نویسنده روزنامه آفتاب یزد ضمن مرور برخی واقعیتهای تلخ بازار مسکن و قیمتهای افسارگسیخته آن نوشت: رفته بودم از خودپردازی پول بگیرم فردی گفت نمیدانید امروز چه سودی کردم. هیجان زده بود. گفتم چی شده گفت در منطقه غرب تهران در شهرک ژاندارمری یک آپارتمان خریده بودم به قیمت 600 میلیون تومان، وقتی که روز امضای قرارداد به دفترخانه رفتم، یکی آن را با 120 میلیون تومان افزایش از من خرید. من هم دیدم چه سودی از این بالاتر و فروختم. الان تا دیر نشده باید بروم یک جایی را سریع تهیه کنم.
با استاد جوانی که تازه در یکی از دانشگاههای دولتی مشغول به کار شده صحبت میکردم میگفت من آپارتمانی در میانه شهر از انقلاب به پائین با 50 میلیون تومان پیش و مبلغی نقد اجاره کردهام. امسال میگوید بلند شو. من نمیدانم چه کنم با این تورم دیگر جایی پیدا نمیکنم. گفتم معمولا دانشگاهها به استادان وام میدهند گفت آری ولی حدود صد میلیون تومان، با آن چه میشود کرد و بازپرداختش!
دولت چرا فکری نمیکند آیا میخواهد همانند بازار ارز کار به بحران بکشد و آنگاه وارد شود و یا باید علاج واقعه را قبل از وقوع بکند!
دیدیم که در بازار ارز هم زمانی دولت وارد شد که هم خود دولت و هم بسیاری دیگر میگفتند که خیلی زودتر از اینها باید اقدام میشد. رشد 30 درصدی در زمین و مسکن و بلکه بیشتر، سر به کجا میزند. دولت و حتی اتحادیهها چه اطلاعاتی دارند و چه ارزیابی برای آینده میکنند.
مشکل اصلی اقتصاد خانوار در کشور ما در این است که بخش اعظمی از سبد خانوار را هزینه مسکن تشکیل میدهد و هر چند شما به حقوق کمدرآمدها اضافه کنید با این تورم و به ویژه در بخش مسکن هیچ دردی را که دوا نمیکند بماند بلکه دردهای زیادتری را تولید میکند. انبوهسازان و یا لوکسسازان و حتی تا اندازهای مسکن مهر هم تاکنون دردی را از مردم محروم حل نکرده است.
نداشتن برنامه جامع برای مسکن و نبود الگوی مناسب و ارزان در این زمینه و فکر نکردن به خانههای کوچک با حداقل امکانات در کنار خانههای اجتماعی از مسائلی است که هنوز کمتر به فکر آن افتادهایم.