حمید شریف زاده فارغ التحصیل رشته معماری است. او علاوه بر بازیگری کارگردان تئاتر است. اولین کار جدی شریف زاده در سال ۱۳۸۷ با سریال «فاصلهها» شروع شد و سپس در فیلمهایی نظیر «کیفر» به ایفای نقش پرداخت.
اخبار چهره ها - شریف زاده بعد از مدتها با یک کار مناسبتی در ماه مبارک رمضان دوباره به تلویزیون بازگشت. کار اخیر او در تلویزیون هم سریال «ترور خاموش» بود که با بازی در نقش حمید، بار دیگر توانمندیهای این بازیگر جوان برای همگان ثابت شد و نام او بر سر زبانها افتاد.
گفتوگویی با این هنرمند جوان داشتیم که ماحصل آن را در متن زیر میخوانید:
آقای شریف زاده؛ شما فارغ التحصیل رشته معماری هستید. چطور شد که به بازیگری علاقهمند شده و سراغ این حرفه رفتید؟
استعداد من به صورت کاملأ اتفاقی توسط مادرم کشف شد و دلیل حضورم در کلاسهای بازیگری مادرم بود. قبل از اینکه به دنیای هنر قدم بگذارم، به صورت کاملأ جدی و حرفهای کاراته کار می کردم، اما پس از آن، بازیگری دغدغه اصلی من شد. البته همچنان ورزش را در کنار زندگی هنری ام مهم می شمارم و جایگاه پر رنگی نزد من دارد.
چطور شد که فعالیتهای تئاتری تان را جدی دنبال کردید؟
من قبل از ورود به دانشگاه گروه تئاتر تشکیل دادم. مینوشتم، دستیاری می کردم، نقشهای کوچک بازی می کردم و بسیار کتاب می خواندم. باز هم با تلاشها و اصرار مادرم به دانشگاه رفته و در رشته معماری تحصیل کردم، اما از آنجا که همیشه مشغول تئاتر بودم، اتمام واحدهایم بسیار طول کشید و خیلی وقتها هم از درس هایم عقب میافتادم. من از ۱۸ سالگی تئاتر کار کردم و درسهایی که میخواندم به طراحی هایم در این هنر کمک شایانی کرد. در سن ۳۳ سالگی مدرک کارگردانی سینما گرفتم و معتقد هستم که «هرچه بیشتر بدانی باز هم هیچ چیز نمی دانی»؛ بنابراین تا وقتی که گردش زمان برایم متوقف نشده مشغول یادگیری خواهم بود.
تا چه حد چهره شدن خود را وابسته به سریال«فاصلهها» و همکاری با آقای سهیلی زاده میدانید؟
بسیار زیاد؛ من همچنان بابت اعتمادی که آن زمان آقای سهیلی زاده به من کردند و آن نقش را در سریال فاصلهها به من سپردند، قدردان او هستم. همچنین حمایتهای بسیاری از عزیزان دیگر در گروه را به خوبی به یاد دارم.
«فاصلهها» زمانی پخش شد که سریالها از کیفیت بالایی برخوردار بودند و زمان پخش یک سریال به طور واقعی خیابانها خلوت می شد. با کمی حمایت از جانب مدیران وقت، این سریال توانست به ارتباط با جوانها بپردازد و در نتیجه کار به خوبی دیده شد و مخاطب هم بسیار از آن استقبال کرد. به طوری که مردم همچنان فاصلهها را به یاد دارند و من هم یکی از بهترین کارهایم را این سریال و همکاری با آقای حسین سهیلی زاده می دانم.
شما میگویید که فیلمنامه برایتان خیلی مهم است، کدام ویژگی فیلمنامه سریال «ترور خاموش» و نقش حمید شما را برای بازی در این مجموعه ترغیب کرد؟
فیلمنامه خوب بازیگر را به چالش میکشد و در پی ساختن حالتهای جدید می رود. در مرحله اول قبل از فیلمنامه، آقای احمد معظمی و رشد حرفهای و مثال زدنی او در تلویزیون و سینما برایم مهم بود، زیرا وقتی میبینی که یک کارگردان سراغ سوژههای دم دستی نمی رود، خیالت راحت میشود که نتیجه کار مورد رضایت خواهد بود. بعد از این موضوع به سراغ فیلمنامه رفتم که قصه مرا جذب کرد و نقش حمید برایم بسیار خوشایند بود. در واقع بخش تینِیجِ داستان بود و ماجرای دلباختگی و چالشهای رایج و غیر رایج دو جوان و شرایط گوناگون این شخصیت به نظرم جذاب آمد. شخصیت حمید پله پله به کشفیات جدید میرسید که همین باعث می شد، پرسوناژهای حسی مختلفی را داشته باشم. من هم از این تغییر و چالش استقبال کردم و امیدوارم این نقش آفرینی مورد قبول بوده باشد.
