سریال‌های تلویزیونی سوررئال شده‌اند!

حدیث میرامینی کـه فعالیت بازیگری‌اش را با بازی در سریال های تلویزیون آغاز کرد، معتقد است تلویزیون از روزهای اوج خودش فاصله گرفته و حالا در این شرایط، عرصه برای بازیگرانی که پیش از این فعالیت داشته‌اند در تلویزیون سخت شده است.

او گفت: آن زمانــی که من در تلویزیـون کار می کردم، رسانه دیگری وجود نداشت. همه تولیدات تصویری در تلویزیـون و سـینما اتفـاق می افتاد کـه همکاران من و مـن در هر دو فعالیت می کردیـم. در واقع مثل زنجیره ای بود که تفاوت و شـکاف زیـادی بین این دو وجود نداشت. کیفیت محصولات تلویزیون آن زمان هم با کیفیت امروز کارها قابل مقایسـه نبود و نیسـت. درحال حاضر فضای تلویزیون ما به سمتی رفته که اکثر همـکاران ما، همکاری با آن را بد می دانند.

من هنوز هـم فیلمنامه‌های تلویزیونی را می‌خوانم و با اینکه افت کیفیت داشـته ولی امید دارم که شاید بتوانیم دست به دست هم بدهیم و این وضعیت تلویزیون را اصلاح کنیم؛ اما شــرایط به گونه‌ای رقم خورده که انگار این تغییر غیرممکن شــده است. متأسفانه برخی افراد غیرمنعطف که اهل گفتگو هم نیستند، مدیریت بخش هایی از رسانه ملی را بر عهده دارند که نمی‌شود امیـدی به تعامل داشت. وضعیت طوری است که اگر بخواهی در تلویزیـون کار کنی، بـا زور و اجبار و فیلمنامه‌های تکراری مواجهی…زن محور بودن فیلم‌نامه‌ها کمتر شـده است. من بازیگر خانم، بیــن خودم و یک آقایی که همکار من اسـت و کارمان را با هم شروع کرده‌ایم، هیچ تفاوتی نمی‌بینم. من هم دلم می‌خواهد نقشـی کار کنم که پیش برنده و تأثیرگذار باشـد؛ اما متأسفانه فیلم‌نامه‌های تلویزیون این طور نیست.

از طرف دیگر، فاصله تلویزیون با واقعیت جامعه خیلی زیاد شده است. این تفاوت ها از یک جا به بعد آن قدر باورناپذیر می‌شود که بازیگر را از حرفه‌اش دور می‌کند. مـن بازیگر وقتی می‌خواهم نقشـی را کار کنم، یـک مابه‌ازای خارجی برایش پیدا می کنم و به یک خروجی درست برای زیست آن نقش می‌رسم؛ درحالی که من ناچار می‌شوم که این خروجی را در تلویزیـون از فیلتری به نــام فیلتر ممیزی رد کنم و تبدیلـش کنم به چیزی که واقعیـت ندارد؛ یعنی ما رئالیسم را می‌بریم به سمت سوررئالیسم. من همیشه این نقد را داشـته ام که هیچ کس در زندگی واقعی اش این طـور رفتار نمی‌کند. من خیلی سـال اسـت که در تلویزیـون کم‌رنگ شده‌ام و علتش هم ایــن بوده که احســاس می کردم وقتی ســر کاری می‌روم، عالوه بر اینکه دیگر چیزی به من اضافه نمی‌شود، یک چیزی هم از هنر و توانایی‌ام کم می‌شــود. از یک طرف این چالش‌ها برای تعداد زیادی از بازیگران وجود دارد و از طرف دیگر هم لیبل تلویزیونی بودن ما را اذیت می‌کند؛ یعنی وضیعت طوری شــده که انگار کار بد و اشتباهی کرده‌ای که یــک زمانی با تلویزیون همکاری داشــتی!

سریال‌های تلویزیونی سوررئال شده‌اند!


