حرفه بازیگری به بازیگر اجازه میدهد تا خود را در اغلب موقعیتها و شرایط مختلف قرار دهد و تجربه کند و به داشته هایش اضافه کند، اما همین بازیگری ممکن است از شما نزد مخاطب یک انسان منفور بسازد که تا همیشه چهره بدی را در ذهنش به خاطر بسپرد. «خولی»، «شمر»، «سنان»، «حرمله» از منفورترین شخصیتهای تاریخ اسلام هستند و هر آنکه دوست دار اهل بیت باشد، بغضی به خصوص از این افراد دارد، چراکه هر کدام در شهید شدن شهدای کربلا از جمله امام حسین (ع) و حضرت علی اصغر نقش ویژه و به خصوصی داشتند.
تا به حال تنها سریال « مختارنامه » واقعه عاشورا و کربلا را به طور مستقیم روایت کرده است و به بازآفرینی نقشهایی که در آن صحرا در سپاه دشمن و امام قرار داشتند، پرداخته است.
« صدرالدین حجازی » بازیگری است که نقش «خولی» را در سریال «مختارنامه» به کارگردانی داوود میرباقری ایفا کرده است. بازیگری که معتقد است علیرغم ایفای نزدیک به ۳۰۰ نقش هنوز نقش «خولی» یکی از ماندگارترین نقشهایی است که برای مردم بازی کرده است. با حجازی درباره سریال مختارنامه و نقش خولی و پیچیدگیها و سختیهایی که این نقش میتواند برای یک بازیگر داشته باشد، گفتگو کردیم.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
– چند ماهی است که مشغول بازی در سریال « جشن سربرون » هستم. فعلا من بازی ندارم تا چند ماه دیگر که لوکیشن گروه تغییر کند.
شما در کارنامه کاریتان کارهای بسیار و شاخصی دارید، اما کاری که مربوط به مناسبت محرم است ایفای نقش شما در سریال مختارنامه است. فکر میکنم ایفای نقش شما در این سریال به ۱۵ سال پیش برگردد. چطور شد که این نقش را به شما پیشنهاد دادند؟
– همان زمان که آقای میرباقری با من درباره این سریال صحبت کرد چهار پنج نقش را به من پیشنهاد داد و از این تعداد ۴ تای آنها از قسمت اول تا ۴۱ بازی داشتند.
میتوانید به نقشها اشاره کنید؟
– خیلی در خاطرم نیست، چون برمی گردد به ده پانزده سال پیش. اما یادم هست نقشهای مختلفی بود مثل سربازانی که در کنار مختار بودند.
شما با شخصیت «خولی» آشنا بودید؟
– بله، از سالها پیش به خاطر اینکه مطالعههای بسیاری در کتابهای تاریخ اسلام داشتم خولی را به خوبی میشناختم و این را هم میدانستم که شخصیتی ویژه و خاص است و آدم معمولی نیست و به همین دلیل به آقای میرباقری گفتم من نقش خولی را میخواهم بازی کنم. او گفت این نقش فقط یک اپیزود است و کوتاه است، اما آن نقشهایی که به تو پیشنهاد دادم کل قسمتهای سریال را بازی دارند، اما من پای حرفم بودم و گفتم من این نقش را میخواهم. آقای میرباقری گفت زمانی که داشتم متنهای سریال را مینوشتم هر جا به خولی رسیدم کنار اسمش نوشتم صدرا، یعنی خودم هم وقتی مینوشتم تو را دیدم. اما به هر حال میخواستم خودت هم تصمیم بگیری.
اثرها و برکتهای دستمزدی که گرفتید چه بود؟
– از نظر مادی دستمزد آنچنانی نگرفتم، اما از نظر معنوی دستمزد بسیار خوبی گرفتم که واقعا استثنایی بود. بعد از پخش سریال یک روز آقای فلاح تهیه کننده با من تماس گرفت و گفت گروهی از فرانسه آمدند و با آقای میرباقری صحبت کردند و میخواهند با شما هم صحبت کنند.
همانجا گفتم این همه بازیگر محوری، چرا من را انتخاب کردند؟ گفت میدانم، اما خودشان به شما میگویند. این گروه به همراه مترجمشان آمده بودند. خلاصه که یک روز از صبح تا شب به منزل من آمدند و از اول تا آخر سریال مختارنامه را گذاشتند و هر پلانی که من بازی کرده بودم را نگه میداشتند و از حسی که در همان لحظه داشتم از من میپرسیدند و من هم تمام احساسی که در آن لحظه و زمان بازی کردن داشتم را برای آنها توضیح میدادم و آنها هم با دوربین فیلمبرداری ضبط میکردند.
از آقایی که به عنوان مترجم با آنها آمده بود سوال کردم که برای ساخت فیلم یا مستندی دارند این سوالها را میپرسند؟ و آن آقا گفت نه، این گروه درسی در دانشگاه دارند تحت عنوان اینکه یک نقش کوتاه اگر خوب ایفا شود، چطور میتواند در یک سریال بلند تاثیرگذار باشد تا یک نقش طولانی و گفت که از میان نقشهایی که در این سریال بازی میکردند شما را که نقش خولی را بازی کرده بودید انتخاب کردند. بعد از اینکه ضبطشان تمام شد از یکی از دوستانم شنیدم این فیلمهایی که از من گرفتند در کلاسهای درسی شان پخش میکنند تا دانشجوها راحتتر بتوانند این موضوع را درک کنند.
یعنی میخواهید بفرمائید شما بازتابهای بین المللی فراوان در این مدت دریافت کردید؟
– بله من دستمزدم را به این شکل گرفتم و دستمزد خوبی هم بود.
