در سالهای اخیر آثار تولیدی سازمان اوج در جشنواره فیلم فجر حضور پررنگی داشتهاند که بخش عمده آنها را کارگردانان جوان و گمنام ساختهاند.بهمن ماه سال ۹۸، سازمان اوج با حضور فیلمهایی، چون «خروج»، «لباس شخص»، «روز بلوا» و «آبادان یازده ۶۰» پررنگترین مشارکت را در تاریخ برگزاری جشنواره فیلم فجر به ثبت رساند. سال پیش «لباس شخصی» و «آبادان یازده ۶۰» که حاصل اعتماد به جوانان فیلمساز بود، جزو آثار مطرح جشنواره فیلم فجر شد و این نشان داد میتوان در کنار اسمهای بزرگی مانند ابراهیم حاتمیکیا به جوانان نیز میدان داد و نتیجه آن را گرفت؛ مسئلهای که اوج آن را در عمل نشان داد.
امسال نیز اوج در ادامه جوانگرایی در بحث فیلمساز، فیلمسازان جوان دیگری را به فجر معرفی کرده است. این سازمان با چهار عنوان فیلم خواستار حضور در جشنواره فجر شده است که از این میان سه فیلم را کارگردانان فیلم اولی ساختهاند.
«منصور»، «مصلحت نظام» و انیمیشن «پسر دلفینی» آثار فیلم اولیهای اوج هستند.
فیلم سینمایی منصور به نویسندگی و کارگردانی سیاوش سرمدی و تهیهکنندگی جلیل شعبانی با نگاهی به بخشهایی از زندگی شهید ستاری و طراحی و تولید اولین جنگنده کاملاً ایرانی ساخته شده که در آن بخشهای ناگفته از هشت سال دفاع مقدس روایت شده است.
فیلم سینمایی مصلحت نظام به کارگردانی حسین دارابی و تهیهکنندگی محمدرضا شفاه نخستین فیلم سینمایی مشترک سازمان اوج و حوزه هنری به حساب میآید. این فیلم یک تریلر جاسوسی- امنیتی است که داستان آن در اواخر دهه ۵۰ میگذرد و قرار است در جشنواره فیلم فجر رونمایی شود.
انیمیشن سینمایی «پسر دلفینی» نیز به نویسندگی و کارگردانی محمد خیراندیش و تهیهکنندگی محمدامین همدانی در سیونهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درخواهد آمد.همچنین مستندهای «کمیته» و «دستمال سرخها» از دیگر تولیدات اوج که کارگردانی آنها با مستندسازان جوان سپرده شده قرار است در جشنواره حضور پیدا کنند.
سیاستی که اوج در تولیدات سینمایی و مستند در پیش گرفته است، به نوع دیگری در دیگر ساحتهای هنری نیز دیده میشود.
رویکرد سلبریتیمحور در تولیدات مسئلهای بود که اوج در دورهای به سمت آن گرایش پیدا کرده بود. در آن دوره اسامی زیادی از سلبریتیهای داخلی که بعضاً از نظر سیاسی نیز مواضع خاصی داشتند در صف همکاران سازمان اوج دیده شدند. میثم محمدحسنی در آن دوره از همکاری گسترده اوج با سلبریتیها دفاع کرد. او دراظهاراتی عنوان کرد: «برای کار با سلبریتیها انگ بسیار زیادی خوردیم.از نهادهای امنیتی بگیرید تا بچه حزباللهیها! دو جریان کوچک دربین جمعیت کلی حزباللهیها وجود دارد: بخش اول تنگنظر و کوتاهفکرند و منتظرند با کوچکترین ساختارشکنی شما، عصبانی شوند و حمله کنند. بخش دوم به اسم حزباللهی و در واقع همان جریان نفوذند. کارشان این است که هر وقت شما با گلرویی، بمانی، چاووشی یا... همکاری کردید، توی فلان روزنامه بزنند مؤسسه ارزشی با شاعر همجنسگرا همکاری کرد! در حالی که نمیگویند، طرف در جشنواره مرگ بر امریکا شعر گفته است! یا دیگری برای شهدا کار کرده است، این چه اتهاماتی است که میزنید.» محمدحسنی گفت: «با همین مؤسسه اوج خیلی از هنرمندان کار کردهاند، اما اصلاً موفق نبودهاند. کارشان، چون موفق نبوده دیده نشده است. طبیعی است وقتی کارشان نگیرد با آقایان سیروس مقدم و حاتمیکیا همکاری بکنند. در مجموع شرایط کار سخت است و این را هم باید در نظر داشته باشیم که برای کار فرهنگی بعضاً مجبورید به چند نهاد و ارگان پاسخگو باشید. من خودم با اینکه پوستکلفتم ولی دیگر دارم کم میآورم! توهین، تهمت، احضار و... روزگار همیشگی ماست.».
اما تجربه نشان داد که قطعه«دوبی» که چاووشی خواند چقدر حاشیهساز شد و از آن موضع اولیه که قرار بود داشته باشد، دور شد یا تجربه همکاری با محسن تنابنده که در نهایت با کنار کشیدن سازمان اوج از فیلم «قسم» همراه شد، عملاً تجربه شکستخوردهای بود که بعد از مشارکت اوج در ساخت سریال «پایتخت» کلید خورد. تنابنده در این باره مصاحبه کرد و گفت: «در «قسم» تهیهکننده ما ابتدا الهام غفوری بود، اما چون سابقه سینما نداشت، با اوج وارد گفتگو شدیم که تهیهکننده واقعی آنها باشند، اما به دلیل اختلافنظرهای ایدئولوژیک و بالا رفتن هزینهها وقتی یکسوم پول را گرفتیم، کار را از آنها گرفتیم، البته در تبلیغ به ما کمک میکنند.»
به نظر میرسد در سالهای اخیر، اوج با فاصله گرفتن از سیاست همکاری با سلبریتیها به دنبال ارائه راهکار متفاوتی است که در آن پول و سرمایه به جای خریدن ناز سلبریتیها صرف معرفی جوانانی میشود که تعهد و تخصص خود را به اثبات برسانند؛ اتفاقی که سال گذشته در فجر خودش را نشان داد و احتمالاً امسال نیز تکرار خواهد شد. با نگاهی به فهرست بازیگران فیلمهای سازمان اوج در جشنواره ۳۹ فجر، مشخص میشود که آثار یادشده به هیچ وجه پرستاره نیستند و از حضور ستارههای گرانقیمت سینمای تجاری بهره نبردهاند.
این در حالی است که روند افزایش دستمزدهای بازیگران در سالهای اخیر سرعت گرفته و گاه ۶۰ یا ۷۰درصد هزینههای فیلم، به پرداخت دستمزد دو یا سه ستاره پرطرفدار اختصاص مییابد. منتقدان از این اقدام، به عنوان شیوهای برای پوشاندن نقاط ضعف فیلمنامه و خلأ جذابیتهای روایی قصه یاد میکنند. در چنین شرایطی همانگونه که از سازمان اوج به عنوان یک نهاد حاکمیتی انتظار میرود، دستمزدهای نجومی پرداخت نکرده و اغلب آنچه را هزینه کرده، در بخشهای دیگر همچون فیلمنامه، پروداکشن و... صرف کرده است.