شاید یکی از محبوبترین تیتراژهای تلویزیونی سال ۹۷ متعلق به قطعه «حالا که میروی» اثر سید محمد معتمدی باشد. قطعهای که بیش از این که در تلویزیون پخش شود، در فضای مجازی و میان دوستداران موسیقی دست به دست و شنیده میشد؛ بنابراین شاید یکی از موفقترین خوانندگان سال ۹۷ از نظر مخاطبان معتمدی بود.
پس از چند هفته که این قطعه منتشر شد و محبوبیت پیدا کرد، آلبوم «حالا که میروی» به بازار آمد. آلبومی که علاوه بر قطعه مشهور «حالا که میروی» با اشعار عاشقانه و تنظیمی جدید، موسیقی ایرانی را بیش از پیش به سلیقه جوانان نزدیک کرده بود.
پیش از این اتفاقات، معتمدی در طول سال ۹۷ با حواشی فراوانی دست و پنجه نرم کرد. بعضی وقتها آنقدر این حواشی تنش آور بود که صحبت از ممنوع الکار شدن این خواننده به میان آمد.
او در صفحه شخصی خود از ممنوع الکار شدن خود خبر داد؛ البته پس از این پیام معتمدی، نیروی انتظامی اعلام کرد که هیچ ممنوع الکار شدنی در کار نیست و معتمدی میتواند به کار خود ادامه دهد. پس از آن وزیر ارشاد اعلام کرد که یک سوءتفاهم سبب بروز چنین اتفاقی شده است.
انتقاد از تنظیمهای امروزی این خواننده از سوی برخی از اساتید آواز و موسیقی دانهای ایرانی، دیگر حاشیه مطرح شده بود.
این صحبتهای جنجانی و حواشی فراوانی که بخشی از آنها در بالا آمده است، نشان داد که معتمدی خواننده کم حاشیه و بی سر و صدایی نیست. به بهانه اتفاقاتی که ذکر شد، با این خواننده سنتی گفتگو کنیم. مشروح این گفتگو را میتوانید در ادامه، مشاهده کنید.
آقای معتمدی؛ رویکرد شما نسبت به دیگر خوانندگان و موزیسینها در موضوع لغو کنسرتها متفاوت است. زمانی که بسیاری از خوانندگان مقصر کنسرتها را امامان جمعه میدانستند، شما موضوع را به شکل دیگری مطرح کردید. گفته میشود ارتباط شما با آستان قدس هم باعث شد، انتقادات فراوانی از فعالیت هایتان مطرح شود و حتی برخی محمد معتمدی را خواننده حکومتی خطاب کنند. نظر شما در این خصوص چیست؟
من آستان قدس را یک محل حکومتی نمیبینم. قبل از اینکه حکومت فعلی بر ایران حاکم باشد، ما چیزی به نام آستان قدس داشتیم. در زمان قاجار هم چنین نهادی داشتیم. آستان قدس متعلق به حکومت خاصی نیست. این آستان متعلق به امام رضا (ع) است. هر اتفاقی بیفتد و هر حکومتی که در این هزار سال آمده است، حرم امام رضا (ع) مأمن مردم ایران بوده و همه عاشقش بودند. فعالیت در حرم ضامن آهو (ع) و آستان ایشان برای من یک مسئله شخصی است و هیچ وقت هم این موضوع را رسانهای نکردم.
برخی میگویند، در حاشیه همکاری با آستان قدس، آقای معتمدی با مسئولان آستان که شخصیتهای سیاسی هم هستند، ارتباط دارد. بعضیها میگویند شما با آیت الله علم الهدی امام جمعه مشهد رابطه بسیار خوبی دارید و با هم عکس یادگاری گرفتید.
حرفهای عجیبی است. من با آقای علم الهدی عکس ندارم و حتی ایشان را تا به حال از نزدیک ندیدم. ارتباطم با آستان قدس هم به همان شکلی است که در سوال قبلی به آن پاسخ دادم.
پس از ماجرای لغو کنسرت شما در اصفهان گفتید که مسئولیت لغو کنسرتها با وزارت ارشاد است، نه امامان جمعه. اما این اظهار نظر شما را با سیلی از اتهامات مواجه کرد.
