شعیب بهمن کارشناس مسائل سیاسی در تشریح دلایل عدم موفقیت ایالات متحده در ایجاد ثبات در افغانستان و تشکیل دولت مدرن گفت: علت اصلی این امر این است که اساساً بر خلاف آن چیزی که آمریکاییها تصور میکردند، دموکراسی یا دولت مدرن مسائل صادراتی نیستند که صرفاً یک نمونه در یک کشور وجود داشته باشد و بتوان آن را به عنوان الگو در کشورهای دیگر پیاده کرد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل تصریح کرد: اما غربیها و در صدر آنها آمریکاییها در طول سالهای بعد از جنگ جهانی دوم همیشه این نگرش و دیدگاه را داشتند که میتوان الگوهایی که در غرب پیاده شده است را در سایر کشورهای دیگر نیز پیاده کرد.
وی ادامه داد: نمونه آن، الگوهای توسعهای است که در غرب اتفاق افتاد. آمریکاییها تلاش کردند همان الگوها را عیناً در کشورهای دیگر پیاده کنند. برای مثال تلاششان برای پیادهسازی این الگو در ایران نیز در نهایت با شکست مواجه شد.
بهمن تصریح کرد: در مورد مسئله دموکراسی نیز همین است. وقتی که آمریکاییها از یک طرف به بهانه مبارزه با تروریسم و از طرف دیگر با هدف ایجاد نظامهای دموکراتیک به عراق و افغانستان حمله کردند، از همان زمان مشخص بود که این ایده با شکست مواجه خواهد شد.
وی افزود: چرا که اساساً آن فضایی که در کشورهای غربی بوده است در کشورهای شرقی مانند افغانستان وجود ندارد. در این کشورها الزامات تاریخی، فرهنگی، جغرافیایی و سطحبندی نیروهای اجتماعی و سیاسی کاملاً متفاوت از کشورهای غربی است.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: لذا این تلاش آمریکاییها، یک تلاش یک سویهای بود که به نظر میرسد در همان سالهای ابتدایی نیز آمریکاییها متوجه شده بودند که به این هدفشان هرگز دست پیدا نخواهند کرد.
آمریکا از ابتدا متوجه عدم نتیجهگیری الگوی دموکراسی در افغانستان شد
وی ادامه داد: در اظهارات بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا به صراحت اشاره شده است که هدف اصلی حضور آمریکا در افغانستان، برای مبارزه با تروریسم بوده است و نه چیز دیگری. بنابراین آمریکاییها در همان سالهای اول متوجه شدند که الگوی دموکراسی در اروپا و دولت سازی مدرن آنها در کشورهایی مثل افغانستان جواب نخواهد داد و بعد از آن اهداف خاص خودشان در این کشورها را دنبال کردند.
بهمن همچنین در خصوص چگونگی مواجهه کشورمان با طالبان تصریح کرد: ایران یک سیاست کاملاً منطقی و هوشمندانه را در برابر تحولات افغانستان اتخاذ کرده است. خیلیها به ایران انتقاد میکردند که چرا به برقراری رابطه با طالبان پرداخته یا طالبان را به تهران دعوت کرده است.
این تحلیلگر مسائل سیاسی افزود: دستکم واقعیتهای سیاسی و تحولات افغانستان که تاکنون رخ داده است، نشان میدهد ایران، نگاه آیندهنگرانه و منطقی نسبت به تحولات این کشور داشته و از قبل توانسته است سیر روند تحولات در افغانستان را پیشبینی کند و برای آن برنامه داشته باشد.
پیشبینی ایران از تحولات افغانستان درست بود
وی تصریح کرد: حداقل در سطح کلان، سیاست ایران یک سیاست معقولی بوده و موفق شده است که تحلیل و پیشبینی درستی انجام دهد.
