محسن تنابنده، بازیگر و کارگردان شناخته شده کشور این روزها فیلم "قسم" که دومین ساخته سینمایی اوست را روی پرده سینماها دارد که تاکنون نزدیک به سه میلیارد تومان فروش کرده است. مهناز افشار، سعید آقاخانی، مهران احمدی و حسن پورشیرازی بازیگران اصلی این فیلم هستند. فیلم "قسم" یکی از آثار پر سروصدای سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر بود و در بخشهای بهترین بازیگر نقش اول زن (مهناز افشار)، بهترین نقش مکمل مرد (حسن پورشیرازی)، بهترین فیلمنامه (محسن تنابنده)، بهترین تدوین (خشایار موحدیان)، بهترین صدابرداری (مهدی ابراهیمزاده) و بهترین جلوههای ویژه میدانی (ارشا اقدسی) نامزد دریافت سیمرغ شد، اما در هیچ کدام از این بخشها به جایزهای نرسید.این فیلم درباره قتل زنی به نام راضیه است که خانواده و اقوام آن به دنبال ثابت کردن قاتل بودن شوهر وی به دادگاه هستند. تنابنده در گفتگویی که به تازگی با محمدمهدی مقدسیان در مجله بیستوچهار انجام داده، درباره حضور مهناز افشار و حسن پورشیرازی در "قسم"، لوکیشن اتوبوسی فیلم و جایزه نبردن آن در جشنواره فیلم فجر صحبت کرده است. بخشهایی از صحبتهای تنابنده را در ادامه میخوانید:
کاریزمای بازیگر نقش راضیه
اخبار چهره ها - با توجه به اهمیت نقش و متفاوت بودن کاراکتر راضیه، تلاش کردیم بازیگری را برای نقش اول فیلم انتخاب کنیم که هم خودش انگیزه زیادی برای بازی در آن نقش داشته باشد و هم اینکه بتواند به خوبی این نقش را ایفا کند. از طرفی برایم مهم بود که بازیگر نقش راضیه، کاریزمای بالایی داشته باشد که بتواند آن همه آدم را در اتوبوس راضی کند برای هدفی که دارد و هم اینکه بار اصلی درام را باید به دوش بکشد. به همین خاطر مهناز افشار برای من درستترین انتخاب بود.
افشار از آلمان به ایران آمد
افشار با اینکه در آن مقطع در آلمان بود و دوران تحصلی خودش را میگذراند، اما وقتی فیلمنامه را خواند خیلی علاقهمند شد به ایران بیاید و نقش راضیه را بازی کند. چیزی که برای او جذاب بود این بود که شمایل این نقش را تا به حال در فیلمی تجربه نکرده بود و کاملاً متفاوت با نقشهای قبلی خودش محسوب میشد.
مهناز ریسک کرد
مهناز واقعاً آدم شجاعی است. خیلی راحت میتوانست بدون هیچ ریسکی در همان نقشهای قبلی خودش بماند اما حاضر شد خطر کند و این نقش را بازی کند. خیلی از ستارهها وقتی در اوجاند حاضر نیستند ریسک کنند و نقش متفاوتی را بازی کند، ممکن است این ریسک به قیمت بالایی برایشان تمام شود. درباره سکانسی که اتوبوس به آب افتاد کار خیلی سختی داشتیم.ما در گروهمان از دختر و پسر داشتیم تا پیرمرد و پیرزن. مهناز تبش به 40 درجه رسیده بود و حالش اصلاً مناسب فیلمبرداری نبود. ما حتی آمبولانس را آوردیم کنار استخر. یادم میآید به او گفتم به خاطر شرایط پیش آمده فردا فیلمبرداری را ادامه میدهیم اما مهناز گفت لازم نیست فردا بگیریم، همین امروز ادامه میدهیم.
لوکیشن اتوبوسی
من از همان اول دلم میخواست قصهام را خیلی خالص تعریف کنم و فیلمم بر پایه یک فیلمنامه قوی جلو برود. به همین خاطر لوکیشن مد نظرم را تنها در یک اتوبوس بنا کردم که هیچ اضافهگویی در داستان وجود نداشته باشد. خیلی راحت میشد به تناسب قصه، پلانها را در دادگاه یا در کوچه و خیابان بگیریم اما من کار درستتر و البته سختتر را انتخاب کردم. خیلی برایم شوکآور بود که فیلم و فیلمنامه فقط کاندیدا شد و نتوانست جایزهای بگیرد.هرچند شرایط جشنواره و سیاستهای حاکم بر آن را درک میکنم.
حسن پورشیرازی یک راننده اتوبوس واقعی
حسن بازیگری واقعی است. یک توانمندی خاصی در خلق نقشهای متفاوت دارد که برایم خیلی جذاب است. او دو معدل بالاتر از پرسوناژی را بازی کرد که برایش نوشته بودم. چیزی که همه ما را متعجب میکرد این بود که حتی در زمانهای غیر از فیلمبرداری هم با همان زیرپوش و شلوار کُردی رفتوآمد کند. هر کس حسن را میدید فکر میکرد سی سال است که راننده اتوبوس است. واکنش تماشاگرها را که میبینم خوب میفهمم که به هدف من و خودش رسیدهایم.
روزهای سخت فیلمبرداری
خدا را شکر میکنم که چند بازیگر حرفهای داشتم که با همه چیز کنار میآمدند و انگیزه تمام تیم را هم بالا میبردند. به خاطر لوکیشن خاصی که داشتیم از گرگان تا 150 کیلومتر پایین شاهرود فیلمبرداریمان انجام میشد. خیلی سخت بود. گاهی وقتها هوا ابری میشد و به خاطر فضای خارجی فیلم نامه به ناچار کار متوقف میشد و نمیشد به راحتی فیلمبرداریمان را ادامه بدهیم. اما واقعاً تمام تیم یکدل بودند که کار به نتیجه برسد. من همیشه از این چالش استقبال میکنم و دلم میخواهد اثری که خلق میکنم ارژش تماشا کردن داشته باشد و مخاطب از آن لذت ببرد.