علی دایی درباره آخرین وضعیت تیمش به صحبت پرداخت و عنوان کرد تیمش با وجود بازیکنان خوبی که دارد اما برای لیگ قهرمانان آسیا بسته نشده است. او در این گفتوگو اشارهای هم به نتایج تیم ملی امید در بازیهای آسیایی جاکارتا داشت و عنوان کرد: تیم امید با شکست برابر میانمار روح فوتبال را به سخره گرفت چرا که اگر تیمی به خودش اطمینان و اعتقاد داشته باشد نمیتواند از بازی با تیمهای بزرگ مثل کره جنوبی و ژاپن فرار کند. او بر این باور است تیم امید با شکست برابر میانمار همه چیزش را باخت و همان موقع از بازیهای آسیایی حذف شد.
در این گفتوگوی جالب، علی دایی اشارهای هم به وضعیت مدیریت در کشور و همین طور فوتبال ایران داشت و عنوان کرد بزرگترین مشکل مملکت مدیریت است. البته او با اظهار نظر جالبی در این باره گفت "نمیشود یک فردی که دارای مدرک دیپلم است را بگذارند تا برای افرادی که دکتر و مهندس هستند خط مشی تعیین کند".
البته سرمربی سایپا درباره مشکلات زلزله کرمانشاه هم عنوان کرد زمانی که مسئولان در اینباره کاری نکرد او وارد عمل شد تا به زلزلهزدگان کرمانشاه کمک کند.
در ادامه گفتوگو با علی دایی میخوانید:
* ابتدا درباره شرایط تیمتان صحبت کنید. فصل قبل سهمیه آسیا کسب کردید و اگر داوریها با تیمتان مهربانانهتر بود شاید تا انتهای فصل برای کورس قهرمانی می جنگیدید.
تیم ما شرایطش بد نیست و خوب است. متاسفانه تیممان مشکلات مالی زیادی دارد و هنوز از قراردادهایمان خیلی عقب هستیم. امروز بازیکن خارجیمان در تمرین نیست چرا که مشکلاتی در این زمینه وجود دارد و ما مجبوریم در سر تمرین هم به دنبال حل مشکلات باشیم. این مسائل به ما ضربه خواهد زد و در این شرایط حساس اثر سوء خواهد گذاشت. البته از نظر فنی تمرینهای خوبی را انجام دادهایم و در این فصل هم چند بازیکن جدید به جمعمان اضافه شده و بازیکنان زیادی را از تیمهای پایه به جمعمان اضافه کردیم. بنابراین برای رسیدن به هماهنگی نیازمند زمان هستیم. فکر میکنم در ۵ هفته گذشته از نظر فوتبالی رو به رشد بودیم و با اینکه نتوانستیم نتایج قابل قبولی کسب کنیم اما خودمان را به بالای جدول رساندیم و امیدواریم بتوانیم تیممان را بیشتر از این هماهنگ کنیم. باید بیشتر کار کنیم و ایراداتمان را برطرف کنیم اما متاسفانه در بعضی از مسائل ما دخیل نیستیم. ما کار فنی را انجام میدهیم اما زمانی که بازیکن را در اختیار نداشته باشم و یا بازیکنم از نظر فکری درگیر باشد نتیجه اساسی را نمیتوانیم کسب کنیم. اما با این حال باشگاه همیشه با ما همراه بوده است. نه اینکه باشگاه ما به کارخانه وابسته است و تابع انضباطهای مالی کارخانه است اما متاسفانه سال قبل اتفاقاتی در برهههای زمانی رخ داد که مشکل ایجاد شد. من همیشه گفتهام تیمی که تماشاچی ندارد اگر انضباط مالی هم نداشته باشد مطمئنا به نتیجه نمیرسد و خیلی از مواقع دچار مشکل میشود. با اینکه ما سال قبل جزو تیمهایی هستیم که تقریبا به تعهدات مالی عمل شده اما امسال از نظر تعهدات مالی باشگاه عقب هستیم و تنها مشکل ما فقط مشکل مالی است و به غیر از این از نظر اخلاقی و همین طور از نظر فنی مشکلی نداریم و تیممان یکدل است و باشگاه هم با ما یکدل بوده و مدیریت باشگاه هم از هر نظر تلاشش را انجام داده اما مسائلی وجود دارد که دیگر از دست ما خارج است.
