دیپلماسی، پاسخ مناسب به رفتار بین المللی ترامپ

به گزارش افکارنیوز، دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا در روزهای اخیر از کنگره آمریکا درخواست کرده است که اختیار اقدام مستقیم انجام عملیات نظامی بین المللی را به وی واگذار نماید که در ظاهر ممکن است بر خلاف رویکرد او در دوره مبارزات انتخاباتی مبنی بر پرهیز از هزینه های عملیات نظامی خارجی به نظر آید اما با کمی دقت در اظهار نظرهای آن زمان و آنچه اکنون در حال وقوع است در میابیم که بدون تغییر در شعارهای انتخاباتی،  اقدام نظامی خارجی آمریکا منتفی نشده بلکه منوط به پشتیبانی مالی آن توسط کشورهای هر منطقه مورد نظر از جهان شده است که خود دارای نگرانی های امنیتی هستند.

با این وجود، اولویت ترامپ اقداماتی است که برای آمریکا امنیت و همچنین منافع اقتصادی در پی داشته باشد. بهترین گواه این مدعا انتخاب یک مدیر اقتصادی برجسته در حوزه نفت و گاز  در راس وزارت امور خارجه این کشور است. ترامپ در اساس، شخصیتی اقتصادی دارد و به طور طبیعی، معامله گری خصیصه ذاتی چنین شخصی است. این ویژگی خود به معنای امید برای کارکرد

دیپلماسی است. 

شکی نیست که  انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا ناشی از  خواست جامعه آمریکایی به ضرورت تمرکز دولت بر امور داخلی و بخصوص رفاه و بهبود اوضاع معیشتی و تقویت نهادهای اقتصادی بوده است چرا که در طول نزدیک به چهل سال گذشته،  مشغولیت زمامداران آمریکایی به امور بین المللی با رویای تحقق هژمونی جهانی چیزی جز تحمیل هزینه های سنگین به دلیل عملیات نظامی خارجی  یا کمک های توسعه ای و بلاعوض به مناطق مختلف جهان در پی نداشته و نتیجه اینکه، نه تنها تراز تجاری و پرداخت های ایالات متحده منفی شده است بلکه سهم آمریکا از منافع بازارهای جهانی نیز رو به کاهش است.

اینکه ترامپ در راستای وعده ها و سیاست هایش چه رفتاری را نشان می دهد،  دو فرضیه را پیش روی ما می گذارد.

در فرض اول، با درک اولویت های یاد شده در زمامداری جدید ایالات متحده و با توجه به نیت ترامپ در همسو نمودن روسیه و دولت های اروپایی با اهداف سیاست خارجی آمریکا و همچنین دلگرمی وی از همراهی برخی کشورهای هم پیمان مانند  عربستان و سایر  دولت های عربی در حوزه خلیج فارس و ژاپن و کره جنوبی در شرق آسیا برای شکل گیری همکاری های اقتصادی و حتی  به احتمال قوی تخصیص پشتیبانی مالی از سوی این کشورها،  انجام عملیات نظامی توسط آمریکا در هر منطقه از جهان محتمل به نظر می رسد. لذا در این شرایط، برای دولت های مستقل، بهترین ابزار پیشگیری از تنش در منطقه و ایجاد محیطی امن و آرام برای توانمندسازی کشور و حتی  اقدام به همکاری های پرسود اقتصادی، تنها یک دیپلماسی زیرکانه و مدبرانه خواهد بود که به طور مستقل، از موضع عزت و در روابط دو جانبه یا چند جانبه ، امکان ظهور سیاست های مخرب و شوم را علیه خود خنثی نماید. 

فرض دوم اینکه، ترامپ نتواند همسویی مورد نظر جهانی را با برنامه های خود کسب نماید. در این حالت نیز هوشمندی سیاست خارجی یک کشور ایجاب می نماید که بر تقویت پیوندهای استراتژیک با سایر دولت ها و افزایش تعداد دوستان نه با نیت برخورد نظامی بلکه به زعم این جانب  "اقدامات متقاعد کننده حریف"  به پذیرش خواسته جهانی متمرکز باشد. در این حالت دیپلماسی باید بگونه ای باشد که باب همکاری را همچنان باز بگذارد و از هر گونه اقدام برای نابودی رقیب پرهیز گردد چون در پس روابط خارجی،  ملت هایی قرار دارند که برای حفظ جهان خود نیاز به همزیستی، تعامل و همکاری دارند.

بنابراین، همواره این حقیقت در گفته بزرگان را   نمی توان نادیده گرفت که سلاح موثر در برابر تاریکی، روشنی و در برابر تنفر، محبت است و این همان نکته دیپلماسی در جهان کنونی است  و به طور بدیهی، مدیریت مسئولانه دیپلماسی نشانه ای از قابلیت و قدرت یک کشور خواهد بود.

 

فراز چمنی