آبادان تنها 39 روز پس از آغاز جنگ تحمیلی در سال 59، در محاصره 330 درجهای بعثیها قرار میگیرد. سران ارتش و سپاه در ارتباط با امام از کمبود امکانات و عدم همراهی دولت وقت در دفاع از مرزها گلایه میکنند اما هنوز یک هفته از تلاش بعثیها برای تصرف کامل شهر آبادان نگذشته بود که امام(ره) فرمان تاریخی خود را خطاب به نیروهای نظامی صادر کرد: «من منتظرم این حصر آبادان از بین برود و هشدار میدهم به پاسداران، قوای نظامی و فرماندهان انتظامی که باید این حصر شکسته شود؛ مسامحه نشد در آن». بلافاصله طرح عملیاتی شکست حصر آبادان توسط فرماندهان نظامی و در راس آنها شهید حسن باقری، مغز متفکر طرحهای استراتژیک جنگی، آماده و اگر چه با کارشکنی دولت بنیصدر به عنوان همهکاره وقت نیروهای مسلح در زمستان 59 مواجه میشود اما پس از یک وقفه چند ماهه و انجام مقدمات لازم، بالاخره 5 مهرماه سال 60 عملیات ثامنالائمه به فرماندهی شهید باقری و شهید خرازی، به عنوان نخستین عملیات تهاجمی ایران انجام شد و حصر آبادان با همت جوانانی که چشمشان به آسمان بود و گوششان به فرمان امام، شکسته میشود و نقطه عطف مهمی در تاریخ جنگ تحمیلی که آغازگر فتوحات بعدی در طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس میشود، رقم میخورد. این شکست برای صدام که به آبادان نگاه کاملا راهبردی داشت و درصدد بود با فتح آن زمینه تصرف اروندرود را نیز فراهم کند، به قدری سنگین بود که پس آن چند تن از فرماندهان نظامی خود را تیرباران کرد. آنچه این پیروزی تاریخی را رقم زد، ایمان و همت جوانانی بود که بیانات امام امت را فصلالخطاب قرار میدادند و در شرایطی که دنیا حتی از فروش «سیم خاردار» نیز به جمهوری اسلامی دریغ میکرد ولی شرق و غرب، در دشمنی با ایران و حمایت کمی و کیفی از بعثیها متحد شده بودند، به توان فکری و بازوی خود اتکا داشتند. شبها در مناجات و استغاثه، جهاد اکبر را مشق میکردند و نفس را به زانو درمیآوردند و روزها با جهاد کبیر دشمنان اسلام را.
محمد امیدی