* سایپا امسال برای آسیا بسته شده و خیلیها انتظار دارند تیم شما در لیگ قهرمانان آسیا عملکرد خوبی داشته باشد. شرایط تیمتان برای آسیا چطور است؟
متاسفانه ما جزو تیمهایی بودیم که در نقل و انتقالات دیر عمل کردیم و به آن چیزی که در نقل و انتقالات میخواستیم به هیچ وجه نرسیدیم اما باز هم از بازیکنانم راضی هستم. مطمئنم این نفرات بیش از اینها به ما کمک میکنند و به سوال شما باید این گونه پاسخ بدهم که ما به هیچ عنوان نتوانستیم تیممان را برای لیگ قهرمانان آسیا ببندیم. حداقل یک ماه و یا بیشتر از فصل نقل و انتقالات عقب بودیم اما باز با این حال بازیکنانمان را جمع و جور کردیم و دو اردوی خوب برگزار کردیم و الان از دیگر نمایندگان ایران در آسیا شرایط بهتری داریم و شاید بهتر از آنها باشیم.
* فصل گذشته در مقاطعی محمدرضا اخباری را از ترکیب تیمتان کنار گذاشتید. دروازهبانی که میتوانست گزینه حضور در جام جهانی باشد. در این فصل هم که او در تیمتان نیست. وضعیت اخباری الان با سایپا چطور است؟
ما کسی را از سایپا کنار نگذاشتیم. فصل قبل هم او را کنار نگذاشتیم. او خودش دلش میخواست کنار ما نباشد و مدیر برنامههایش نامه کتبی داده که این بازیکن دیگر در کنار ما نخواهد بود. او میدانست که از چه زمانی تمرینهای ما آغاز میشد اما یک هفته پس از آغاز تمرینهایمان مدیر برنامههایش به سرپرست تیم ما پیامک زده و نوشته اخباری در اسپانیا در حال مداوای خودش است. فکر میکنم یا ما از خیلی از مسائل دور هستیم و خیلی از چیزها را نمیدانیم یا اینکه مساله دیگری است. بازیکنی که با باشگاه قرارداد دارد باید تحت نظر پزشکان تیم به مداوا بپردازد و یا با نظر مربی برود و خودش را مداوا کند. اما چنین چیزی صورت نگرفت و خودش به صورت خودسرانه به اسپانیا رفت تا خودش را مداوا کند. ما دو ماه فرصت داشتیم. چگونه ممکن است یک نفر درست زمانی که تیم تمرینهایش را آغاز میکند، به مسافرت برود و بگوید که من در اسپانیا هستم؟ ما هم به مسافرت میرویم اما طوری مسافرتهایمان را هماهنگ میکنیم که زمانی که تمرینهایمان آغاز میشود در تمرینهای تیم حاضر باشیم. فکر میکنم کوچکترین وظیفهای که هم من و هم بازیکنان میتوانند انجام دهند همین است. بعد از این همه مدت هم ایشان اصلا نیامدند و حرفی نزدند و فقط در فضای مجازی یک سری حرفها را زدند. چند روز قبل یک پیامک به من داده و نوشته است که سلام، خوبید؟ من میخواهم با شما خصوصی صحبت کنم. بعد از این همه مسائل من فکر نمیکنم دیگر حرف خصوصی داشته باشیم. همان زمان من او را به باشگاه سپردم تا اگر باشگاه صلاح دید میتواند بیاید و در تمرینها حاضر شود چرا که من تابع دستورات باشگاه هستم. من کارمند باشگاه هستم. پس این مساله که ما اخباری را کنار گذاشتیم، باید از ذهنتان بیرون کنید. او خودش نمیخواست بماند. اگر سال قبل هم چند بازی در ترکیب تیم نبود به خاطر این بود که دروازهبان دیگرمان عملکرد خیلی خوبی داشت. حامد فلاحزاده هم آن طوری که من میخواستم کار نکرد و به همین خاطر دروازهبان سوم فصل قبلم را الان استفاده میکنم. اگر آقای فلاحزاده هم خودش را به آن چیزی که من میخواهم برساند دوباره در ترکیب تیم قرار خواهد گرفت و جایگاهش را به دست خواهد آورد. ما بر اساس شایستگیها کار میکنیم. هر کسی که خوب باشد بازی میکند. در چند بازی اخیر مهدی ترابی را از ابتدا بازی ندادم. چند بازی او