جزئیات پنهان کردن جسد همسر دوم در دیوار

به گزارش افکارنیوز به نقل از خراسان، روز ۱۶ بهمن سال ۸۹ خانواده زني به نام ف به پليس آگاهي تهران مراجعه و اعلام کردند، زن جوان به طرز مشکوکي ناپديد شده است. آخرين نفري که اين زن را ديده بود شوهرش ق بود. او به ماموران گفت: با هم براي خريدن لباس بيرون رفته بوديم اما ف از خريد منصرف شد و با خودرو به سمت خانه راه افتاديم اما او در بين راه پياده شد و ديگر خبري از او ندارم. در ادامه افسران آگاهي به بررسي همه راه هايي که مي توانست به يافتن ف کمک کند پرداختند اما با گذشت حدود دو ماه هيچ ردي از او پيدا نشد.

در مرحله دوم از تحقیقات، افسران آگاهی به بررسی زندگی خصوصی زن مفقودی پرداختند و پی بردند او همسر دوم «ق» است و از مدتی قبل با او اختلاف داشته است. از سویی ردیابی تلفن همراه «ف» و بررسی آخرین مکالمات وی همسرش را در مظان اتهام قرار داد. به این ترتیب وی احضار شد و وقتی در برابر ترفندهای کارآگاهان قرار گرفت در اعترافاتی هولناک گفت: «ف» را کشته و جنازه را داخل دیوار خانه اش مدفون کرده است.

به این ترتیب ماموران با راهنمایی «ق» دیواری را که به طرز ماهرانه ای چیده شده بود شکافتند و جنازه را بعد از دو ماه کشف کردند. با وجود این که مادر مقتول ابتدا خواستار مجازات داماد جنایتکارش شده بود اما در ادامه از خونخواهی گذشت. در چنین شرایطی پرونده این همسرکشی با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه محاکمه که صبح دیروز در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری، به ریاست قاضی نورا… عزیزمحمدی برگزار شد ابتدا صالحی، نماینده دادستان پشت تریبون ایستاد و به قرائت کیفرخواست پرداخت. در ادامه مادر «ف» خواستار دریافت دیه فرزندش شد و سپس نوبت به «ق» رسید تا در برابر اتهام قتل عمد از خود دفاع کند. او گفت: من همسر دیگری دارم که از او صاحب دو فرزند هستم. سال ۸۵ بود که با «ف» آشنا شدم. او هم از شوهرش جدا شده بود. ابتدا مدتی او همسر صیغه ای ام بود اما در ادامه به طور رسمی او را عقد کردم و برایش خانه و خودرو گرفتم. حدود ۴ سال با او زندگی خوبی داشتم و حتی صاحب یک دختر شدیم تا این که اواسط سال ۸۹ بود که بهانه گیری هایش آغاز شد. او می گفت من به همسر اولم بیشتر اهمیت می دهم و مدتی بر سر این موضوع با هم اختلاف داشتیم.

روز حادثه «ف» از من خواست به خانه اش بروم. گفت می خواهد درباره موضوع مهمی با من صحبت کند. وقتی وارد شدم شروع به داد و فریاد کرد و من را به طرف خودش کشید. من ناخودآگاه جلوی دهانش را گرفتم تا همسایه ها صدایش را نشنوند اما وقتی به خودم آمدم او دیگر نفس نمی کشید. چند دقیقه گذشت اما نه تنها «ف» به هوش نیامد بلکه از دهانش خون بیرون زد. او مرده بود. من هم برای پنهان کردن مرگش جنازه را سوار بر خودرو ام کردم و به خانه دیگرم در خیابان جیحون که آن زمان خالی بود بردم. جسد را درون یک قالیچه پیچیدم و داخل یک کمد دیواری گذاشتم.

در ادامه با نئوپان رويش را پوشاندم و ديوار را گچ گرفتم اما يکي دو روز بعد گچ ها ريخت. به همين خاطر چند روز بعد با آجرهاي سفالي جلوي کمد ديواري را ديوار کشيدم و روي آن نئوپان نصب کردم. طوري که ديگر معلوم نبود آن جا کمد است. فکر مي کردم با اين کار راز مرگ همسرم براي هميشه پنهان مي ماند اما سرانجام دستم رو شد. اعترافات اين مرد در حالي بود که در اواخر جلسه به دستور قاضي دختر ۴ ساله متهم نيز وارد جلسه شد و اين مرد با ابراز ندامت از کارش دخترش را در آغوش کشيد. در پايان قضات دادگاه وارد شور شدند و با توجه به درخواست اولياي دم براي دريافت ديه، متهم را به لحاظ جنبه عمومي جرم به ۱۰ سال حبس محکوم کردند که ۶ سال آن تعليقي است