برنامه ماه عسل امشب با حضور دو پیرمرد و دو مرد جوان زندانی غیرعمد روی آنتن رفت و قصدشان از حضور در این برنامه طلب کمک از مردم برای پرداخت بدهی هایشان بود.
اولین مهمان این برنامه فریدون، مرد جوان قصابی بود که دو فرزند دارد و ۲۲ ماه است که در زندان به سر میبرد. میگوید از سال ۷۰ کاسبی میکند، یکی از مشتریان آنها صاحب رستورانی بوده که ۶۷ میلیون تومان از آنها گوشت خرید میکند و فریدون ضامن این مبلغ چک میشود، اما چکها نقد نمیشوند. وقتی فریدون به منزل صاحب چک برای نقد شدن چکها مراجعه میکند با پیرزنی مواجهه میشود که از فرزندش-صاحب چک- بی خبر است و متواری شده است. فریدون هم که با روبرو شدن با این پیرمرد از نقدشدن چکها ناامید میشود چکها را به پیرزن میدهد و تصمیم میگیرد به علت ضمانتی که به محل کارش داده است خودش مسئولیت چکها را برای نقد شدن عهده دار شود.
فریدون میگوید: من سه شاکی داشتم و دیگران کمک کردند مقداری از بدهی من پرداخت شود و مقداری از چکها هم توسط شاکیها بخشیده شد. من از ۱۲ سالگی به علت فوت پدرم کار میکنم و دیگر توان پرداخت این بدهی را نداشتم. الان ۳۵ میلیون تومان بدهکارم.
قاسم، مرد جوان مهمان دیگری از مهمانان ماه عسل چند سال پیش از گیلان به تهران میآید و طور مقطعی کار فایبر گلاس را انجام داده و سپس ازدواج کرده و از تهران به شهرستان برمی گردد. پدر و مادرش کشاورز بودند. بعد از ازدواجش مدتی بیکار است و سپس به اتفاق برادرش کامیون میخرد. ۳۰ میلیون تومان از دوستش قرض میکند و کامیون را در اوج گرانی خریداری میکنند. اوایل کار وضعیت مالی خوب بوده سپس بعد از ۶ ماه که کامیون را ۳۰۵ میخرند به قیمت ۴۵ میلیون میفروشند. با این مبلغ مقداری از قرضها را پرداخت میکنند و از ۳۰ میلیون تومانی که از ابتدا قرض گرفته بود ۱۳ میلیون را پرداخت میکند. به علت این بیکاری و بدهی مانند پرداخت نکردن ۱۱ ماه اجاره خانه همسرش طلاق میگیرد. ۲۸ اسفند سال ۹۵ حکم جلب او میآید و بازداشت میشود به علت ۳۰ میلیون سفتهای که برای قرض ۳۰ میلیونی به دوستش داده بازداشت میشود.
قاسم میگوید: چهار سال بود که این ۳۰ میلیون بدهکار بودم و از آن روز تا الان زندانی هستم و به برادرم گفتم با کسی این مشکل را در میان نگذارد.
۱۳ فرروردین ۹۶ که پدرم متوجه میشود نتوانست باور کند مشکل ما به علت بدهکاری است. ۲۳ خرداد ۹۶ به مدت دو روز زنگ زدم کسی تلفن منزل پدرم را جواب نمیداد تا اینکه طی تماس با برادرم متوجه مرحوم شدن پدرم در شب گذشته، درست موقعی که قصد ملاقات کردن من را داشت، شدم. به دلیل شرمندگی که داشتم در مراسم ختم پدرم شرکت نکردم بعد از آن ۲۶ شهریور ۹۶ که به برادرم زنگ زدم تولدش را تبریک بگویم متوجه شدم همان روز در اثر سانحه اتومبیل فوت شده است.
مهمان سوم ماه عسل که پیرمرد است، یکی از بازاریهای شمال کشور و در فروش لوازم ورزشی فعال بوده است. دارای پنج پسر و سه دختر است که هفت نفر از آنها ازدواج کرده اند. میگوید: سال ۹۰ دچار مشکل شدم و همسر و مادرم بیمار شدند و سپس پسرم بیمار شد و همه مغازه و دارایی و آنچه داشتم و نداشتم را برای درمان نزدیکانم فروختم.
۱۱ میلیون تومان قرض کردم و ۱۱ فقره چک دادم و مجبور شدم بابت آن ۲۰ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان پرداخت کردم. توانستم بیش از ۱۸ میلیون را پرداخت کنم، اما ۱۱ فقره چک را دریافت نکردم، چون صاحب چک ساکن تهران و آشنا بود و من طلب او را واریز میکردم و به او اعتماد داشتم و فقط فیشهای بانکی نزدم بود. آن بدهکار ۱۱ فقره چکها را بابت کارهای خودش به فرد دیگری میدهد که این فرد آمده به دلیل این ۱۱ فقره چک من را جلب کرده است. هزینه این چکهای برگشتی از سال ۹۰ تاکنون شده ۵۳ میلیون که گفته با پرداخت ۳۰ میلیون تومان رضایت میدهم.
مهمان چهارم برنامه پیرمرد و بازنشسته یک شرکت است و دارای نه فرزند است که همگی ازدواج کرده اند. میگوید: تمام اسناد و چکهایی که با من بود و به بانک مراجعه کرده بودم در طول مسیر بانک کیفم سرقت شد. متاسفانه به بانک مراجعه نکردم که جلوی نقد شدن چکها را بگیرند و به آگهی اداره آگاهی اکتفا کردم. الان بابت آن چکهای سرقتی که سارق فروخته است ۳۵ میلیون بدهکار شدم.
خانمی که مهمان پنجم این برنامه بود سال گذشته با کمکهای نقدی مردم بدهی اش پرداخت و از زندان آزاد شده بود. این بانو که با اصرار خود به برنامه امروز ماه عسل آمده میگوید: بدهی من در اثر فروش منزلم بود که خریدار از خرید منصرف شده بود و من بدهکار شدم و چهار سال زندانی شدم. آن موقع دو دختر شیرخوار دو ساله داشتم که حاضر نشدم این دو نوزاد را با خودم به زندان ببرم و آنها را نزد همسرم گذاشتم.
این بانو به پاس قدردانی از کمکهای مالی مردم اصرار به حضور در برنامه ماه عسل کرده بود. به گفته این بانو، زنانی در زندان به سر میبرند که پزشک، حافظ قرآن یا دیگر جایگاههای ارزشمندی در جامعه دارند، اما به دلیل بدهی زندانی شده اند.
نامههای آزادی این چهار مرد پیر و جوان در دستان احسان علیخانی، مجری برنامه ماه عسل بود که ان شاءالله با کمکهای مردمی و پرداخت بدهیهای این چهار مرد، آنها به نزد خانواده هایشان بازگردند.