۱. دولت هنوز شمع یکسالگی خود را فوت نکرده ولی بهجای چهاردستوپا حرکت کردن، چهارموتوره در حال جنبش و فعالیت است. مهم است که جنس گلایهها مثل دولت قبل از قبیل خمودی و رخوت، بیعملی و کسالت و پراکندن بذر کینه و نفرت نیست؛ چراکه این قضیه یعنی از «نتوانستن و نخواستن» لااقل یک گام برداشته شده که صَرف فعل «خواستن» است؛ البته اگر منصفانه نگاه کنیم در برخی موارد، گام دوم یعنی «توانستن» هم محقق شده ولی در بعضی موضوعات، هنوز قدم دوم روی زمین نیامده است. سید ابراهیم رئیسی خیلی زود مشغول نوشتن دیکته شد؛ خیلی زود ردای مطالبهگری را که سالها در قامت قضاوت به آن خو کرده بود از تن به درآورد و نجیبانه قبای پاسخگویی پوشید و انصافا هم به آداب آن مؤدب بوده و بدون هراس از جوابپسدادن به مردم در میدان است. این نعمت را باید شکر کرد وگرنه مجددا به کسی گرفتار میشویم که خود را اعلی حضرت میداند نه نوکر مردم.
۲. مردم هشت سال تمام، فراموش کرده بودند که رئیس جمهور میتواند بهجای صبح جمعه فهمیدن، صبح جمعه به دل میدان بزند؛ طبیبانه درد دل بشنود و مرهم به زخم بگذارد نه اینکه با پوزخندی نمک به زخم بپاشد. کل تیم دولت و چه بسا حاکمیت باید در دورههای سخت و بزنگاهها با آبرو و اعتبار خود به میدان بیایند و دل مردم را قرص کنند.
۳. تفکیک بین معاند و معترض و مخالف از اوجب واجبات در این ایام است. با معاند باید قاطعانه برخورد کرد و با مخالف و معترض باید کریمانه همراهی کرد تا اولا به سمت عناد و لجبازی نرود و آن جبهه را تقویت نکند و ثانیا به سمت جبهه خودی قدم بردارد. در این مسیر، تکلیف قطعی برخی دوستان، دفاع نکردن است! چراکه هیچ پاس گلی مثل «دفاع بد»، رقیب را در معرض گلزنی قرار نمیدهد. از طرفی برخی افرادی که مسلح و مجهز به علم و حلم توأمانند، باید شانه خالی نکرده و در دل میدان حرف بخورند، طعنه بشنوند، آماج تهمتها و توهینها قرار گیرند، فریاد بشنوند و در پاسخ، روشنگری، تبیین و ترمیم کنند. اگر تبیین، ساده بود، پیش از آن، لفظ «جهاد» نمیآمد.
مردم تحت فشارند و حق دارند که وقتی درد میکشند داد بزنند؛ مسئولان نیز باید آستانه تحمل را بالا ببرند و البته در کاهش تبعات تصمیمها بکوشند. علمداری نقد و اعتراض عالمانه نیز باید در دست جریان انقلابی باشد تا هم با حفظ چارچوب و ملاحظات، این امر رخ دهد و هم در معیت مردم، اصلاح امور و ایصال الی المطلوب، محقق شود.
۴. اسوه و نمونه تمامعیار برای سرمشقگیری در همه ابعاد، رسولالله صلواتاللهعلیهوآله است و باید به تأسی از آن حضرت قول و فعل خود را تنظیم کنیم؛ هماو که امیرالمؤمنین علیهالسلام راجع به ایشان بیان داشتهاند: «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ یَضَعُ ذَلِکَ حَیْثُ الْحَاجَةُ إِلَیْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْیٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُکْمٍ مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَیْرَةِ …» طبیبی است که همراه با طبّش در میان مردم میگردد، مرهم هایش را محکم و آماده ساخته و ابزارهایش را برای سوزاندن زخمها داغ نموده، تا هر جا لازم باشد در زمینه دل های کور و گوش های کر و زبان های لال به کار گیرد. دارو به دست به دنبال علاج بیماری های غفلت و دردهای حیرت است. دلبستگان به انقلاب و نظام نیز باید دارو به دست، بهدنبال علاج شبهات، ابهامات و نواقص بروند. دیکتههای نوشته شده و تصمیمهای بزرگ و حیاتی کشور حتما خطا و تبعات دارد ولی برای نیل به اهداف بلندتر باید دردهای آن را تحمل کنیم و البته در این ایام بیش از پیش نیاز داریم که «مثل هم صبر کنیم».