استقلال استراماچونی در بارانداز

استقلال در سال‌‌های اخیر روزهای تیره و تار و پُرنشیبی را به خود دیده است؛ روزهایی دردناک و حسرت‌بار. از سال ۹۲ تا کنون هواداران استقلال شش فصلِ اندوه‌ناک را چونان شش خوانِ خون‌بار از سر گذرانده‌اند و اینک سرگشته و بغض‌آلود در آستانه خوانِ هفتم آن‌چه می‌بینند شکستی دیگر است؛ این ششمین باری است که در پایان فصل به خود نوید روزهای خوش می‌دهند اما، هر بار با آغاز فصل جدید خنجری تازه بر قلبشان می‌نشیند و غم بر سر غم  می‌گذارند. اکنون سوالی که هر هوادار می‌پرسد این است: ای غم، تو با این کاروانِ لاجوردی تا کجا همراه می‌آیی؟!

اخبار ورزشی- سماجت و استمرار در انتصاب و اعتزال پی در پی مدیرانی بی‌درایت و بی‌اعتنا به مکتب استقلال بارِ جفایی است که بر شانه‌های این باشگاه و انبوه هوادارانش سنگینی می‌کند. مدیرانی بی‌تدبیر و ناتوان که هیچ انگیزه، هدف، برنامه و پشتوانه مشخصی برای موفقیت استقلال ندارند و صرفاً با سفارش فلان و بهمان چند صباحی جایگاه مدیریت را اشغال می‌کنند و بدون اهلیت، چشم‌بسته کج‌راهه‌ای دیکته‌شده را می‌پیمایند و قراردادهایی توصیه‌شده را امضا می‌کنند؛ از حل کوچک‌ترین مساله عاجزند و هر موضوع پیش ‌پاافتاده‌ای با سهل‌انگاری و ندانم‌کاری ایشان معضلی صعب می‌شود و بسان ناخدایی نابلد هر دم این کشتی را به صخره‌ای تازه می‌زنند. و سرانجام با کسب نتایجی ضعیف و انبوهی از مشکلات خودساخته این عنوان و جایگاه را به دیگری عاریت می‌دهند. مدیرانی بی‌صلاحیت که حتی توان گفت‌وگو و اقناع تماشاگران و هواداران مشتاق استقلال را ندارند و همواره از مواجهه با هواداران احتراز می‌کنند.

شش سال است که استقلال بازیچه دستِ مدیران و دلالانی است که خود آدمکِ بازیِ صحنه‌گردانانی دیگرند؛ کسانی که جز به تامین منافع خود نمی‌اندیشند و بی‌توجه به پیامدها و خسارت‌های جبران‌ناپذیر آن، جاه‌طلبانه و بی‌شرم حیثیت و اعتبار این باشگاه کهن و مردمی را لکه‌دار می‌کنند و میراث آن را به تاراج می‌برند.

تغییرات پی‌درپی و بی‌هدف مدیران، مربیان و بازیکنان ساختار باشگاه استقلال را متزلزل کرده و ادامه روندِ جاری هویت این باشگاه پُرافتخار را تهدید می‌کند و این مساله‌ای بسیار خطیر و جدّی است. روند حوادث استقلال در این شش سال و به ویژه در یک  سال اخیر اصلاً طبیعی نیست؛ مروری گذرا بر رخدادهای نامتعارف یک سال اخیر در استقلال گواهی بر این مدعا است: از دست دادن یک‌باره بازیکنان تاثیرگذاری مانند مامه تیام، امید ابراهیمی، مجید حسینی و جباروف که ستون فقرات تیم را تشکیل می‌دادند آن هم در شرایطی که تیم به مرحله نهایی مسابقات قهرمانی فوتبال باشگاه‌های آسیا صعود کرده بود؛ خرید بازیکنان مصدوم بدون هماهنگی با کادر پزشکی و گذراندن آزمون‌های سلامت؛ تغییر رئیس و اعضای هیات مدیره، مدیرعامل و معاونان باشگاه و سرپرست تیم بزرگسالان و مدیر آکادمی؛ تحمیل فرهاد مجیدی به وینفرد شفر، سهل‌انگاری یا کارشکنی پیش از مسابقه با پرسپولیس و عدم دسترسی تیم به زمین تمرین، اخراج عجولانه همراه با برخورد ناشایست و دور از اخلاق حرفه‌ای و جوسازی علیه مربی جان‌سخت و نام‌آشنایی چون وینفرد شفر که به رغم تمام نابسامانی‌های باشگاه، مصمّم و پُرتلاش با همراهی بازیکنان، تیم را تا آستانه قهرمانی به پیش برده بود؛ تداوم درگیری‌های ذهنی و فیزیکی معاون ورزشی با افراد مختلف، تنبیه بازیکنان سخت‌کوش و باانگیزه که از نزدیک شاهد بُروز ماجراهایی مشکوک بودند و دور شدن از شرایط قهرمانی را برنمی‌تافتند؛ فروش بازیکن جوان و خوش‌آتیه‌ای مانند اللهیار صیادمنش در حالی که وی می‌توانست در رسیدن به قهرمانی استقلال بسیار موثر باشد؛ کنار گذاشتن فرهاد مجیدی پس از پنج بازی؛ بی‌توجهی به کاپیتان و بازیکن بی‌ادعا و دل‌سوزی مانند پژمان منتظری و جدایی غیرمنتظره او و چند بازیکن موثر دیگر همانند آیاندا پاتوسی، طارق همام، روزبه چشمی و تزریق ۱۱ بازیکن جدید به تیم؛ بی‌اعتنایی به کمیته فنی و انتخاب خودسرانه سرمربی فصل جدید و در پی آن انحلال کمیته فنی؛ جدایی دوباره معاونان باشگاه در آستانه آغاز فصل جدید و عدم انتخاب افراد جایگزین؛ تغییر چندباره زمین تمرین و ... و سرانجام شاهکار مدیریتی در عدم تامین یک مترجم برای حرفه‌ای سرمربی تیم! نابسامانی و اعوجاج در استقلال چنان بالا گرفته که آندره‌آ استراماچونی، سرمربی جوان این تیم، وحشت‌زده به زمین و زمان مشکوک شده و نیامده عزم رفتن کرده است؛ به راستی، مدیران استقلال که وینفرد شفرِ جان‌‌سخت را برنتافتند، چگونه این مربی نازک‌نارنجی را تاب می‌آورند؟! با این روند، باید مطمئن باشیم که مدیرعامل فعلی نیز با آن چهره عبوس و سرد و مردم‌گریز خود همانند مدیران پیشین بی‌ثمر و بی‌افتخار باشگاه را ترک خواهد کرد. اگر جاه‌طلبی مدیران بی‌قابلیت و زیاده‌خواهی دلالان گریبان‌گیر استقلال نشده بود، این تیم با همان بازیکنان پُرتلاش و سرمربی جان‌سختش مدعی جدی قهرمانی بود و ای بسا قهرمان لیگ هجدهم نیز می‌شد، اما چه می‌توان کرد که استقلال در بارانداز اسیر جولان و تاخت‌وتاز دلالان و نااهلان شده است.

