سینمای ایران از ریل گذاریهای ۱۵ سال اخیر سینما به صورت نامحسوس در حال خارج شدن است و جوانان تازه نفس سینمای ایران قصد دارند مسیر تحمیلی سینمای ایران را تغییر دهند.
سالیان متمادی است که یک مجله خاص و چند وب سایت سینمایی و صدها منتقد وابسته به این بنگاههای فکری، دست کم هر ماه در قالب آگهیهای بازرگانی مجلاتشان به وفور از مراکز خاص، کمکهای مالی فراوانی دریافت میکنند. این ارگانهای ظاهرا نظری و خبری در پانزده سال اخیر فضایی را در سینما ساختهاند که هر مدیری وارد حوزه سینما میشود، تحت تاثیر فضای ایجاد شده، دست به ترکیب ریلهای سینما نخواهد زد. اما هیبت جعلی سینمای ایران و مسیر ریلگذاری شده با آثار آلترناتیو از مسیر جعلی فعلی خارج خواهد شد.
این مسیرسازی دلیل مشخصی دارد. فیلمسازانی که مسلط به جریان سینمای ایران هستند، از فضای ساخته کنونی با زیر ساختهای رسانهای مورد اشاره در سطور پیشین بهره میبرند و در یک مسیر مشخص سینمایی، کوتولهها و متوسطهای بر سینمای ایران مسلطاند. قد بلندها، متفکران و فیلمسازان آلترناتیو جایی در چنین سینمایی نخواهند داشت.
اگر تهیهکننده و فیلمسازی بخواهد تولید آلترناتیوی را به سینمای ایران تحمیل کند، قطعا توسط جریان اصلی سینما متوقف خواهد شد. سخنان رسول صدرعاملی که از اعضای هیات انتخاب و داوران مادام العمر جشنواره فجر، در برنامه هفت اعتراف بزرگ همین جریان است. وی در آخرین برنامه هفت مربوط به جشنواره فجر گفت:، چون هیات داوران فیلم لاتاری را دوست نداشتند این فیلم از گردونه داوری کنار گذاشته شد. اما قبل از این سخنان از زمان نمایش لاتاری در سالن خبرنگاران در پردیس ملت یک فضاسازی مدون از سوی منتقدان و تحلیلگران وابسته به جریان مورد اشاره ساخته شد تا لاتاری موفقیتی کسب نکند.
در واقع جریان حذف لاتاری از رسانه ملی آغاز شد و شهامت هیات داوران را منتقدانی فراهم کردند که همه آنان وابسته به یک جریده خاص هستند و با یک هماهنگی از پیش تعیین شده قصد حذف محمد حسین مهدویان را داشتند.
در روزهای گذشته عبدالعلی علی عسگری ریاست محترم رسانه ملی در گفتگویی با یکی از خبرگزاریها گفت: لاتاری مظلوم واقع شد؛ اما ریاست رسانه ملی به این مسئله توجه نداشتند که هجمهها از رسانه ملی آغاز شد.
عبدالرضا منجزی فیلمنامه نویسی که سالها توسط همان جریان همواره حذف شده و با اینکه از نبوغ ایدهالی برای توسعه سینمای قهرمان محور دارد، نتوانسته مجالی برای ظهور استعدادهای واقعی اش در سینمای ایران پیدا کند، پس از تماشای لاتاری و چهار روز قبل از اختتامیه یادداشتی را با این عنوان " متولد موسی قهرمان " منتشر کرد که حاوی نکاتی است که بر متن منتشره صحه میگذارد.
او در این یادداشت مینویسد: امشب لاتاری را دیدم. حالا متوجه این حجم از مخالفتها شدم، به نظرم متولیان مجریان و هواخواهان سینمای خنثی با سیاسیون لیبرال و بخشی تکنوکراتهای محافظه کار، همراه میشوند تا فیلم را خفه و کله کنند. بخشی از صاحبان قدرت و حتی دستگاه دیپلماسی ما این کنشگری فردی را برنمیتابند. کاش مهدویان و موسای فیلم و تهیه کننده عصبی و پرخاشگر و طلبکارش، حرف نزنند. آنها با فیلم شان حرف مهمی زده اند. ورود به بحثهای حاشیهای آنها را به ورطهای خواهد کشاند که تار و مار میشوند، فیلم را از رونق و تاثیرگذاری و اهمیت میاندازند، میدان ژورنال و فضای مجازی مال اینها نیست، رقبایشان میداندار این عرصه اند…
امشب در سه سالن به احترام فیلم از جا برخاستند مردم، برای فیلم کف زدند، گریستند، به وجد آمدند… فیلم بلد است مستقیما چشم در چشم، رخ به رخ از تماشاچی دلبری کند. بگذارند فیلم راه خودش را برود.
اگر پر لاتاری بگیرد، موج نوی سینمای اجتماعی، یکبار دیگر پس از قیصر در سال ۴۸، رونقی دوباره خواهد گرفت. اما نمیگذارند. نخواهند گذاشت. تا بعد که بیشتر خواهم نوشت… این، همان تنها گونه سینمایی است که برانگیختگی را در ما شکل داد. از همهی ما یک مصلح ساخت. این همان سینمایی ست که شورمندی توام با شعور را در ما زنده کرد. اگر پر و باری بگیرد، موج نو سینمای اجتماعی، دوباره رونقی خواهد گرفت. اما نمیگذارند. نخواهند گذاشت.
به یاد داشته باشیم که لاتاری یک فیلم است. دستگاه دیپلماسی کشور را نمایندگی نمیکند. بیانیه دولت رسمی ایران نیست. این فیلم یک روایت دسته اول از معضلی بزرگ در جامعه امروز و جهان پیرامون ماست. در طول سال دهها فیلم با موضوعاتی به مراتب خشنتر در آمریکا ساخته میشود. سفر یک قهرمان به اروپا، آسیا و حتی روسیه برای انتقام گیری، اما در هیچ موردی دولتها معترض نبوده اند. دولت بدلیل مصالح دیپلماسی در اینگونه موارد حسابش را از سینما جدا کند. این به نفع همه است، حتی دموکراسی.
بوسه میزنم بر حنجره خوش خوان موسای قهرمان، بوسه میزنم بر دستان نحیف، اما قلندر قهرمان. تو گمشدهی بزرگ این روزگار بودی، خوش آمدی قهرمان….
منجزی به سادگی توضیح میدهد که صاحبانِ قدرت، لاتاری را خفه خواهند کرد و در جایی دیگر اشاره میکند میدان ژورنال و فضای مجازی مال اینها نیست، رقبایشان میداندار این عرصه اند. در واقع آنچه منجزی افشا کرد همان نشانههایی است که در روز گذشته در قالب متنی دیگر منتشر شد. در واقع برای قربانی نشدن آثار ارزشمند سینمای ایران، برنامه تلویزیون باید از حیث منتقدانی که خیلی هماهنگ جریان سینمای ایران را کنترل میکنند، خارج شوند.
مسئولان عالی فرهنگی انقلابی به این زیر ساختهای گفتمانی توسط افراد در قالب منتقد، تحلیلگر رسانهای توجهی ندارند و نکته مهم این که اگر فیلمسازانی خارج از ریلهای تعیین شده نمیتوانند خارج شوند، کنترل محدوده رسانه و تحلیل توسط جریانی خاص است. اگر قرار است لاتاریها قربانی نشوند، در قدم نخست باید رسانه ملی دست بجنباند و به دگرگونی در محتوای برنامههای سینمایی و کارشناسانش دست بزند.