حمید کاویانی کارگردان «بنبست وثوق» در یادداشتی، از ویژگی آخرین نقش جمشید مشایخی در فیلم خود نوشت.
شخصیت «آقامستوفی» در فیلم «بنبست وثوق» را میتوان اینگونه تعرف کرد:
پیرِ جماعتی بوده در محله و خانواده و در میان دوستان، از جوانی به عنوان پیرِ فرزانهای شناخته شده که برای همه بزرگیاش سایه داشته و پناه بودهست او...
او میگوید: «پیش همه عاقبت بخیر شدیم، ولی از تو شر افتاد به جونمون»
پیر ویلچیر نشین که انگار در این روزگار حتی بین اعضای خانواده حرفش خریدار ندارد.
دیالوگی دیگر: «شیر هم که پیر میشه!، ... دستمایه خنده میشه واسه روباه!...»
گله دارد از پیرامون و نامردی جهان امروز... خستهاست و روی صندلی چرخدار محبت نزدیکان را تمنا میکند.
«این صندلی با چرخهاش بیشتر از اینکه به کارم بیاد نوههام رو میاره دور و برم...»
انگار با پیری جسم، به جزیرهای تبعیدش کردهاند!...
هنوز، اما تلاش میکند برای سایه داشتن و یاری کردن و بزرگ بودن...
برای رفع مشکل نزدیکان همچنان کوشش دارد.
هنوز گره به دست او باز می شود و حضورش عزیزست.
هنوز بوی انسانیت گذشته را دارد و نور مهر از وجودش برمی خیزد.
استاد مشایخی بعد از خواندن فیلمنامه برای اولین بار و پس از نشست اولیه همکاری در آستانه آغاز فیلمبرداری گفتند: ترجیح می دهم این فیلم با نقش آقا مستوفی آخرین کار من باشد...
پای کلامشان ماندند و بعد از «بنبست وثوق» به هیچ پیشنهادی برای بازی پاسخ مثبت ندادند.
گرم بود و پر مهر وجود نازک، اما مردانهی او... پیش از هر پلان، بیش از هر چیز برق اشتیاق برای ثبت لحظهای استوار از آقامستوفی با او بود... دللرزههایش برای کار آخر را (که تصمیم او بود) همه میدیدند... آرام نداشت این دریای آرامش... سرشار بود از نقش و سرشار از سینما.
جنس بازی او از درون به بیرون بود... گویی «آقامستوفی» قصه شده بود و خود در میانه نبود. میپرسید مدام و اطمینان میگرفت با اینکه خود اعتبارِ نقش بود و اطمینانِ من.
پیش از دعوت، با واژههایی که روی کاغذ روان کردم کوشیدم اشتیاق خود برای حضورِ جانِ تپندهی نقشهای ماندگار را توصیف کنم، نامه همراه با فیلمنوشت به دستشان رسید و بیدرنگ تماس گرفتند و مهر جاری شد.
کاش سینما بیشتر بهره میبرد از این جانِ سرشار... از این درخت کهنسال و استوار... از این مردِ یگانه در معرفت و صفا...
رفتنش باورکردنی نیست
او تا همیشه میماند با نقشهایی که جانانه بود و هیچ کمنداشت...
(محمدهادی) حمید کاویانی
نویسنده و کارگردان «بنبست وثوق»