تعداد خروجیهای استقلال تا کنون به 9 بازیکن رسیده است. به این اسامی بنگرید: خسرو حیدری، گادوین منشا، پژمان منتظری، مهدی رحمتی، اسماعیل گونسالوس، امید نورافکن، اللهیار صیادمنش، میثم تیموری و فرشاد محمدیمهر. در نیمفصل نیز الحاجی گرو و مارکوس نویمایر از ترکیب استقلال کنار گذاشته شدند؛ بازیکنانی که عمر حضورشان در ترکیب استقلال به نیمفصل هم نرسید و بهدلیل عملکرد بسیار ضعیفشان، باشگاه دیگر ادامه همکاری با این دو بازیکن را جایز ندانست.
اخبار ورزشی- در واقع اگر بخواهیم تعبیر درستی از استقلال لیگ هجدهم داشته باشیم به این نتیجه میرسیم که به اندازه یک تیم فوتبال، بازیکنانش را از دست داده است؛ یعنی 11 نفر این وضعیت در فصل هفدهم هم در فضای نقلوانتقالاتی باشگاه استقلال حاکم بود و بعد از پایان لیگ دیدیم چهرههای خبرسازی این باشگاه را ترک کردند. آن جداییها نیز به دلایل متفاوتی رقم خورد تا استقلال ثبات خود را از دست بدهد.
مرور اسامی رفتههای آن فصل نیز گویای بیثباتیهایی است که در سالهای اخیر در استقلال رقم خورده است. این اسامی عبارتند از سرور جباروف، امید ابراهیمی، مجید حسینی، علی قربانی، حسن بیتسعید، سجاد شهباززاده، لئوناردو پادوانی، مامه تیام، بهنام برزای، یعقوب کریمی، بویان و عظیم گوک.
مجموع بازیکنانی که در پایان لیگ هفدهم از استقلال رفتند نیز عدد 12 را پیش رویمان قرار میدهد. از میان بازیکنان کنار رفته، تنها دلیل جدایی پادوانی پزشکی بود، اما باقی نفرات یا بهدلیل ضعف فنی خود از استقلال جدا شدند و یا از تیمهای دیگر پیشنهاد داشتند.
از این حجم از جداییها نیز استقلال سود مالی آنچنانی نبرد و فقط مبلغی از کنار ترانسفر مامه تیام به تیم عجمان به جیب زد که شاید ارزشی در برابر آن همه اعتراض و ناراحتی هواداران نداشت و شاید اگر این بازیکن در استقلال حفظ میشد نتایج بهتری در لیگ هجدهم رقم میخورد. جداشدههای لیگ هفدهم بهزعم بسیاری زمینهساز ناکامی استقلال در لیگ بعد شدند اما این داستان برای باشگاه استقلال تکراری است و سر درازی دارد.
از لیگ هجدهم شروع کردیم، به لیگ هفدهم رسیدیم و اگر نگاهی گذرا به لیگ شانزدهم هم بیندازیم درمییابیم در آن فصل هم استقلال کم بازیکن اخراجی نداشت؛ کاوه رضایی، رابسون جانواریو، هرائر مگویان، بختیار رحمانی، مجتبی حقدوست، محمدحسین کنعانیزدگان، آرش افشین، میعاد یزدانی و میثم مجیدی. اینها نیز 9 جداشده آن فصل بودند که در ترکیب استقلال آن فصل دیده شدند. هرچند کنعانیزادگان بهدلیل مصدومیت نتوانست برای استقلال بازیهای آنچنانی انجام دهد و فقط در یکی، دو بازی ابتدای فصل در ترکیب آبیها حضور داشت اما به هر حال این نامها جزو گروه جداشدههای استقلال در لیگ شانزدهم محسوب میشوند.
مجموع بازیکنانی که در 3 فصل اخیر از استقلال رفتهاند به عدد 32 میرسد. این تعداد جداشده برای 3 فصل استاندارد نیست و بدون شک یکی از عمده دلایلی که موجب ناکامی آبیها در همین ایام شده برخوردار نبودن از شرایط باثبات است. وضعیت پیش از این سالهای استقلال (3 فصل اخیر) نیز همین اوضاع را تایید میکند و اصولا تصمیمگیران بخش فنی و مدیریتی این باشگاه نتوانستهاند شرایطی را در این باشگاه حاکم کنند که این همه رفت و آمد ثبت نشود. استقلال در حقیقت از سالها پیش به محله برو و بیایی بدل شده که بیشتر به کام دلالها بوده تا خودش و این جابهجاییهای بیبرنامه بر پیکره این باشگاه لطمههای بسیاری وارد کرده است.
