میتوان گفت فوتبال ایران، از سردرگمی و بلاتکلیفی چه باید بود و چه نباید، خارج میشود! میتوان گفت فوتبال ایران، حالا میداند که چه میخواهد و چرا میخواهد و در این رهگذر، این کار را انجام میدهد و آن کار را، هیچکاری به کارش ندارد! بایکوت محافظهکاری، خط بطلان بر ترس کشیدن! میتوان گفت که فوتبال ایران، دوباره صاحب برنامهای «روتین» شده است و میداند چرا امروز را به پایان میبرد تا فردا را آغاز کند و میخواهد از یک برنامه روتین دیگر که شکستآفرین است، خارج شود! میتوان گفت که همزیستی اولیه با « کرونا ویروس » وارد مرحلهای شده است که طرفین، یکدیگر را به رسمیت شناختهاند! و این مقدمهای است بر آزادسازی انرژی درونی فوتبال! میتوان گفت فوتبال ایرانی، خود را از جاخوردگی اولیه ناشی از هجوم حریفی غدارتر از همه حریفان سنتی و آشنا خارج کرده است! حالا «بلدیم» که از دانستههای خود استفاده کنیم و حالا میتوانیم یک کاری انجام بدهیم! حالا مصممیم که کرونا را «چال» کنیم و به رغم تمام «مرموزیت» ویروس کرونا، حالا جوری از این بلد حرف میزنیم و درباره اش بحث میکنیم که انگار مهارش کردهایم و به مهمیزش بستهایم! و این یعنی که بستهایم و محکمتر هم خواهیم بستش!
بدون این دو یا با هر دو
اخبار ورزشی- خبر کوتاه است: لیگ برتر، از ٢٩ خرداد آغاز خواهد شد! و این آغاز بر عهده دو تیم «کمال یابنده» در بازیگری است:... فولاد و استقلال ! به عبارت دیگر، فرهاد و جواد! به عبارت دیگر، مربیانی که بر پیشانیشان، مأموریتهای خاصی نوشته و حک شده است! مربیانی که قادرند کاری از پیش ببرند! مربیانی که برای خود، کوچکبینی و خود اندکشماری معمول را ترجیح نمیدهند!
فرهاد و جواد! مجیدی و نکونام! و این بار، نه علیه یکدیگر که کنار هم! مأمور به انجام وظیفهای که بزرگ است و بزرگترین است!
نه، اشتباه نشود! منظور غلبه بر «ویروس کرونا» نیست که دیر یا زود، با جواد یا بیجواد، با فرهاد یا بدون فرهاد، انجام خواهد شد که این «روند» حکمش نوشته شده است! فوتبال ایران به پیشتازی و جلوداری مربیان جوان و دگراندیش خود، «پروسه» پیچیدهای را باید طی کند که از عهده جوانان صاحبسبک و صاحب فلسفه اش برمیآید! فوتبال ایران محکوم به گذر از مسیری است که نما و نمایش یک پروژه نه بهخود به خودی، بلکه ارادهگرا و از پیش خواسته شده را دارد!
... فوتبال ایرانی به یکی از گذرگاههای جهشآور رسیده است! چه بهتر که گذر از این مرحله با راهبری و فرماندهی جوانانش باشد! جوانانی که مأموریت تغییرپذیری و دگرگونخواهی را، از روزی برعهده گرفتند که زیر نظر برونو متسو و کاماچو، مربیگری را در قالب شاگردانی شایق یادگیری به شکلی متفاوت از شیوه کهن یاد گرفتند و آموختند! (از متسو به شکلی ویژهتر باید ممنون شد و ممنون ماند! متسو در قواره فرهاد یک مربی متفاوت برای ما ساخته است!)
باید گفتها
... که گفت از سابقه ناامید نشد!... و گفت قطع این مرحله بیپیر مکن!... و یادآور شد، فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازم!... و اینک همان زمان مناسب است برای اینکه فوتبال خود را از کهنهاندیشیهای سخت و مزاحم، بلکه سرسخت و عنادگر رها کنیم!
