پس از اتفاقات رخ داده در خصوص داوری دیدار شب گذشته تیم های فوتبال ماشین سازی و ذوب آهن اصفهان، مدیران باشگاه تبریزی بیانیه ای را صادر کردند.
اخبار ورزشی-متن این بیانیه به شرح ذیل است:
باسمه تعالی
آنچه بعد از بازی شب گذشته ذوبآهن و ماشین سازی شاهد بودیم و جوسازیهایی که از سوی عوامل تیم میزبان صورت گرفته، مصداق بارز «یکطرفه به قاضی رفتن» بود. فارغ از این جوسازیها، تحت تاثیر قرار گرفتن مدیران فدراسیون فوتبال و تشکیل جلسه شبانه و بررسی ویژه مسائل داوری این بازی، به واقع مایه تاسف است.
اول آنکه به باور ما، مسائل داوری این بازی رویدادی فراتر از آنچه همواره در فوتبال ایران شاهد بودهایم نداشته است. بعد از آن، اگر هم موردی از این لحاظ باشد، باید به تائید کارشناسان امر برسد. حتی اگر بر فرض مورد اشتباهی نیز تایید شود، چگونه میشود که وقتی اشتباهات داوری، به ضرر تیمهای فوتبال تبریز است، همه آن را بخشی از فوتبال قلمداد میکنند و حالا که شاید تیمی غیر از این شهر، از این بابت تصور متضررشدن دارد، آقایان اینگونه برآشفتهاند؟
مدعیان انتخاب چهره منفور داوری در اصفهان، آن زمان که داور مشهور، جام قهرمانی را در آن روز سیاه، از دست فوتبال تبریز ربود و به آنها هدیه داد، کجا بودند؟ اگر قرار باشد تندیس منفورها ساخته شود باید به نوبت و بر حسب حساسیت بازیها و تاثیر اشتباهات باشد.
پیشنهاد میشود بهتر آن است که قبل از همه، از جمعه سیاه و بقیه بازیهایی که بر علیه تیمهای فوتبال تبریز قضاوت شده، شروع شود و مهمتر اینکه محرز گردد چگونه کاپ قهرمانی از تبریز به اصفهان پرید؟
حال، بر فرض اگر اشتباهی هم در بازی شب گذشته از بابت مسائل داوری رخ داده باشد، آیا نتیجه این بازی تاثیری در تعیین تیم قهرمان داشته یا منجر به سقوط تیمی شده است؟
فوتبال تبریز طی سالیان متمادی یک تنه به اندازه کل باشگاههای فوتبال ایران از بابت اشتباهات داوری متضرر شده و هر بار که فریاد دادخواهی سرداده، گوش آقایان شنوا نبود و حال چه شده که با گله و اعتراض یک باشگاه، جلسه ویژه تشکیل میشود؟
باشگاه ماشین سازی با احترام به تمامی تیمها و داوران، ضمن استقبال از بررسی مسائل داوری بازی شب گذشته، خواستار بازبینی و بررسی مسائل داوری تمامی بازیهای این تیم در فصل جاری و فصول گذشته است تا احقاق حق به صورت کامل اجرا شود.
مصداق اتفاقات روز گذشته و پیش داوریها این شعر حافظ است که:
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد