
سرانجام انتخابات سراسری آلمان در سایه حمایت جنجالی ایلان ماسک مشاور ویژه ترامپ از حزب آلترناتیو برای آلمان ( جریان راست افراطی) برگزار شد و نتایج انتخابات بهگونهای رقم خورده که فرضیه شکلگیری “دولت نامتوازن”در برلین را بیش از هر زمان دیگری تقویت کرده است. به عبارتی بهتر، ازاینپس “دولت حداقلی”،”دولت ضعیف”،”دولت مستاجل”و از همه مهمتر”دولت متوازن” تبدیل به کلیدواژگانی در تحلیل شرایط “آلمان جدید”خواهد شد. نتایج انتخابات سراسری آلمان نشان میدهد بلوک محافظهکاران متشکل از احزاب دموکرات مسیحی و سوسیال-مسیحی بایرن با کسب ۲۹ درصد آرا پیشتاز انتخابات بوده و پسازآن، حزب آلترناتیو برای آلمان (AFD )با کسب حدود ۲۰ درصد آرا در رتبه دوم قرار گرفته است. بدترین نتایج را در این انتخابات حزب سوسیال دموکرات به رهبری اولاف شولتس صدراعظم کنونی آلمان کسب کرده است.اما نکته جالبتوجه در این انتخابات، کسب ۱۲ درصد آرا توسط حزب سبز بوده که بهترین نتیجه این حزب از ابتدا تاکنون بوده است.
تفسیر اولیه این نتایج، نشان میدهد احزاب سنتی ( سوسیالدموکرات، دموکرات مسیحی و حزب سبز) ناچار هستند جهت جلوگیری از حضور حزب آلترناتیو آلمان در دولت، با یکدیگر ائتلاف کنند. کلیت این ائتلاف، مصداق عینی شکلگیری فرامتن و بستری ناآرام در مهمترین کشور اتحادیه اروپا و حوزه یورو خواهد بود. سیاستهای مهاجرتی، اجتماعی، اقتصادی، مالیاتی و حتی امنیتی این احزاب در موارد مهمی با یکدیگر تعارض داشته و امکان دستیابی به یک راهکار متعادل در خصوص آنها وجود ندارد. تجربه سالهای اخیر نیز نشان داد که حتی ائتلاف سوسیالدموکراتها، حزب سبز و دموکراتهای آزاد نیز به دلیل همین تعارضات پایدار نمانده و مولد منازعات مستمری در برلین خواهد بود. البته برخی تحلیلگران آلمانی، نیمنگاهی نیز بهاحتمال شکلگیری دولتی راستگرا ، متشکل از حزب آلترناتیو برای آلمان و ائتلاف احزاب مسیحی دارند. هر چند فردریش مرتس، رهبر حزب دموکرات مسیحی چنین احتمالی را بارها رد کرده، اما اخباری که در خصوص ارتباطات پشت پرده و حتی بعضا آشکار جریان راست میانه و راست افراطی به گوش میرسد منجر به نگرانی سوسیالدموکراتها و حزب سبز شده است.
حتی در برخی ایالات آلمان نیز تظاهراتهای گستردهای در خصوص احتمال بازگشت نازیسم یا نئونازیسم به این کشور برپا شده است.
قدرمتیقن نتایج انتخابات سراسری اخیر در آلمان، تضعیف قدرت مرکزی در اتحادیه اروپاست.اکنون لرزش و لغزش دو ستون اصلی اروپای واحد، یعنی پاریس و برلین بیش از هر زمان دیگری نمود پیدا کرده است! جایی که نه امانوئل ماکرون و نه صدراعظم جدید سرزمین ژرمنها بخش اعظمی از انرژی و توان خود را صرف منازعات سیاسی-امنیتی-اجتماعی در کشورهای خود خواهند کرد و قدرت هرگونه مانور مؤثری را در مواجهه حداقلی با بحرانهای مشترک در اروپا از دست خواهند داد. در این میان، دولت دونالد ترامپ در آمریکا نیز از تشدید چنین معضلی در اتحادیه اروپا و حوزه یورو استقبال میکند. قطعا رویکرد کلان کاخ سفید در قبال شرایط سیاسی نوین اروپا، معطوف به فروپاشی و انهدام منظومهای شکل گرفته که شاید تا یک دهه قبل، کمتر کسی اضمحلال یا حتی سقوط آن را پیشبینی میکرد.
نویسنده : حنیف غفاری