ممکن است تعدادی بازیگرها دوست نداشته باشند در نقشهای منفی اینچنینی بازی کنند چراکه این نقشها آنها را در ذهن مخاطب منفور میکند. برای شما چطور بود و نگران نبودید؟
– حمل بر خودستایی نباشد مردم خیلی من را دوست دارند و کاری به نقشم ندارند و آنهم به دلیل رفتارم با مردم و مصاحبههایی که انجام میدهم هست. از طرفی هر نقشی که بازی میکنم و میبینم منفور واقع شده متوجه میشوم که در آن نقش موفق بودم و خوب اجرایش کردم و همین باعث میشود تا لذت ببرم. در این سالها اصلا دنبال نقش مثبت نیستم و نمیگویم که نقش مثبت عیب دارد، اما پیچیدگی و چند بعدی بودن نقش منفی را ندارد.
تا به حال نقش مثبت بازی کردید؟
– بله یکبار این کار را انجام دادم و اتفاقا خوب هم شد، اما خودم دوستش نداشتم. معتقدم اگر بازیگر قرار است در شرایطی که باید سیاه باشد، خوب سیاه باشد، قطعا همان فرد در سفیدی خوب دیده میشود.
نقش «خولی» که شما در سریال مختارنامه بازی کردید، همان شخصیتی بود که در کتابها خوانده بودید و با او آشنایی داشتید؟
– کلیت ویژگیهای شخصیت خولی در فیلمنامه دقیقا همانی بود که در کتابها خوانده بودم و جزئیات دیگرش همانهایی بود که خودم به نقش اضافه کردم. از جمله بارزترین خصیصههای او علی رغم رذالت و جنابت، عاشق پیشگی بود. همانطور که دیدید خولی شخصیتی عاشق پیشه داشت و به همین خاطر هم عاشق یک رقاصه میشود و تاوان عشقش را میدهد و قمارخانهای باز میکند و آن زن نیز به خاطر همان قمارخانه همسرش میشود.
در نهایت هم مامور حمل سر امام حسین (ع) از کربلا به کوفه شده و به دلیل بسته بودن قصر کوفه مجبور میشود یک شب سر امام (ع) را در تنور نگه دارد. از نظر شخصیتی و رفتاری او آدم سنگ دلی بود که خیلی هم اهل ریسک کردن بود. در هرحال ایفای چنین نقشی باید طوری در میآمد که مردم حس نفرت شان از این شخصیت منفی کم نشود و دقیقا عین تاریخ را بیان کند و من نیز باید به این شکل عمل میکردم و فکر میکنم اصلا سریال مختارنامه کلاس درس است.
لحظهای که سربازان مختار به قصد انتقام جویی سمت خانه خولی آمدند را به یاد دارید؟
– شاید خیلی از سکانسها و خاطره هایشان در خاطرم نباشد، اما یادم است خولی دو همسر داشت یکی مومنه و اهل خدا و پیامبر (ص) و دیگری رقاصه. در سکانس دادگاه میبینید که هر دو همسرش در کنارش هستند و اتفاقا همان زنی که عاشقش بود او را فروخت و لو داد و علیه خولی شهادت داد. من سکانس دادگاه خولی را خیلی دوست دارم و خیلی خوب اجرا شد. با توجه به اینکه زن دومش او را تنها میگذارد یک طور حس دلتنگی و بی کسی دارد.
با توجه به اینکه خولی سر امام حسین (ع) را یک شب در خانه اش نگه میدارد، برای بازی این سکانس چقدر خودتان را در قالب آن شخصیت قرار دادید؟ و آیا از این ماجرا اذیت نشدید؟
– من دیگر برای بازی در این نقش، در قالب همان آدم فرو رفته بودم و با همان تفکر و عشق، چشم و گوشم بسته شده بود و تنها نقطه نگاهم همانی بود که دنبالش بودم و برایم مهم نبود چه رفتارهایی دارم انجام میدهم و نتیجه اش چیست. دنیا و همان لحظه را میدیدم و به آینده فکر نمیکردم، دقیقا همان رفتارهایی که خولی را به آنجا رساند که آن اشتباه را مرتکب شد.
واکنشها بعد از ایفای این نقش چه بود؟
– شما نمیدانید گاهی اوقات که مردم من را در خیابان میبینند، حتی دیالوگ هایم را در این نقش و این سریال از حفظ هستند و چقدر قدردان این نقش هستند. همچنین بازی در این نقش را از همه نقشهایی که در این سالها بازی کردم بیشتر دوست دارم. حتی یک بار آقایی به من گفت هر بار که این سریال پخش میشود من میبینم و هر بار هم از دیدن سکانسهایی که شما بازی کردید لذت میبرم و هر بار هم یک نکته جدید از شما و بازی تان میبینم. برایم عجیب است که تماشاگر خیلی این سریال را دوست داشته و به دلش نشسته است. از طرفی من هم مثل تمامی شیعیان شیفته اهل بیت خصوصا امام حسین (ع) هستم و از کودکی با حب اهل بیت بزرگ شدم.
از طرفی نقش بسیار سختی هم بود که به شما سپرده شد.
– بله نقش بسیار سخت و بسیار حساسی بود و از این جهت که مردم سالها است از این نقشها تصویر ذهنی دارند، بازی کردن در قالب آنها میتواند شبیه راه رفتن روی لبه تیغ باشد و اگر کمی کج قدم برمی داشتم خراب میشد و به همین خاطر خیلی باید از نقش مراقبت میکردم و خوشبختانه نتیجه خوبی داشت.
کدام یک از سکانسهایی که در این سریال بازی کردید برایتان ماندگار شد؟
– یکی سکانسی بود که ماموران مختار به دنبال خولی بودند و او را در بالای تنور پیدا کردند و دیگری سکانس مربوط به لحظه مرگ او بود ک قرار بود سرش را از بدنش جدا کنند