من نگفتم کار وزارت ارشاد لغو کنسرت است. یکسری افراد بازار را به نفع خودشان تنظیم و کنترل میکنند. آنها از روابطی که در بدنه سیستمهایی مثل وزارت ارشاد دارند، استفاده میکنند و کارهایی مانند لغو برخی از کنسرتها را انجام میدهند. نباید در این بین افرادی که مقصر نیستند، سیبل شوند. این نکته هم قابل توجه است که ما ضعف در قانون و قانون گذاری داریم. هنر موسیقی همچنان جدی وارد فضای قانون و قانون گذاری نشده است. مثلا نمایندگان مجلس در نطق هایشان از کلمه موسیقی استفاده نمیکنند، چه برسد به این که بخواهند درباره این هنر، قانون تصویب کنند.
نقطه عطف حواشی شما در سال ۹۷، مربوط به ممنوع الکار شدن شماست. این اتفاق به دلیل کنسرت خیابانی در بوستان آب و آتش اتفاق افتاد. پس از آن هم اعلام شد که شما ممنوع الکار نیستید. این حواشی به چه دلیل رخ داد؟
شاید همان مسئله همیشگی موازی کاری و نظرهای متضادی که در یک مجموعه وجود داشت، گریبان گیر من شد. وجود نگرشها و نظرات مختلف در یک نهاد باعث میشود که چنین اتفاقاتی بیفتد. مسئله ممنوع الکاریم که در صفحه شخصی آن را عنوان کردم، حقیقت داشت. ابتدا ممنوع الکار شده بودم، اما خوشبختانه با لطفی که دوستان در اماکن داشتند، مشکل حل شد. این را هم باید در نظر داشته باشیم که دوستان اماکن نهایت تلاششان را برای برقرار کنسرتم در بوستان آب و آتش انجام دادند. آنها نیرو اعزام کردند و نظم را خیابانهای اطراف و پارک برقرار کردند. ساعتها قبل از اجرا به من گفته شد که این اجرا مجوز حضور ساز روی صحنه را ندارند. اما ظاهرا در جای دیگر مجوز اجرای ساز روی صحنه صادر شده بود. امیدوارم در نهایت اتفاقی بیفتد که چنین اجراهایی آسانتر انجام و بستری فراهم شود که روحیه نشاط و شادابی در جامعه ما افزایش پیدا کند.
از این اجرا بگویید. شما پس از اینکه ماهها درباره کنسرت خیابانی بحث میشد و برخی در حد حرف خواهان برگزاری کنسرت خیابانی بودند، نخستین چراغ کنسرت رایگان را روشن کردید. اجرای خیابانی آن هم در فضای باز چگونه بود؟
فضای خیلی خوبی بود. کنسرت راضی کننده و خوشحال کنندهای را تجربه کردم. حین اجرا، شادی را در چهره تک تک حضار میدیدیم.
به نظر شما باید روند کنسرتهای خیابانی ادامه پیدا کند؟
معتقدم که مردم باید در سالن موسیقی گوش کنند. ما تقریبا در ایران صدابرداری نداریم که بتواند، این ضمانت را بکند که برای جمعیت ۱۰ هزار نفری در فضای باز کیفیت بالای صدا، داشته باشد. در اجرای خیابانی باید مدام کوکها عوض شود. من امیدوارم که در طرح جدیدی که من به تازگی آماده کردم، دوست داران موسیقی برای تماشای کنسرت به داخل سالن بیایند.
از طرح جدیدتان برای برگزاری کنسرت ارزان گفتید، درباره این طرح بگویید.
طرحی آماده کرده ام مبنی بر اینکه، سالنهایی که بلااستفاده مانده است، در سر تا سر تهران استفاده شود. همان طور که معمول است، بخش عمدهای از بهای بلیتها مربوط به اجاره سالن است. در این طرح باید هنرمندان هم یک مقدار دستمزد هایشان را برای اجراهای خاص و در سال فقط یکبار پایین بیاورند. یک بخشی از هزینهها هم از طریق جذب اسپانسر تامین میشود.
این طرح تا کجا پیش رفته است؟
با بعضی از نهادها که میتوانند در این زمینه کار کننده، طرح را مطرح کردم. مجوز طرح تقریبا آماده است.