افت کرده بود و از ابتدا بازی نکرد و شاید هم بر اساس آن سیستمی که من میخواستم از ترابی استفاده کنم به تاکتیک تیم من نمیخورد اما دیدید که بازی قبل فیکس بازی کرد. بازی بعد هم شاید ترابی فیکس بازی کند و شاید هم بازی نکند. این گونه مسائل را من از نظر فنی تشخیص میدهم چرا که با بازیکنان تیمم کار میکنم و شرایط آنها را میدانم. مثل این است که بگوییم علی دایی این همه گل زده است و باید بازی کند چون اسمش علی دایی است. اسمها که فوتبال بازی نمیکنند. در جام جهانی تیمهایی که درصد حفظ توپشان خیلی بیشتر بود، عین آب خوردن حذف شدند اما تیمهایی که آمدند و جنگیدند به فینال رسیدند. شما اصلا فکرش را میکردید کرواسی یک پای فینال باشد؟ یا اسپانیا و پرتغال همان ابتدا اوت شوند؟ ما از جام جهانی درسهای زیادی گرفتیم. من نمیتوانم به هیچ عنوان به خاطر اینکه اخباری دروازهبان بزرگی بود و در تراکتورسازی خوب کار کرده است، بعد از اینکه اینهمه به او فرصت دادم و تیمم با او نتایج خوبی نگرفت باز هم از او ا ستفاده کنم. پس برای چه دروازهبان دوم و سوم را جذب میکنم؟ به خاطر اینکه اگر یک بار دروازهبان مصدوم شد و یا بد کار کرد، از دروازهبان دیگر استفاده کنم. الان ۴ دروازهبان دارم که دو نفر از آنها زیر ۲۳ سال هستند و میتوانند آیندهدار باشند. آقای مرادی هم که برایمان زیر ۲۳ سال است و کار میکند. فقط آقای فلاحزاده است که جزو بازیکنان بزرگسال ما محسوب میشود. آقای فلاحزاده هم سال قبل خیلی به داد ما رسید اما امسال شرایطش مثل سال قبل نیست. به همین خاطر آقای مرادی را بازی میدهم. مرادی هم اگر خوب نباشد، برای من فرقی نمیکند دروازهبان سوم و یا چهارمم را بازی بدهم.
* میخواهیم نظر شما را درباره عملکرد تیم ملی امید در مسابقههای آسیایی جاکارتا بدانیم. تیم ملی امید باخت بدی را مقابل میانمار متحمل شد و در ادامه مقابل کره جنوبی هم متحمل شکست شد. به نظر شما تیم ملی تجربهای که نیاز داشت را در جاکارتا به دست آورد؟
به نظر من تیم ملی امید ما اصلا درست شکل نگرفت و از همان روز اول انتظار چنین مسالهای را داشتم. مگر میشود ما بیاییم روح فوتبال را به سخره بگیریم و مثلا به فلان تیم ۲ بر صفر ببازیم که در گروه اول نشویم یا نمیدانم آخر چندم شدیم و به آنچه که میخواستیم نرسیدیم. اصلا من نمیتوانم اینها را قبول کنم. من بیایم و دوم شوم؟ اگر من به خودم اعتماد و اعتقاد دارم یک جای دیگر باید به تیمهای خوب مثل کره یا ژاپن برخورد کنم دیگر. همیشه که نمیتوانم از این گونه بازیها فرار کنم. من فکر میکنم ما آن روزی که مقابل میانمار شکست خوردیم، از بازیهای آسیایی اوت شدیم. اصلا شما در مغزتان چنین چیزی میگذرد که حتی اگر تیم چهارم امید ایران با میانمار بازی کند، به این تیم ۲ بر صفر ببازد؟ من همان روز تیم را اوت شده تلقی کردم. اگر بازی با عربستان را هم ببینید عربستانیها از ما بهتر بازی کردند و فقط در بازی با کره شمالی توانستیم بازی خوبی به نمایش بگذاریم که اشتباهات آنها هم در بازی دخیل بود وگرنه تیم امیدی که بازی تدارکاتی کافی نداشت چطور به این تورنمنت رفت؟ من فکر میکنم فقط با عراق دو بازی دوستانه انجام دادند. مگر برای چنین تورنمنت مهمی تیم ملی امید باید دو بازی تدارکاتی انجام دهد؟
* خیلیها میگفتند تیم برای کسب تجربه به جاکارتا رفته بود اما این روحیه "باید ببازید" همه چیز را خراب کرد.