حال‌وهوای این روزهای استقلال مرا یاد آن صحنه‌ای از فیلم «در بارانداز» ساخته الیا کازان می‌اندازد که شخصیت اصلی فیلم تری مالوی (با بازی مارلون براندو) در دیالوگ ماندگارش می‌گوید: «تو نمی‌فهمی؛ من می‌تونستم شأن و درجه داشته باشم. می‌تونستم مدعی قهرمانی باشم. می‌تونستم به جای این بی‌کاره‌ای که الان هستم، برای خودم کسی باشم!». آری، استقلال در این سال‌ها می‌توانست با اقتدار قهرمان ایران و آسیا باشد اگر این مدیران را نداشت.

با تمام این شرایط، آن‌چه اهمیت دارد این است که استقلال به واسطه هوادارانش هم‌چنان پابرجاست و باید پابرجا بماند و اگر هواداران و پیشکسوتان استقلال غفلت و تعلل کنند در یک روند تدریجی شاید آن را نیز مانند تیم‌های شاهین و دارایی و پاس و هما در کتاب‌های تاریخ و خاطرات جست‌وجو کنند؛ البته استقلال درختِ کهن و تناوری است که این سموم نمی‌تواند آن را سترون کند اما، می‌تواند یک تهدید باشد و آسیب‌های جدی بر پیکره این باشگاه وارد کند.

بازگردیم به سوالی که این روزها هر هوادار از خود می‌پرسد: ای غم، تو با این کاروانِ لاجوردی تا کجا همراه می‌آیی؟! پاسخ این سوال ساده است؛ تا روزی که هواداران و پیشکسوتان استقلال منفعلانه فقط ناظر حوادث هستند و با سکوت خویش آن را می‌پذیرند، این روند نزولی و پُرتلاطم ادامه خواهد داشت، اما اگر می‌خواهند این سایه شوم را از سر استقلال کنار بزنند، لاجرم باید با همبستگی و هوشمندی و با استفاده از ظرفیت‌ها و شیوه‌های قانونی مطالبات خود را با صراحت بیان کنند و مصرانه پی‌گیری نمایند و پای آن بایستند تا استقلال، این باشگاه بزرگ و مردمی را در بارانداز از چنبرِ مدیرانِ بی‌کفایت و دلالانِ نااهل و بی‌انصاف نجات دهند. در این‌جا نقش بزرگان استقلال مانند علی جباری، جواد قراب، نصرالله عبدالهی، اکبر کارگرجم، حسن روشن، سعید مراغه‌چیان، بهتاش فریبا، عبدالعلی چنگیز و ... بسیار حساس و سرنوشت‌ساز است و ضرورت دارد که پا به میدان بگذارند و همانند منصور پورحیدری و ناصر حجازی رسالت تاریخی خود را ایفا کنند.

 

در وضعیت فعلی باید تصدیق کرد که آندره‌آ استراماچونی مربی قابل و باکیفیتی است و هرچند پیش از این هیچ زمینه آشنایی با فوتبال ایران و آسیا نداشته و استقلال نخستین تجربه او در آسیا است اما او مربی کارآزموده‌ای است و اگر هواداران و پیشکسوتان برای نجات استقلال آگاهانه، یک پارچه و مصمم وارد عمل شده و طراحان صحنه ورزش را مجاب کنند تا شرایطی متعادل برقرار شود و باشگاه استقلال به ثبات و آراستگی و اقتدار سوق پیدا کند، استقلال با این مربی و بازیکنان موفق خواهد شد.