود می گیرد چنانکه تا واپسین لحظات رسیدن به توافق هسته ای بین ایران و گروه 1+5 آل سعود به سرکردگی رژیم صهیونیستی دست از سنگ اندازی و کارشکنی علیه ایران و مردم ایران برنداشت و این سیاست نابخردانه آل سعود تابه امروز ادامه دارد.
اصلاح سیاستهای عربستان
"محمدجواد ظریف" رییس دستگاه دیپلماسی کشورمان با نقد سیاستهای برخی کشورهای منطقه بر این باور است که، معمولا برخی از دیپلماتها همه گزینههای غلط را اول انتخاب میکنند تا به گزینه درست برسند. معتقدم که برخی از کشورهای منطقه نیز به اشتباه و به دلیل محاسبات غلط سیاستهایی را انتخاب کردند که بیش از همه دامنگیر خود آنها میشود. دولت عربستان با حمایت از گروههای افراطی، جنگافروزی و کشتار مردم بیگناه یمن باعث شده که خود در انزوا قرار بگیرد و دیر یا زود مجبور به اصلاح سیاستهای خود میشود. گرچه هر چه زودتر این سیاستها را اصلاح کند به خود و منطقه کمتر آسیب میرساند.
حرفهای عادل الجبیر را جدی نمیگیرم
ظریف در واکنش به بخشی از گفتههای این مقام سعودی که گفته بود ایرانیها، دیپلماتهای ما را کشتهاند، تاکید داردکه، عادل الجبیر در این مدتی که مسوولیت وزارت امور خارجه عربستان را پذیرفته آنقدر حرفهای خلاف زده که فکر نمیکنم کسی در دنیا حرفهای ایشان را جدی بگیرد و من هم قصد ندارم به حرفهایی که خیلی جدی نیست با پاسخ دادن به اظهاراتش اعتبار ببخشم و روش خود را در این زمینه نمیشکنم.
بازهم سنگ اندازی- اعتراض وزارت خارجه به کارشکنی عربستان
عربستان برای جلوگیری از نمایندگان ایران بمنظور شرکت در اجلاس سازمان کنفرانس اسلامی روادید صادر نکرد. مدیرکل امور سیاسی و امنیت بین الملل وزارت امور خارجه به صادر نکردن روادید برای هیات ایرانی توسط دولت عربستان اعتراض کرد. حمید بعیدی نژاد، مدیرکل امور سیاسی و امنیت بین الملل وزارت امور خارجه گفت: جمهوری اسلامی ایران نسبت به رفتار خلاف قانون و تبعیض آمیز عربستان سعودی در صادر نکردن روادید برای هیات جمهوری اسلامی ایران جهت شرکت در اجلاس مقامات ارشد اعضای سازمان همکاری اسلامی در جده، مراتب اعتراض خود را به مراجع ذی ربط اعلام کرده است.
وی تاکید می کند که، هر تصمیمی که بدون مشارکت هیات سیاسی جمهوری اسلامی ایران در جده اتخاذ شود، فاقد هرگونه رسمیت و اعتبار خواهد بود. اجلاس مقامات ارشد سازمان همکاری اسلامی که پیش نویس اسناد و قطعنامه های اجلاس آینده سران این سازمان در استانبول را آماده می کند، به ریاست ترکیه در جده در حال برگزاری است.
بعیدی نژاد ابراز امیدواری کرد که عربستان سعودی با اتخاذ یک سیاست واقع بینانه این امکان را فراهم کند که سازمان همکاری اسلامی به جای پرداختن به موضوعات فرعی، به مباحث دارای اولویت جهان اسلام مانند فلسطین، تروریسم، فرقه گرایی و مشکلات مشترک امت اسلامی بپردازد.
در همین راستا جابری انصاری سخنگوی وزرات خارجه کشورمان می گوید: در سال جدید شمسی اجلاس عادی سران سازمان همکاری اسلامی در استانبول انجام خواهد شد و اجلاس مقدماتی در جده برگزار می شود، متاسفانه برای هیات ایران روادید صادر نشده است اما دولت میزبان وظایفی دارد در قبال اعضای سازمان که متاسفانه عربستان به تعهدات عمل نکرده و به دلیل عدم حضور یکی از اعضا نتیجه این جلسه از اعتبار قانونی چندانی برخوردار نخواهد بود.
اما چرایی استمرار دشمنی عربستان با ایران
به نظر میرسد الگوی هنجاری- هویتی تعیین کننده سیاست خارجی برخی کشورهای منطقه، جمهوری اسلامی را به عنوان یک دشمن معرفی میکند. به واقع، در برابر هرگونه روند تغییر در مناسبات ایران و کشورهای عرب منطقه؛ ذهنیتهای تاریخی- فرهنگی دیرپا و شرایط نظام جهانی به عنوان هنجارهای موجود در برابر تغییر، مقاومت میکنند. سه گفتمان مذهبی، قومی و ژئوپلیتیک، مهمترین عوامل تأثیرگذار بر نوع نگاه اعراب نسبت به ایران میباشد ، در واقع تاریخ سیاست اعراب به ویژه عربستان سعودی نشان میدهد که منازعات مشهودی بین فرهنگ ایرانی و سامی، وجود داشته است.
عراق خط گسل فرهنگی با ایران محسوب شده و امارات متحده عربی، انعکاس رقابتهای سرزمینی با ایران است و در نهایت عربستان سعودی، رقیب ایدئولوژیک ایران تلقی میشود. به اعتقاد برخی کشورهای عربی، ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در حوزه جهان اسلام نیز به رقیبی تأثیرگذار تبدیل شده است.
بر این مبنا عوامل ساختاری مانند ساختار قدرت در نظام بینالملل و سطح منطقه، ساختار رژیمهای سیاسی کشورهای منطقه که در خط سازش قرار دارند، عوامل و بسترهای تاریخی و فرهنگی- مذهبی، از مؤلفههای با ثبات تأثیرگذار بر الگوی دوستی- دشمنی این کشورها با جمهوری اسلامی است. به عنوان مثال روابط میان عربستان و ایران در سالهای اخیر، ابعاد جدیدی چون تضادهای مذهبی و ایدئولوژیکی، رقابت بر سر منافع سیاسی و ژئواستراتژیک و یک رقابت دائمی برای دستیابی به هژمونی منطقهای به خود گرفته است. این تقابل راهبردی که خود را در شکل رقابت ژئوپلیتیک بر سر برتری منطقهای نشان میدهد، بیتردید از دو خاستگاه نشأت میگیرد: شکافهای دیرپای تاریخی و نظام بینالملل غرب محور.
از یکسو ایران و کشوری مانند عربستان همواره در دو سوی شکاف ایرانی- عربی(آل سعود) و شیعه- سنی(با تاکید بر نگاه به مسئله وهابیت در ریاض) قرار گرفتهاند. از سوی دیگر با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، شکاف هویتی دیگری ایجاد گردید، که بر این مبنا ایران، یک نیروی انقلابی تغیر دهنده وضع موجود و حامی ملتهای منطقه به شمار میرفت و در مقابل، عربستان سعودی در کنار سایر پادشاهیهای خاندانی در حاشیه خلیج فارس به عنوان یک نیروی ضد انقلابی جلب توجه میکند.
این تضاد هویتی به حدی انگاره دشمنی را در پادشاهی سعودی تقویت نمود که؛ از مجموع کمکهای 70 میلیارد دلاری کشورهای حوزه خلیج فارس به عراق در زمان جنگ تحمیلی علیه ایران، 30 میلیارد دلار سهم عربستان بود. در واقع رقابتهای ایدئولوژیکی میان این دو کشور، حول محور موضوعاتی چون رقابت بر سر اصالت و مشروعیت اسلامی، درگیریهای موجود میان اسلام شیعی و اسلام سنی-وهابی عربستان (و اکراه تاریخی این کشور از قبول اسلام شیعی) قرار دارد.