باید ببازید یعنی چه؟ این حرفها اصلا در سر نمیرود. فوتبال را باید برای برد به زمین بروید. چه میانمار، چه کره جنوبی و چه ژاپن. فوتبال برای این است که بروی و ببری. هیچ جا ما نشنیدیم که تیمی به زمین برود که ببازید که این بار برای اولین بار شنیدیم که این مسائل اصلا در سر من نمیرود. یا ما از مرحله پرتیم و فوتبال حرفهای را نمیشناسیم یا مساله دیگری است. متاسفانه این اتفاق افتاد و اوت شدن در بازیهای آسیایی جاکارتا ما را چندین سال عقب برد. اصلا معنا ندارد که برای باخت به زمین برویم. پس آن روحیه جوانمردی و فیرپلی چه میشود؟ اینها را من نمیتوانم قبول کنم چون نه در زندگی شخصی و نه در زندگی حرفهای و فوتبالی چنین مسائلی را نه کسی به من گفته است نه یاد داده نه خودم با این مسائل آشنا هستم. به نظر من ما در همان بازی با میانمار اوت شدیم و همه چیزمان را باختیم. اگر من بودم یک تیم قوی میگذاشتم تا برای بازی بعدی هم هماهنگتر بشوند نه اینکه تیم دومم را بگذارم و بعد ۲ بر صفر به میانمار ببازیم.
* برای این تیم امید شانسی برای صعود به المپیک قائل هستید؟
نه. به نظر من خیلی سخت است اگر تصمیمات از همین حالا درست نشود و تیم خوب تشکیل ندهند و از همه تواناییهای بازیکنانمان استفاده نکنند به نظر من امیدی به این تیم نیست.
* میخواهیم درباره حوزه مدیریت فوتبال از شما بپرسیم. شما فردی هستید که در مجامع بینالمللی فوتبال دنیا شناخته شده هستید. به نظر میرسد ما از نظر مدیریت فوتبال در آسیا شناخته شده نیستیم و نمیتوانیم کرسیهای مناسب به دست بیاوریم. علت این موضوع را در چه میبینید؟
به نظر من تنها این مشکل را در فوتبال نداریم. این مشکل را در مملکت هم داریم. بزرگترین مشکلی که مملکت ما دارد مدیریت است. از آن بالا تا این پایین. مسائل مدیریتی است که در همه چیز به ما ضربه زده است. در مسائل اقتصادی، سیاسی ضربه خوردیم. فوتبال هم تابع همین سیستم مدیریت مملکت ماست. شاید خیلیها ناراحت شوند اما به جرات میگویم ۹۰ درصد کسانی که در مدیریت مملکت ما هستند، سر جاهای خودشان نیستند و فقط ۱۰ درصد در جایگاه واقعیشان هستند. هر کسی باید بر اساس شایستگی، لیاقت، تخصص، صاحب منصب شود و مدیریت کند. ما نمیتوانیم یک دیپلم را بالای سر هزار مهندس و دکتر بگذاریم که ایشان خط مشی تعیین کنند و بقیه اجرا کنند. در همه جای دنیا دیدهایم که دکتر، مهندس، پروفسور مدیریت میکنند بعد یک سری کارمند و کارگر کارها را انجام میدهند اما متاسفانه در خیلی جاهای ما این برعکس شده است و خیلی از مسائل لابیهای سیاسی و یا جناحی که داریم صورت میگیرد. اینها از هر لحاظ به مملکت ضربه زده است. این را باید درست کنیم. اولین چیزی که باید در مملکتمان درست کنیم و در این وضعیت میتواند کمک کند اصلاح مدیریتمان است و استفاده از آدمهای متخصص و کاربلد است. مطمئنا فوتبال ما هم همین است. شما ببینید هزینههای گزافی که خیلیها میکنند تا در AFC و یا غرب آسیا پست به دست بیاورند که ما این افراد را نداریم و حتی آدمهای بزرگ فوتبالی هم نداریم که بتوانیم از نظر فوتبالی روی آنها سرمایهگذاری کنیم. متاسفانه آدم فوتبالی هم بیاید طوری او را میزنیم که اصلا ببوسد و کنار بگذارد تا هیچ وقت چنین هوسی نکند که در کار مدیریت فوتبال وارد شود.
* یکی از انتقاداتی که مطرح میشود همین بحث مدیریت در فدراسیون فوتبال است به طوری که سالهاست شاهد هستیم حلقه معدودی از افراد سکاندار مدیریت در فدراسیون فوتبال هستند و هیچ وقت اجازه نمیدهند افراد جدیدی به این حلقه ورود کنند. شاید در این میان خیلیها بگویند علی دایی بهترین فرد برای حضور در مدیریت AFC و یا مجامع بینالمللی فوتبالی باشد. شما خودتان به حضو ردر این مجامع و ریاست در AFC فکر کردهاید؟
اصلا به این مسائل فکر نمیکنم چرا که من واقعیتها را میبینم. زمانی که میشلپلاتینی میخواست رییس یوفا شود تمام سفارتهای فرانسه در همه جا برایش جلسه میگذاشتند و حمایت میکردند اما برای ما این گونه نیست. علی دایی به چیزی که اتفاق نیفتد فکر نمیکند. در این برهه و در این زمان که ما فقط بلد هستیم یکدیگر را خراب کنیم. دوست نداریم هیچ کس را بالاتر از خودمان ببینیم. اشکال اصلی ما این است. مگر حمایت فقط این است که بگویند علی دایی فوتبالی است؟ مگر همین رییس AFC فوتبالی بوده است. آنقدر لابی کردند که او توانست رییس AFC شود. شما فکر میکنید مسئولان ما چنین کارهایی را برای امثال علی دایی انجام میدهند؟ هزار سال چنین کاری نمیکنند. قطعا به این چیزها فکر نمیکنم. من عاشق زمین هستم و دوست دارم در زمین باشم و پشت میز نشینی را دوست ندارم. تا الان یک بار در شرکتهایم پشت میز نننشستم. اصلا نمیتوانم پشت میز بنشینم و از این مساله فراری هستم. دوست دارم در زمین سبز کار کنم چرا که اینجا بیشتر به من آرامش میدهد. حداقل خودم همه کاره هستم و کسی نمیآید. متاسفانه به همین راحتیها نیست و خیلی از مسائل را باید کنار هم بگذارید.
* یعنی فکر میکنید از سوی فدراسیون حمایتی از شما برای حضور در بحث مدیریت نمیشود؟
اصلا در اختیار فدراسیون نیست. من میگویم میشل پلاتینی را یک دولت حمایت کرد. ما آنقدر مشغلههای دیگر داریم که اصلا به این مسائل فکر نمیکنیم.
* میخواهیم درباره مباحث زلزله کرمانشاه و ورود شما به این مساله هم صحبت کنیم. جزو افرادی بودید که از همان ابتدا به این مساله ورود کردید و با جمعآوری کمکهای مردمی قدمهای مثبتی برداشتید اما چند وقتی است در این زمینه صحبتهایی درباره سلبریتیها و از جمله شما انجام شده است. میخواهیم درباره اقداماتتان در کرمانشاه و اینکه عنوان شده پولها در کجا هزینه شده، صحبت کنیم.
این مساله برای خیلیها سنگین آمد و برایشان سنگین تمام شد. به خاطر آن هر کاری کردند که یک جوری این مساله را لوث کنند و هزار مساله به خیلیها چسباندند. بعضیها که وظیفهشان هم بوده و هست و اسمشان را نمیآورم آنها باید خیلی کارها میکردند. تا زمانی که برخی مسئولان هستند وظیفه علی دایی نیست که این کارها را بکند. علی دایی چه کاره است؟ متاسفانه چون مسئولان نیامدند تا درست کمک کنند، امثال علی دایی ورود کردند. روزهای اول که زلزلهزدگان (کرمانشاه) آب و غذا نداشتند. ما وظیفه خودمان دانستیم که این کار را بکنیم. حتی در روز اول همه رفقایم به من گفتند این کار را نکن اما ما پی همه چیز را به تنمان مالیدیم چرا که من به پاکی و صداقت خودم ایمان دارم. کسی نمیتواند کوچکترین مساله مالی از من پیدا کند. نگاه کنید کسانی که این صحبتها را کردند چه کسانی هستند؟ من حاضرم همین الان بیایید همین مسالهای که "از کجا آوردهای" را اجرا کنیم. بازرسی کل کشور بیاید ببیند الان من، عقبه من و گذشته من کنار یکدیگر بگذارد و برای آقایان را هم کنار هم بگذارد. ببینید آیا من سربلند بیرون میآیم یا نه. همه چیز به شعار دادن نیست. آنهایی که داد میزنند و شعار میدهند هیچ وقت هیچ کاری نمیکنند.