مقابله با بلیهای که آوار شده است، روحی آنچنان قوی و روحیهای آنچنان برتریطلبانه داده است که «بهخودی خود» در مسیر حرکتی شتابندهتر به حرکت درآمدهایم! پشتسر گذاری مرحله آغازین مبارزه با کرونا ویروس، چیزی -عامل و توانی از جنس دیگر- به فوتبال ایرانی میدهد که بیا و ببین! در این مسیر، هرکه آمد خوشامد و هر که «کُپ» کرد و قادر به همپایی نشد و تصمیم به عقب ماندن نگرفت، عِرض خود میبَرد و زحمت ما میدارد که اینجا، جولانگه شاهین است! باید پرواز در اوج را تحفه وجودی خود کرده باشی!
اخبار ورزشی- خبر کوتاه است: لیگ برتر، از ٢٩ خرداد آغاز خواهد شد! و این آغاز بر عهده دو تیم «کمال یابنده» در بازیگری است:... فولاد و استقلال ! به عبارت دیگر، فرهاد و جواد! به عبارت دیگر، مربیانی که بر پیشانیشان، مأموریتهای خاصی نوشته و حک شده است! مربیانی که قادرند کاری از پیش ببرند! مربیانی که برای خود، کوچکبینی و خود اندکشماری معمول را ترجیح نمیدهند!
فرهاد و جواد! مجیدی و نکونام! و این بار، نه علیه یکدیگر که کنار هم! مأمور به انجام وظیفهای که بزرگ است و بزرگترین است!
نه، اشتباه نشود! منظور غلبه بر «ویروس کرونا» نیست که دیر یا زود، با جواد یا بیجواد، با فرهاد یا بدون فرهاد، انجام خواهد شد که این «روند» حکمش نوشته شده است! فوتبال ایران به پیشتازی و جلوداری مربیان جوان و دگراندیش خود، «پروسه» پیچیدهای را باید طی کند که از عهده جوانان صاحبسبک و صاحب فلسفه اش برمیآید! فوتبال ایران محکوم به گذر از مسیری است که نما و نمایش یک پروژه نه بهخود به خودی، بلکه ارادهگرا و از پیش خواسته شده را دارد!
... فوتبال ایرانی به یکی از گذرگاههای جهشآور رسیده است! چه بهتر که گذر از این مرحله با راهبری و فرماندهی جوانانش باشد! جوانانی که مأموریت تغییرپذیری و دگرگونخواهی را، از روزی برعهده گرفتند که زیر نظر برونو متسو و کاماچو، مربیگری را در قالب شاگردانی شایق یادگیری به شکلی متفاوت از شیوه کهن یاد گرفتند و آموختند! (از متسو به شکلی ویژهتر باید ممنون شد و ممنون ماند! متسو در قواره فرهاد یک مربی متفاوت برای ما ساخته است!)
باید گفتها
... که گفت از سابقه ناامید نشد!... و گفت قطع این مرحله بیپیر مکن!... و یادآور شد، فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازم!... و اینک همان زمان مناسب است برای اینکه فوتبال خود را از کهنهاندیشیهای سخت و مزاحم، بلکه سرسخت و عنادگر رها کنیم!
مقابله با بلیهای که آوار شده است، روحی آنچنان قوی و روحیهای آنچنان برتریطلبانه داده است که «بهخودی خود» در مسیر حرکتی شتابندهتر به حرکت درآمدهایم! پشتسر گذاری مرحله آغازین مبارزه با کرونا ویروس، چیزی -عامل و توانی از جنس دیگر- به فوتبال ایرانی میدهد که بیا و ببین! در این مسیر، هرکه آمد خوشامد و هر که «کُپ» کرد و قادر به همپایی نشد و تصمیم به عقب ماندن نگرفت، عِرض خود میبَرد و زحمت ما میدارد که اینجا، جولانگه شاهین است! باید پرواز در اوج را تحفه وجودی خود کرده باشی!