چند روز پیش خانه موسیقی طی اطلاعیهای از منتقدان خود دعوت کرد تا در جلسهای که بالأخره بعد از مدتها بنا به برگزاری آن گذاشته است، حاضر شوند و انتقادات خود را مطرح کنندو اما این دعوت با پاسخ رد منتقدان همراه شد و آنان در این خصوص نامهای منتشر کردند که متن کامل آن بدون هیچ دخل و تصرفی در ادامه منتشر میشود:
خبر برگزاری نشست منتقدان خانهی موسیقی باید بیش از هر کس ما را خوشحال کرده باشد که اکنون بیش از هفت ماه است، از طریقِ پنج نامهی گوناگون، دو جلسهی نقد و بررسیِ علنی و عمومی، و ساعتها همفکری و رایزنی در جهت برقراری قانون و متوجه کردن تصدیگران خانهی موسیقی نسبت به شرایط و وظائف یک نهاد صنفی کوشیده ایم. اما متأسفانه گوش شنوایی نبود که اگر بود این نوشته رنگِ دیگری میگرفت.
متأسفانه تصدیگران خانهی موسیقی آن قدر در حرکت بر مبنای قانون و وظیفهشناسی کمتجربهاند که حتی وقتی میخواهند قدمی، ولو نمایشی یا ظاهری، در این جهت بردارند باز هم برگ سوختهی دیگری از تاریخ بیمسئولیتی خود به یادگار میگذارند. هیئت مدیرهای که هفت ماهِ پیش در لغوِ جلساتِ نقدِ موسوم به «ضربِ اصول» کوشید و دعوت برگزارکنندگانِ آن جلسات را رد کرد، و مدیر عاملی که همان زمان در مصاحبه با اصحاب رسانه منتقدین را مغرض و دروغگو خطاب کرد و چند روز بعد در سایت رسمیِ آن نهاد آنان را «تعدادی هنرجو» نامید، به ناگهان، تنها هفت روز جلوتر، خبر برگزاری جلسهی نقد خانه را اعلام میکنند؛ بی آنکه روشن کنند صاحبانِ کارنامهای مشحون از تخلف و عدم تعهد با چه روشی قرار است این جلسه نقد را سالم و متعهدانه برگزار کنند و اساساً با این همه دمِ خروس در کنار «قسمِ جلاله» به پشتوانهی کدام سازـ وـ کار باید به پیامدهای چنین نشستی امیدوار بود. متأسفانه، طبق معمول، خبری از روش و روال و سازوکار نیست.
دلایل رد این دعوت به آنچه در بالا گفته شد محدود نمیشود. مروری بر آنچه در این هفت ماه اخیر گذشت دلایل محکم دیگری نیز به دست میدهد:
1. منتقدین، پس از مصاحبهی حمیدرضا نوربخش، مدیرعامل، با نوشتن نامهای موارد خلاف و غیرمستند و نادرستی که او مطرح کرده بود را یادآور شدند و این نامه را برای درج در سایت خود خانه به دبیرخانهی آن نهاد تحویل دادند. این نامهی سرگشاده،، همان است که به عنوان نامه چند هنرجو نادیده اش گرفتند.
2. پس از آن، منتقدان با مستند کردن محورهای نقد، طی نامهای دیگر، مورخ 4 مرداد ماه سال جاری، از ریاستِ هیئت مدیره تقاضا کردند با توجه به ادعای نقدپذیریشان نشستهایی در این خصوص برگزار کند. نکته بسیار مهمی که در این درخواستها بود ارائه ساز و کاری بود که جلسات نقد را از یک مهمانیِ دورِهمی و احوالپُرسی و حرف غیرمسئولانه زدن به جلساتی سازنده و اثربخش تبدیل میکرد؛ اما
3. پاسخ این درخواست، برخلاف وعدهی محمد سریر، ریاست هیئت مدیره، که چند هفته بعد را تعیین کرده بود، در 16 آبان به نمایندگان منتقدان داده شد؛ یعنی 4 ماه بعد از نامه تقاضا. و تازه پس از این چهار ماه پاسخ منفی بود. هیئت مدیره حاضر نشد جلسات نقد را برگزار کند، آن هم به این دلیل که 15 عضو خانهی موسیقی، بر اساس حقی طبیعی و مشروع، از بازرسِ خانه خواسته بودند به تخلفاتی که در نامهشان برشمردهاند رسیدگی کند. آقایان هیئت مدیره هیچ شکایت قانونیای را تاب نمیآورند و پیامشان این بود که یا انتقاد کنید یا شکایت. و اگر شکایت میکنید حق انتقاد ندارید. و از همه جالبتر اینکه نه آن جلسه نقد را برگزار کردند و نه به شکایت آن 15 نفر (که بهانه برگزار نکردن جلسه نقد شده بود) پاسخ دادند.