از جذب اسپانسر صحبت کردید؛ شما هیچ گاه با هیچ تهیه کنندهای کار نکردید و آلبوم «حالا که میروی»، نخستین تجربه همکاری شما بود. چرا تا امروز این همکاری اتفاق نیفتاده است؟
تهیه کنندهها عموما مارکت و بازار موسیقی برایشان مهم است و به این دلیل یکسری ملاحظات خاصی دارند؛ مثلا تا هنرمند را مال خود نکنند با او کار نمیکنند. هیچوقت نمیخواستم آدم کسی باشم. البته میتوانم آلبوم را به یک تهیه کننده بفروشم یا پروژه کنسرتم را با یک تهیه کننده برگزار کنم، اما نمیتوانم خودم را برای دیده شدن بفروشم. به همین دلیل بسیاری از تهیه کنندگان حاضر نیستند، با من کار کنند. دوستان ما در موسسه مأوا که حامی مالی آلبوم «حالا که میروی» هستند فقط روی کار سرمایه گذاری کردند و به همین دلیل همکاریم را با این نهاد موسیقیایی آغاز کردم.
کمی از فعالیتهای هنریتان فاصله بگیریم. سال ۹۷ از جهت دیگر سال جذابی برای شما بود چراکه در این سال شما پدر شدید. از «فَربُد»، پسرتان برای ما بگویید.
فربد تازه وارد فضای ارتباط بین آدمها شده است. جالب است بدانید که او به موسیقی علاقه دارد. البته الان که هنوز یک سالش نشده است، خیلی تفاوت بین موسیقیها را تشخیص نمیدهد، اما با شنیدن صدای موسیقی اسباب بازی هایش رنگ چشمانش عوض و خوشحال میشود. فکر میکنم که او هم تا چند ماه دیگر بتواند کلمه مقدس بابا را بگوید.
گفته میشود شما رابطه خوبی با تلویزیون دارید و دلیل حضور پررنگ شما به جهت این رابطه است؟
من همکاری خاصی با تلویزیون ندارم. من تیتراژ تلویزیونی خواندم. از استاد حسین علیزاده تا بسیاری از موزیسینها و خوانندگان، همگی تیتراژ تلویزیونی ساخته اند. حضورم در برنامههای تلویزیونی هم برای رسالتم در موسیقی است. هر جا احساس کردم که حضورم به فراگیر شدن موسیقی کمک کرده، به برنامه تلویزیونی آمدم. البته این حضور من دو یا سه بار اتفاق افتاده است.
شما در یک برنامه تلویزیونی درباره پخش نشدن تصویر ساز از تلویزیون گفتید که به نوعی از سوی برخی مخالفانتان دفاع از صداوسیما قلمداد شد.
من دفاعی از تلویزیون نکردم. تلویزیون دچار یک مسئله فقهی است که نمیتواند سازها را پخش کند. دعوای بی خودی با تلویزیون برای دشمن بودن تلویزیون با موسیقی و اهالی موسیقی، باعث شده است که موزیسینها از صدا و سیما قهر کنند و موسیقی به یک معقوله رها شده تبدیل شود. دولت که موسیقی را رها کرده، هنرمندان هم آن را رهاتر میکنند.
سال ۹۷ چگونه بود؟
سال ۹۷ سال خوبی بود. نمیخواهم بگویم سال ویژهای بود. با وجود سفرهای متعددی که دارم، به خانه به دوشی عادت دارم. همسرم شهروند اروپا هستند و به دلیل ازدواج با من حاضر شدند که به ایران بیایند. در واقع خودم نرفتم ساکن خارج شوم و یک ایرانی را به ایران برگدانم (می خدد). به واسطه شغل ایشان که در آنجاست هر از چندگاهی میرویم و بر میگردیم. اما بحث کاری من جداست. سالها به واسطه کنسرتهای مختتلف در فستیوالهای مختلف با بندهای مختلف همکاری داشته و دارم. هر چند در سال ۹۷ کمتر به خارج از کشور رفتم؛ چراکه در این سال تمرکزم روی ایران بود. احساس کردم چند وقتی است که در زمینههای هنر داخلی کم کاری کردم.