میرامینی گفت: مــن بازیگر وقتی به خاطــر برخی فیلترهــا و گروه ها نمی‌توانم وارد پلتفرم‌ها و ســینما بشــوم و پیشــنهاد تلویزیونی هم دارم، از طرفی هم زندگی دارم و غم نان هم وجود دارد، اگر با تلویزیون کار کنم و بعد در جمع همکارانم بگویم که سر فلان کار برای تلویزیون هستم،به گونــه بدی با تعجب مــن را بازخواســت می‌کنند که چرا تلویزیـون؟! یعنی ما از هر طرف با یک ســری مشکلات مواجهیم.
او در ادامه اظهار داشت: گیم شو، رئالیتی شو و تاک شو برنامه هایی است برای ســرگرم کردن مــردم و در همه جای دنیــا وجود دارد. من در کشــور دیگری تجربه کار هنری نداشــته‌ام، ولی فکر می‌کنــم فقط در ایران این مــدل برخوردها وجود دارد که بقیه را زیر ذره‌بیــن دنبال کنیم که ببینیم فلان بازیگر ســر کدام کار رفته یا با چه کسانی کار می کند یا نــه. ما هم زندگی داریــم. از طرفی هم فضایی است که دوســتش داریم و ممکن است بعد از سال‌ها با همکارانی که تجربه کار مشــترک داشــته‌ایم، دوباره همدیگــر را ببینیم و کنار هم قرار بگیریم؛ آن هم در این اوضاع و احوالی که معلوم نیســت من فردا صبح زنده باشــم یا نه. کار ما ایجاد تفریح و ســرگرمی برای مردم و مخاطب اســت و این ســرگرمی می تواند در اشــکال مختلف باشــد. هرچند حضور در این شوها، هیچ وقت از عطش بازیگری من کم نمی کند، ولی در نوع خودش تجربه جالبی است.
او درباره گارد برخی از بازیگران برای حضور در این شوها دارند، گفت: من با گارد داشتن مخالفم. روی صحبتم با همان همکارانی اســت که بــه ما انتقاد می‌کننــد که چرا در این برنامه ها شــرکت می‌کنید، شــما به عنوان هنرمند خوش شانســی که خدا خواســته و قاطــی یک اکیپ خوب شــده اید و جایگاه مســتحکم و خوبی دارید و از این کار به کار بعدی در حال رشــد و پیشــرفت هستید، حــق ندارید به بقیه انتقاد کنید. شــما چه می‌دانید که در زندگی بقیه چه خبر اســت. و اینکــه مگر ما داریم کاری می کنیم که به هنرمان آسیب بزنیم؟ عامل اصلی پیشرفت هر جامعه ای اتحاد است و اتحاد از درک کردن شکل می گیرد. وقتی ما شرایط همکاران مان را می بینیم که هرکســی به دلیلــی کم کار یا حذف شــده، به جای اینکــه انرژی مثبت به هم بدهیــم و همدیگر را درک و کمک کنیم، نباید نقدی به بقیه داشته باشیم. اصال مگر شــما نمی گویید که فالنی خیلی بازیگر خوبی اســت و حیف است که در شوها شرکت کند، خب به جای اینکه قضاوت و نقدش کنی، سر کارهایی که دستت باز است، معرفی اش کن.
این بازیگر در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: مردم همیشــه بــه ما لطف داشــته اند و بابت نقش هایی که دوست شــان دارند، ما را تشویق می کنند یا حس شــان را درباره کم کار شــدن ما بــروز می دهند. خدا را شــکر من جزء کســانی بودم که سال های قبل، کارهای تأثیرگــذار و نقش های خوبی را تجربه کرده ام.نقش «روشــنک» در دلنوازان و نقشی که در سریال در جســت وجوی آرامش بازی کردم، شــاه نقش بود و به واســطه آنها دیده شــدم. من خودم هم دلتنگ تجربه دوباره آن نقش ها هســتم. آن سال ها، تلویزیون حالش خوب بــود. ما دغدغه این را نداشــتیم کــه پول مان را می دهنــد یا نه. بــه واقعیت جامعــه نزدیک تر بودیم و تلویزیــون نه تنهــا جایگاهــی نبود که وقتــی به آن ورود کنــی از طرف همین مردم محکوم شــوی، بلکه جایی بــود که تو را محبوب می‌کرد. الان من پســرم را می بــرم مهدکــودک، خانم های مهد به مــن می گویند نروی تلویزیــون کار کنی ، تلویزیون ایــن دروغ را گفته، آن کار را انجــام داده و… . ایــن در نهایــت برای همه مــا اتفاق بد و نامطلوبی اســت که رســانه ملی مان را در این وضعیت ببینیم…