آرمن ساروخانیان نوشت: داستان کشمکش اخیر استراماچونی و استقلال را دیگر همه میدانید. میلیچ که قرار بود برای تست پزشکی و امضای قرارداد به تهران بیاید در فرودگاه دیپورت شد، استراماچونی بلافاصله تهدید به استعفا کرد و باشگاه در یک کنفرانس ویدئویی با مدیر برنامههای مربی ایتالیایی وعده داد که خواستههای او را برآورده میکند.
اخبار ورزشی _ جیانلوکا دیمارتزیو، خبرنگار مشهور ایتالیایی که احتمال استعفای استراماچونی را رسانهای کرد و ظاهراً رابطه نزدیکی با این مربی دارد، مهمترین خواسته او را عقد قرارداد با چهار بازیکن خارجی مدنظرش اعلام کرد. شیخ دیاباته یکی از آنها بود و این مربی به دنبال سه بازیکن دیگر است تا تیمش را تقویت کند.
مهاجم اهل مالی قرار است حفره خط حمله استقلال که بعد از رفتن تیام به وجود آمده را پر کند. سایر بازیکنان استراماچونی هم در پستهایی مثل مدافع چپ و مهاجم دوم یا هافبک نفوذی هستند که استقلال در آنها ضعف دارد. استراماچونی که با وسواس زیادی استقلال را انتخاب کرد، نمیخواهد در این تیم ناکام شود و میخواهد با دست پر وارد لیگ شود. با این حال نمیتوان از این سؤال به سادگی عبور کرد که چرا این مربی اصرار دارد بازیکنان از طریق مدیربرنامهای که خودش میشناسد به استقلال بیایند؟
پیشداوری درباره استراماچونی نمیتواند دقیق و منصفانه باشد، ولی اگر مدیران استقلال کارنامه او در اسپارتاپراگ که تیم گرانی بسته بود و در نهایت نتیجه نگرفت را مرور کنند، به این نتیجه میرسند که بهتر است در خرید بازیکنان خارجی دقت بیشتری داشته باشند.
این ماجرا فصل گذشته هم در استقلال وجود داشت. شفر در نیمفصل اول گرو و نویمایر را آورد که کیفیت خوبی نداشتند. در نیمفصل دوم باشگاه این اختیار را از مربی آلمانی گرفت و منشا، پاتوسی و ایسما به تیم اضافه شدند. خطیر مدعی بود که آنها بازیکنان بهتری هستند، ولی به جز پاتوسی دو نفر دیگر نتوانستند کمک زیادی برای تیم باشند.
پرسپولیس هم فصل گذشته ماجرای مشابهی داشت. برانکو هموطنش بودیمیر را به خط حمله اضافه کرد، ولی با وجود اعتماد زیادی که هواداران به این مربی کروات داشتند، نتوانستند نارضایتیشان را از عملکرد این مهاجم پنهان کنند.
پرسپولیس در فصل جدید هم به دنبال مهاجم خارجی است و این دلیل شکافی است که بین باشگاه و کالدرون به وجود آمده. مربی آرژانتینی روی چند مهاجم خاص اسم گذاشته و باشگاه گزینههای دیگری را مد نظر دارد. نتیجه این اختلافنظر این است که پرسپولیس هنوز نتوانسته به نام واحدی برسد.
در نگاه خوشبینانه این اختلافنظر در باشگاههای مختلف نتیجه تعدد سلایق است و هر کدام از طرفین ماجرا باور دارد که گزینه مورد نظرش میتواند برای تیم مفیدتر باشد. اگر منشأ اختلاف را تنها تفاوت سلیقه بدانیم، به این سؤال میرسیم که تقسیم وظایف به درستی صورت نگرفته و در بحث بازیکن یک نفر باید به عنوان تصمیمگیرنده نهایی انتخاب شود. ولی اگر کمی شکاکانه به ماجرا نگاه کنیم، نمیتوانیم از منافع شخصی که ممکن است در این انتخابها وجود داشته باشد، به آسانی بگذریم.
ارقامی که برای خرید بازیکن یا مربی خارجی رد و بدل میشود، مهمترین بخش بودجه باشگاههاست و کسانی که در این قسمت اختیار عمل داشته باشند، ممکن است با پیشنهادات وسوسهانگیزی روبهرو شوند.
این سوءظن درباره جذب بازیکنان داخلی هم وجود دارد. اگر از استقلال و پرسپولیس بگذریم، به تیمهای میانه جدول میرسیم که توجه رسانهای کمتری دارند، ولی نقل و انتقالاتشان گاهی در فضای غبارآلودی پیش میرود. باید به این نکته اشاره کرد که عملکرد ضعیف یک بازیکن، خارجی یا داخلی به معنی سفارشی بودن او نیست، ولی وقتی تعداد بازیکنان ناکام در یک تیم یا کل لیگ زیاد میشود، نمیتوان دلیل ناکامی را در مسائل فنی خلاصه کرد.
تنش بر سر خرید بازیکن جدید تنها به لیگ برتر خلاصه نمیشود. یکی از مربیان لیگ یک چند روز پیش از فشارهای مختلفی میگفت که از بیرون تیم برای خرید بازیکن به او وارد میشود و فضای کار را سخت کرده است. پس اغراق نیست اگر بگوییم بزرگترین دعوای حال حاضر فوتبال ایران بر سر این است که چه کسی بازیکن بخرد؟