من وظیفهام بوده کار کوچکی برای هموطنم بکنم. فرقی نمیکند که کُرد یا تُرک باشد. همه هموطن من هستند. انسانیت ایجاب کرد که ما وارد شویم. متاسفانه مردم مشکلات ما را نمیدانند. شما اگر یک جواز بخواهید بگیرید هزار مکافات دارد. روز اول به چند جا رفتیم و به ما گفتند بروید و کارهای فرهنگی را بسازید. مدرسه بسازید. موقعی که هموطن من جایی برای زندگی ندارد، خانه ندارد، به مکان فرهنگی برود و چه کار کند؟ برود سینما؟ وقتی در خاک و خل میخوابند آیا به مکان فرهنگی میشود بروند؟ خیلیها به من پیشنهاد دادند پول جمع شده را در ساخت مکانهای فرهنگی خرج کنم که بعدا بگویم علی دایی به اینجا کمک کرد اما من چنین کاری نکردم چرا که من مدیون این مردم هستم. این مردم کارهای زیادی برایم کردند. این مردم به صورت غیر مستقیم کارهای زیادی برای من کردند کسی که در حرم امام رضا (ع) یک لحظه من را به یاد بیاورد از لحاظ معنوی برای من کار زیادی کرده است. من همیشه خودم را مدیون این مردم میدانستم و الان امانتدار این مردم هستم. من هم راحت میتوانستم خیلی وقت پیش چند ساختمان بسازم و بگویم مردم این کار من است اما سعی کردیم چیزی بسازیم و در اختیار مردم بگذاریم که ماندگار باشد و همه بدانند که میشود کار کرد و میشود بدون اختلاس، دزدی و... کار کرد. اما بعضیها این چیزها را نمیتوانند قبول کنند و فقط میآیند و داد میزنند. عدهای تریبون مجلس را در اختیار گرفتهاند و داد میزنند. من از دو نفر شکایت کردم و باید در دادگاه پاسخگو باشند. اگر شما مسلمان هستید تا نفهمیدید که من چیکار کردم، میتوانید به من اتهام بزنید؟ اینها اکاذیب است و آنها از موقعیتشان سوء استفاده میکنند و برای انتخاب شدن در دور بعد داد و فریاد میکنند. الان هم حاضرم بررسی شود که این آقایان برای کرمانشاه چه کار کردند و من چه کار کردم. من آدم سیاسی نیستم و فردا نمیخواهم مسئولیتی بگیرم. من دکترا قبول شدم اما نرفتم. دو جلسه رفتم و دیدم وقتم را میگیرد و نمیتوانم وقت کافی برای آن بگذارم. شاید مثل آب خوردن میتوانستم بروم دکترایم را بگیرم اما چنین کاری را نکردم. چون نه دنبال پست دولتی هستم و نه جایگاهی میخواهم. همین که اجازه دهند من زندگی خودم را بکنم شکرگزار خدا هستم. تا الان من نه از جایی یک ریال وام گرفتهام و نه یک متر زمین گرفتهام. هرچه در زندگیام دارم خودم زحمت کشیدهام و عرق ریختهام. شاید بعضیها به این اعتقاد نداشته باشند اما من از مرحوم پدرم یاد گرفتهام که یک متر زمین بنیادی هم در عمرم نخرم. شاید خیلی جاها به من پیشنهاد دادند و ممکن بود خیلیها وسوسه شوند اما من این کاره نیستم. قبلا هم گفتهام پولی که به صورت درست به دست میآورم را به زور میتوانم خرج کنم بعد بیایم پول مردمی که با هزار تومان و ۲ هزار تومان و ۵ هزار تومان جمع شده را بخورم و خودم را مدیون این مردم کنم؟ متاسفانه هجمههایی بود که مجبور شدم جواب آنها را بدهم و از لحاظ قانونی هم اگر قانونی باشد، مطمئنا پیگیر آن خواهم بود و آقایان باید حرفهای خودشان را اثبات کنند. تنها من نبودم، حداقل ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر برای انجام این کار و کمک به مردم زلزلهزده درگیر این کار بودند. بعضیها انبار به رایگان در اختیار ما گذاشتند. هیچ وقت یادم نمیرود که یک خانم محجبه و تقریبا مسنی آمد و به من گفت پولی ندارم و نمیتوانم کمک کنم اما تا روز آخر چادرش را به کمرش بست و آنجا کار کرد. اینها برای من ارزش دارد. بعد یک عده که فقط بلدند شعار بدهند و با این صحبتها سر مردم را کلاه بگذارند و کاری نکنند و شاید هزار کار دیگر هم انجام دهند میآیند به امثال من که داریم کاری را انجام میدهیم گیر میدهند. الان هم بعد از این همه مدتی که به ما گیر دادند ما یک روستا را انتخاب کردیم که حتی تا دو ماه پیش هنوز بعضی از وسایل خانه زیر آوار بود. داریم آن روستا را میسازیم و فکر کنم تا هفته آینده حداقل ۱۰ خانه کامل تحویل روستاییان ساکن آنجا میدهیم. سعی میکنیم این کارمان را ادامه دهیم. این کار ما اینجا تمام نمیشود. یک شرکت معتبر و تکنولوژی بالا انتخاب کردیم که دیگر اگر یک زلزله کوچک آمد این خانهها ترک نخورد و مشکل ایجاد نشود. دیدیم که دیروز یا پریروز در کرمانشاه دوباره زلزله آمد. باید ما چیزی درستی کنیم که مردم با خیال راحت در آن زندگی کنند. این کار را هم میکنیم. با اینکه این خانهها تعداد محدودی است اما سعی کردم امانتدار درستی برای مردم باشم. از روز اول دادستانی و قوه قضاییه میدانند که چه مقدار پول به این حسابها آمده، الان کجا صرف میشود، سودش چقدر بوده و کجاست. همه اینها مشخص است. متاسفانه با داد و فریاد چیزی درست نمیشود. موقعی که آرامش داشته باشیم راحتتر میتوانیم کار کنیم. در همه جای دنیا کسانی که کارهای بزرگ میکنند، اصلا خبری ازشان نیست. من هم مجبور شدم جواب اینها را بدهند تا مردم یک هزارم درصد فکر نکنند آقایان چیزی میگویند که به واقعیت نزدیک باشد. شاید افراد دیگر صحبت نکردند و جوابی ندادند اما من خودم میدانم چه کار دارم میکنم و همه اینها را جمع کردیم و تا روز آخر در اختیار مردم قرار میدهیم. من این اسناد و مدارکم را در اختیار نماینده مجلس و فلان و بیسار نمیگذارم. من اصلا نباید به آنها گزارش بدهم و گزارشم را هم به مردم میدهم. در صفحهای که دارم از روز اول گزارشها را میدهم. شما ببینید بالای ۲۵۰ کامیون و کفی فرستادن شوخی نیست؟ البته همه را مردم کمک کردند و من کوچکترین کار را اینجا انجام دادم. همان طور که گفتم امثال همان خانم به من کمک کردند که بتوانم این کامیونها را بار کنم و بفرستم. پول آنها بوده که توانستم کانکس، حمام، دستشویی و چادر بخرم و برای مردم زلزلهزده بفرستم. الان هم شاید شما باور نکنید ولی خیلی از دوستانم، اجناس را با قیمتی که برایشان تمام شده به ما میدهند. مطمئن باشید تا ریال آخر پاسخگوی مردم هستم و نه کس دیگر. من به هیچ احدی به غیر از مردم گزارش نمیدهم. این آقایان هستند که باید به مردم گزارش دهند که چرا وضع اقتصادی ما این طور شده؟ چرا اینهمه دزدی شده؟ چرا اینهمه دلارهای ۴۲۰۰ تومانی سرجایش برنگشته است. اینها را باید آقایان بگویند نه من. من کار خودم را میکنم و به مردم هم جواب میدهم. خدا را شکر هم در فعالیت اقتصادی و هم در زندگیام همه چیز سالم است و هیچ ابایی ندارم که آقایان داد بزنند، جیغ بزنند و حتی تظاهرات کنند. من پاسخگوی این افراد نیستم. آنها باید پاسخگوی من و ملت ایران باشند. ما مردم خیلی خوبی داریم. شریفترین مردم دنیا را ما داریم. بسازترین مردم دنیا را ما داریم. نباید این مردم را اینقدر اذیت کنیم. ما باید همه جوره نوکری این مردم را بکنیم.