نقش محمد در سریال بچه مهندس را چطور پذیرفتید؟
در مورد بچه مهندس هم باید بگویم، بازی من نقشی بود که در چند گریم متفاوت اجرا شد و این تغییر برایم بسیار دلنشین بود. اساساً تغییر و تحول حس تازهای در من ایجاد و نقشی که دارای این ویژگیها باشد، مرا به یک آدم دیگر تبدیل می کند. من از اینگونه نقشها بسیار استقبال می کنم.
با نقش حمید چه حالی داشتید و چه تجربههای جدیدی را به دست آوردید؟
کودکی، نوجوانی و بخشی از دوران جوانی من در جنوب شهر گذشته است؛ به همین دلیل با رفتار و زندگی بسیاری از انسانها که گرفتار داستانهای غم انگیز مانند اعتیاد شده اند، آشنایی کامل دارم. شاید من هم اگر دغدغه ورزش نداشتم و دوستان خوب و سالمی در کنارم نبود، در دام اعتیاد گرفتار می شدم. به نظرم هیچ فاجعهای دور از ذهن نیست و میتواند در نزدیکی ما باشد و با یک انتخاب اشتباه رخ دهد. این قصه و قصههایی از این قبیل می تواند هوشیاری جوانها را ارتقا ببخشد و آنها را از افتادن در این منجلابها دور کند.
من با نقش حمید به دل ماجرایی دردناک رفتم و صحنههایی واقعی از کسانی دیدم که در این دام گرفتار شده بودند. به همین دلیل تنفرم از مواد مخدر و باعث و بانیان فقر و بیکاری که خیلی از جوانها به بهانه رهایی از این مشکلات به سراغ مواد می روند و زندگی خود را نابود میکنند، بیشتر شد. هرچه در نقشم اتفاق افتاد حال واقعی من بود؛ چرا که من با قصهای واقعی و غم انگیز روبرو بودم. امیدوارم روزی برسد که دیگر از این نوع قصهها در زندگی خودمان و اطرافمان نبینیم یا اینکه بسیار کمتر از الان ببینیم.
آیا استقبال بینندگان از این سریال و نقش شما طوری بود که با خود بگویید خدا را شکر این کار را پذیرفتم؟
بله؛ قطعاً همینطور بوده و اگر به عقب بازگردم باز هم این نقش را بازی خواهم کرد. وقتی در روابط عمومی سازمان صدا و سیما با مردم حرف می زدیم، بخش عمدهای از نظرات نسبت به سریال مثبت بود و خواهان ساخت فصل دوم این مجموعه بودند. حتی بعضاً از دردهای خود میگفتند و ما هم سعی کردیم که شنونده خوبی باشیم. به نظرم هنر فقط نشان دادن خوبیها نیست. هنر وقتی می تواند به درجه بالایی برسد که بتواند درد را با هنرمندی نشان دهد. من اگر هنرمند باشم باید بتوانم از دردهای مردم بگویم. رسالت هنر بیان سخنان مردم و دغدغههای روز آنهاست. از قدیم فن هنر در آثار بزرگان همین بوده و امیدوارم همین هم بماند و با سانسور شدن از اصل قصه دور نشویم.
پیشنهاد کاری جدید برای سینما و تلویزیون دارید؟
بله، اما از وقتی که تصمیم به تغییر و پوست اندازی در انتخاب نقش هایم گرفتم، دیگر سخت است که هر نقشی را بپذریم و تکرار شوم. یک سریال دیگر آماده پخش دارم که وقتی ببینید، متوجه این تغییر خواهید شد؛ البته اگر به خوبی از پس آن برآمده باشم.