این امر نشانگر آن است که صهیونیسم بین الملل و غرب موفق شده است که ایران هراسی و شیعه ترسی را کاملا در ذهن برخی سران عرب و در پی آن برخی محافل مردمی، سیاسی و مطبوعاتی جهان عرب جا بیاندازد. در این میان، اظهار نظر «شیمون پرز»، رئیس رژیم صهیونیستی، جالب به نظر میرسد که گفته بود: «دیر یا زود جهان میبیند که ایران سعی دارد همه خاورمیانه را به چنگ بیاورد، بهویژه در دوره پس از حمله آمریکا به عراق، این تصور در سران سعودی عربستان، شاه اردن و رئیس جمهور مصر به وجود آمد که؛ تغییر رژیم در عراق و افزایش نقشآفرینی گروههای مقاومت حزبالله و حماس در لبنان و فلسطین، به توسعه قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی ایران منجر شده است. حال اینکه جهان امروز به احترام ایران کلاه خود را از روی سر برمی دارد؛ صهیونیستها از غاصب بودن ارتقا پیدا کرده وبر سکوی افتخار کودک کشی قدم نهاده اند.
بر این اساس، این کشورها تلاش کردند نفوذ خود را در سه کانون عمده عراق، لبنان و فلسطین و خلیج فارس در برابر ایران توسعه دهند و در مقابل آن موازنهسازی کنند. این رویکرد، بیتردید برخاسته از منطق نظام بینالملل و یکجانبهگرایی آمریکا بوده است و متأسفانه کشورهای عربی منطقه نیز به دلیل وابستگی ساختاری به ایالات متحده، در نقش بازیگران اصلی موازنهسازی و بازدارندگی علیه ایران وارد عمل شدند.
در حالی که بیش از سی سال است که جمهوری اسلامی ایران خواستار خروج قدرتهای فرا منطقهای به خصوص آمریکا از خلیج فارس است و معتقد است باید نوعی ترتیبات امنیتی بومی، مبتنی بر مشارکت و همکاری بازیگران منطقهای در خلیج فارس ایجاد نمود. اما سران کشورهای عربی جنوب خلیج فارس، از حضور آمریکا در خلیج فارس استقبال میکنند و با در اختیار گذاشتن پایگاه و امکانات مختلف، بسترهای لازم را برای حضور و نقشآفرینی این قدرت فرا منطقهای در خلیج فارس فراهم میکنند.
در ابتدای شکلگیری دولت اوباما، مؤسسه بروکینگز و شورای روابط خارجی آمریکا با همکاری جمعی از متخصصان آمریکایی خاورمیانه، در پژوهشی با عنوان «احیای موازنه استراتژی خاورمیانهای برای رئیس جمهور آینده»، باز هم در تداوم گفتمان ایرانهراسی، ایران را به عنوان یک تهدید عمده به عنوان کشوری هژمونیطلب معرفی کرد و توصیههای گوناگونی را برای جلوگیری از هژمونی آن بر منطقه مطرح کرد. لذا تلاش میشود تا از ظهور یک هژمون منطقهای در خاورمیانه جلوگیری به عمل آید، آمریکا در راستای اجرای این سیاست دو راهکار را دنبال کرده است: اول بسیج کشورهای منطقه و موازنه کردن آنها با ایران، و دوم ورود به سیستم برای حفظ موازنه مطلوب و جلوگیری از تسلط ایران بر منطقه.
تهران همچنان بر مدار هژمونی دیپلماتیک
رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه، منبعث از منابع هویتی و هنجاری ملی و اسلامی، براساس الگوی امنیت، مبتنی بر همکاری و مشارکت قرار دارد. از سوی دیگر، ایران حضور مداوم قدرتهای فرا منطقهای در منطقه را عاملی در جهت افزایش تنش ارزیابی میکند. اما در مقابل، الگوی هویتی دوستیها و دشمنیها در فضای سیاست خارجی برخی کشورهای منطقه، باعث گردیده است، علیرغم منافع راهبردی فزاینده همکاری با ایران، این کشورها مسیر تقابل و تعارض با جمهوری اسلامی را در پیش گیرند. بر همین اساس افزایش حضور نظامی قدرتهای منطقهای، تشدید افراط گرایی و بیثباتی در منطقه و همچنین گسترش بحران مشروعیت در کشورهای عربی، از نتایج عینی دشمنسازی از ایران، در سیاست خارجی این کشورها است.