بهمن افزود: اما در سطح دیپلماسی، ایران میتوانست ابتکارات دیپلماتیک بیشتری را در مورد مسائل افغانستان داشته باشد. یکی از راهکارهایی که برای مدیریت فضای افغانستان میتوانست انجام دهد، ایجاد یک کنفرانس و یا نشست منطقهای بدون مداخله بازیگران غربی از جمله آمریکاییها که در ۲۰ سال گذشته با اشغالگری، افغانستان را درگیر مسائل و مشکلات گوناگونی کردهاند.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: ایران میتوانست در حوزه دیپلماسی، یک نشست با حضور کشورها و قدرتهایی مانند چین، روسیه، هند و بازیگران منطقهای مانند پاکستان برگزار کند و اگر چنین کاری انجام شود، در عرصههای دیپلماتیک نفوذ ایران میتواند افزایش یابد.
وی ادامه داد: هرچند تا به امروز رایزنیهای اینچنینی صورت نگرفته است اما ما با همه طرفها به صورت منفرد در مورد قضایای افغانستان در ارتباط بودهایم.
بهمن تاکید کرد: یکی از دستورکارهای سیاست خارجی دولت آینده میتواند تشکیل یک چنین کنفرانسی باشد. به ویژه اینکه اوضاع و شرایط در افغانستان میتواند تأثیرات مستقیمی بر امنیت مرزهای شرقی کشورمان داشته باشد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی افزود: بنابراین باید ابتکارات دیپلماتیک در این حوزه افزایش پیدا کند و ما یک تحرک دیپلماتیک را در آینده شاهد باشیم. البته نباید زمان نیز خیلی بگذرد، چون هرچقدر زمان بگذرد ممکن است ابتکار عمل باز هم در دست کشورهای غربی و آمریکا بیفتد.
رئیسی اجازه ندهد ابتکار عمل در افغانستان بهدست غرب بیافتد
بهمن تاکید کرد: بنابراین مهمترین کاری که باید دولت آقای رئیسی از همین امروز در حوزه سیاست خارجی دنبال بکند، این است که اجازه ندهد ابتکار عمل در مورد افغانستان در دست کشورهای غربی بیافتد. باید این ابتکار عمل در سطح منطقه باقی بماند و و کمک شود که یک آینده با ثبات در افغانستان برقرار شود.
این تحلیلگر مسائل بینالملل در خصوص نحوه تعامل طالبان با کشورمان گفت: واقعیت این است که به واسطه ارتباطاتی که بین ایران و طالبان تا به امروز بوده است، اعضای بلندپایه طالبان این تضمین را به ایران داده اند که هیچ خطری از ناحیه افغانستان متوجه ایران نخواهد بود.
طالبان توان تهدید آفرینی علیه ایران را ندارد
وی ادامه داد: علاوه بر این، در موازنه قدرت نیز، اساساً طالبان امکان و توان تهدید آفرینی علیه ایران را ندارد؛ زیرا از حیث قدرت نظامی ایران دارای تجهیزات و برتری جنگی است.
بهمن افزود: نکته سوم این است که طالبان برای اینکه بتواند سیطره جغرافیایی و نظامی خودش را بر روی افغانستان تثبیت کند، نیاز به کسب مشروعیت بین المللی دارد. بنابراین مهمترین دغدغه طالبان این است که بتواند مشروعیت بین المللی کسب کند و از سوی سایرین به رسمیت شناخته شود.
این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: بنابراین طالبان ناگزیر است در وهله اول با کشورهای همسایه روابط خوبی داشته باشد و از سوی آنها مورد شناسایی قرار گیرد.
طالبان به خوبی میداند که وابستگی زیادی در حوزههای اقتصادی به ایران دارد
وی ادامه داد: از طرف دیگر طالبان به خوبی میداند که بسیاری از از مسائل افغانستان میتواند توسط ایران حل شود و وابستگی زیادی به ویژه در حوزههای اقتصادی به ایران دارد. لذا به هیچ وجه نباید روابطش با ایران خدشهدار شود.
بهمن در پایان گفت: ضمن اینکه ایران وزن قابل توجهی نیز در جهان اسلام دارد. بنابراین همه این موارد نشان دهنده این است که طالبان نیاز دارد که به رسمیت شناخته شود و مورد شناسایی بین المللی قرار گیرد و نه تنها تهدیدی علیه ایران داشته باشد، بلکه سعی کند روابط خوبی نیز با ایران برقرار کنند.