در فصول پانزدهم، چهاردهم و سیزدهم نیز استقلال اوضاع روبهراهی از این حیثت نداشت و تعداد ورودی-خروجیهایش سر به فلک میزد!
اما بررسی نیمکت استقلال از فصل شانزدهم تا پایان فصل هجدهم نیز وضعیت باثباتی را پیش رویمان قرار نمیدهد. استقلال بعد از برکناری مظلومی امتحان پسداده به علیرضا منصوریان بهظاهر جوان و امیدبخش رسید. علیمنصور اما عمر کوتاهی در استقلال داشت و هرگز نتوانست خودش را با فضای این باشگاه هماهنگ کند بهطوری که کارشناسان بعد از برکناری منصوریان متفقالقول بر این جمله تاکید داشتند که اساسا او در جایگاهی نبود که توانایی هدایت استقلال را داشته باشد.
منصوریان که اخراج شد، وینفرد شفر بهجایش روی نیمکت استقلال نشست؛ پیرمردی که عاملان حضورش در استقلال مدعی بودند میتواند استقلال را بر بام فوتبال ایران بنشاند، اما شفر نیز همچون منصوریان و مظلومی در رسیدن به قهرمانی لیگ ناکام بود و با چهرهای شکستخورده فوتبال ایران را ترک کرد.
در هفتههای پایانی لیگ هجدهم اوضاع استقلال بهحدی ناامیدکننده شد که مسوولان باشگاه استقلال دوباره تصمیم به تغییر سرمربی گرفتند و این فرهاد مجیدی بود که سکان هدایت استقلال را برای 5 هفته در دست گرفت. البته او نیز موقت بود و بعد از پایان لیگ بهرغم آنکه تلاشهای بسیاری در راستای تصاحب قطعی این پست داشت اما تصمیمگیران در باشگاه استقلال در نهایت آندرهآ استراماچونی را بهعنوان سرمربی معرفی کردند.
در این 3 فصل استقلال 4 سرمربی را تجربه کرد که بهکارگیری این تعداد سرمربی نشان میدهد در حوزه فنی این باشگاه نیز تزلزل موج میزده و هیچیک از گزینهها در حد و اندازه نام باشگاه استقلال نبودهاند. این همه تغییرات چه در بخش انتخاب بازیکن و چه در بخش انتخاب سرمربی بیانگر این نکته مهم است که اشتباههای بزرگی در اتاق فکر باشگاه استقلال رخ داده و غالب تصمیمها غلط بوده است.
حال شاید با استخدام استراماچونی این سنت غلط از آسمان باشگاه استقلال رخت بربندد و شاهد شرایط باثباتتری در استقلالهای سالهای آتی باشیم، اما استقلال هارمونی و نظم نخواهد یافت مگر آنکه در جذب بازیکنان دقت بالایی انجام شود و از خریدهای بیرویه و غیرضرروی پرهیز کنند و مهمتر از آن اینکه وضعیت باثباتی روی نیمکت این باشگاه ایجاد گردد.
اینکه به وینفرد شفر اجازه داده شد هر بازیکن خارجی را تایید کند و تحت قرارداد با باشگاه استقلال درآورد در واقع ضعف مدیران باشگاه استقلال بود که هزینههای سنگین مالی آن را هم باشگاه پرداخت، اما یکی از راههای جلوگیری از این حجم رفت و آمد پرهزینه در استقلال ممانعت از درخواستهایی از این دست است که عموما در قبال جذب بازیکنان خارجی مطرح میشود، هرچند مربیان ایرانی سالهای اخیر نیز با جذب بیرویه بازیکنان داخلی به این شرایط بیثبات کمک کردهاند و فقط این بازیکنان خارجی نبودهاند که استقلال را با درد جانکاه هزینههای بیرویه مواجه ساختهاند و منجر به از دست رفتن جامهای پیدرپی شدهاند.