4. این وسط منتقدان هم بیکار ننشستند. در روالی درست برعکسِ آنها، مستند و مشخص، موارد تخلف هیئت مدیره و شورای عالی خانهی موسیقی را طی شکایتی به هیئت نظارت بر مؤسسات فرهنگی ابلاغ کردند، آن هم با دستِ پر؛ چراکه سالهاست اعضای همیشگیِ خانه در فراهمسازی مستندات ما کوشیدهاند.
اما آقایان هم بیکار ننشستند و شروع کردند به تهدید کردن، چه با «ح» چه با «هـ». صدور مجوز کنسرتهامان را به تأخیر میاندازند و به ادعا از جانب وزارت اطلاعات تهدیدمان میکنند، همین آذر ماهِ گذشته. در بولتن رسمی خانهی موسیقی ما را به تمسخر و توهین گرفتند، گاه با تهمت و افترائی که قابل پیگیری قضایی است؛ نه تنها در تابستانی که گذشت، که در همین شمارهی اخیر. دست آخر هم عضویتمان را به جرم امضای نامههایی که در بالا آمد، بر خلاف اساسنامه، معلق و مشروط کردند؛ این یکی همین دو هفتهی پیش.
اکنون با این کارنامهی درخشانِ نقدپذیری انتظار دارند چه چیز را باور کنیم؟ باور کنیم که هیئت مدیرهای که عضوش، چشم در چشم، ما را با وزارت اطلاعات تهدید میکند تغییر فکر داده است؟
با آنچه شرحش گذشت و علیرغم همهی آنچه در این باره به چشم دیدهایم و تجربه کردهایم، ضمن آنکه این امکان را نه لطفی از جانب خانهی موسیقی که حقی قطعی و مسلم برای خود، همهی اعضاء و نیز تمامی اهالی موسیقی میدانیم، و نیز ضمن این که همین دعوتِ «دورِهمی» را نیز حاصل کوشش خردمدار منتقدین میدانیم، از همین جا به شکلی رسمی اعلام میکنیم:
1. حاضر به شرکت در جلسهای چنین غیرمسئولانه نیستیم. ما پیشتر شروط برگزاری جلسات را گفتهایم. بر اعضای هیئت مدیره واجب است که اگر هنوز چیزی در حد یک بایگانی معمولی از آن نهاد مانده است به نامهی مورخ 4 مرداد ما رجوع کنند. سر فصل نقدها، نحوهی برگزاری، انتخابِ مجریان گردانندهی جلسات، نحوهی دسترسی آزاد به اسناد خانه که بر خلاف قانون کشور در اختیار کسی گذاشته نمیشود، حضور اصحاب رسانه به طرزی کاملاً آزاد، و اختصاص زمان و مکان مناسبِ چنین جلسهای از عمدهترین موارد مطروحه در آن نامه است.
2. اما، علیرغم آن که معتقدیم بی وجودِ چنین ساختاری نقدها پیامدهای عملی و الزامی نخواهند داشت، با احترامِ عمیق حرفهای و صنفی، شرکت در این جلسه را حق تمام موسیقیدانان و همکارانمان میدانیم.
3. در عین حال، ضمن احترام به همهی کوششهایی که در جهت قانونمند کردنِ این نهاد صورت میگیرد، این جلسه را حربه و نمایشی در جهتِ دفعالوقت میدانیم؛ آن هم درست زمانی که پیگیریهای ما، نزد نهادهای بالادستی، گوشهای شنوایی پیدا کرده است.
هیئت مدیرهی خانهی موسیقی و نیز شورای عالی هر دو غیرقانونیاند و مدتهاست که دوره هر دو آنها به سر رسیده و به طور کاملاً غیرقانونی بر سر کارند و تمام جلسات این دو نهاد، ازجمله جلسه شورای عالی اخیر، به طور غیرقانونی برگزار میشود. حداقلی از حُسن نیت نزد این افراد بازتابی جز استعفای مکتوب و قطعی نمیتواند داشته باشد. اکنون دیگر جلسهی نقد مشترک داوری میخواهد بیطرف. برای رسیدگی به تخلف، داوری بدتر از خودِ متخلف نیست.