با توجه به اینکه خودتان کارگردان هستید، به نظر شما کارگردانهای امروزی تا چه حد حرف جدید برای گفتن دارند و آثارشان ماندگار میشود؟
در حال حاضر کارگردانهای خوبی به عرصه هنر آمده اند و در حال درخشش هستند، اما چیزی که در کار آنها کمتر دیده می شود قدرت ریسک و خطرپذیری است. البته این موضوع به شرایط بسیاری بستگی دارد و گاهی وقتها هم دست کارگردانها نیست. اما واقعیت امروز سینما و تلویزیون، کهنه شدن بسیاری از مسائل است که احتیاج به خانه تکانی و تجدید نظر در تمام موارد آن به خوبی حس می شود. من به عنوان یک بازیگر از کارگردانها می خواهم که سری به سالنهای تئاتر بزنند و جوانهای مستعدی که هنرشان در سکوت این سالنها گم می شود را از نزدیک ببینند و با ریسک خود نسل جدیدی از هنرمندان را به سینما و تلویزیون معرفی کنند. هر بار که این اتفاق افتاده است همه شگفت زده شده اند و کسی از ریسک و اعتماد خود پشیمان نشده است، اما متاسفانه از این دست رخدادها کم است.
آقای شریف زاده به عنوان یک نویسنده بفرمایید در حال حاضر نیاز مردم به کدام ژانر بیشتر است؟ به نظر شما فقط طنز میخواهند که چند ساعتی بخندند یا از بیان معضلات اجتماعی بیشتر خوششان میآید؟
من خودم وقتی می خواهم قصهای را بنویسم و کارگردانی کنم، سراغ یک درد و یک برش از زندگی پیرامونم می روم، اما قصهای غمناک را با رگههایی از طنز برای مخاطب به اجرا می گذارم تا او هم به فکر فرو برود و هم بخندد. به عبارتی کنار قهوه تلخی که برایش میآورم، چند شکلات شیرین هم می گذارم. در حال حاضر همه ما به شرایط سخت این روزها واقف هستیم، میبینیم که مردم خالی از درد نیستند و بی انصافی است که اگر بگوییم همه چیز به خوبی و خوشی می گذرد! هیچوقت نمی توان مطلق با موضوعی برخورد کرد. امروزه مردم بیش از هر زمان به خندیدن احتیاج دارند، اما شعور مخاطب هم باید در نظر گرفته شود و به هر قیمتی فیلمهای بی کیفیت ساخته نشود. البته که در کنار سرگرمی باید معضلات روز جامعه هم بیان گردد. به شکلی میتوان گفت تعادل همیشه حرف اول را می زند. به غیر از فیلمهای کمدی و فیلمهای ملودرام و تراژیک، ما به چاق و لاغر، شهر موش ها، کلاه قرمزی و امثال این فیلمها هم احتیاج داریم تا ژانر کودک فراموش نشود. وقتی تعادل برقرار شد میتوان به همه سلیقهها پرداخت و اینگونه مخاطب را راضی نگه داشت.
بهترین نقشی که داشتید و خودتان هم خیلی خوشتان آمده، چه بود؟
من برای تمام نقش هایم وقت گذاشته ام و برایم مهم هستند. وقتی نقشی را میپذیرم زندگی ام تعطیل می شود و زندگی شخص دیگری درونم جان می گیرد. تمام فکر و ذکرم آن کاراکتر جدید می شود و تا راه رفتنش را نبینم نمی توانم به خودم بازگردم. سخت است انتخاب کنم، ولی به جرأت یکی از بهترین و پر چالشترین نقشهایی که بازی کرده ام نقش حمید در سریال ترور خاموش بود.
تجربه همکاری با سازندگان و عوامل سریال ترور خاموش چطور بود؟
من معمولأ اگر کاری به دلم نباشد بد آن را نمی گویم؛ یعنی ترجیح می دهم کلاًً حرفی نزنم، اما اگر از کاری هم لذت برده باشم ترجیح می دهم با صدای بلند این لذت را ابراز کنم. به شدت از همکاری با این گروه لذت بردم و از تک تک بزرگواران بسیار زیاد آموختم. نه فقط کار بلکه رفاقتها هم در این مجموعه مثال زدنی بود. تنها هدف تهیه کننده، کارگردان و همه گروه این بود که با آرامش کاری تولید کنند که شایسته مخاطب باشد. اگر قرار بر این باشد اسمی بگویم که چه کسی بهتر از چه کسی بوده یا بخواهم تشکر کنم، باید شما را به تیتراژ این مجموعه ارجاع بدهم.