وقتی قرار باشد یک گفتوگوی مفصل با یک چهره شاخص ورزشی داشته باشی خیلی مهم است که او در صحبتهایش، شجاعت، صداقت و رکگویی را داشته باشد تا هم مصاحبهکننده و هم مخاطب از شنیدن و خواندن آن لذت ببرد. آنهایی که کریم باقری را میشناسند خیلی خوب با خصوصیات او آشنا هستند، خصوصیاتی که بارزترین آن صداقت و شجاعت در بیان واقعیات است. بیجهت نیست که همبازیان سابق باقری از او به نیکی یاد کرده و شاگردان فعلیاش نیز به شدت وی را دوست دارند. به اعتقاد خیلیها کریم باقری از نظر فنی و اخلاقی از آن دسته از فوتبالیستهایی است که شاید دیگر در فوتبال ایران نظیرش پیدا نشود.
آقا کریم دوستداشتنی پرسپولیسیها و البته کلیه فوتبالدوستان ایرانی در یک گفتوگوی ویژه حرفهایی را بر زبان آورد که شاید در هیچ مصاحبهای نگفته بود. از اینرو توصیه میکنیم حتماً این گفتوگو را بخوانید.
آقا کریم شما در نهایت وارد عرصه مربیگری شدید. تفاوت این دوره از حضورتان در فوتبال با دوران بازیگری را در چه میبینید؟
سؤال سختی است! وقتی که بازی میکردیم همه حواسمان به بازی کردن بود. دوره بازیگری با زمان مربیگری خیلی فرق میکند. شما در کار مربیگری باید خیلی چیزها را یاد بگیرید، حواستان جمع باشد و تمرکز داشته باشید. کلاً مربیگری خیلی با بازی کردن متفاوت است. در زمان بازی شما 90 دقیقه بازی میکنید و تمام میشود، اما کار مربیگری خیلی سخت است و استرس زیادی دارد و هرکسی در این کار موفق نیست. مربیگری آدمی را میخواهد که اهل این کار باشد و در وجودشان مربیگری باشد، از نظر بیانی باید خیلی خوب با بازیکن و همه گروههایی که درگیر مسائل فوتبال هستند، صحبت کند. الان نزدیک به چهار دوره است که مربیگری میکنم. یک سال با آقای دایی بودم و 2.5 سال هم هست که کنار آقای برانکو هستم. چالش خوبی است و باید ببینم از این چالش، خوب بیرون میآیم یا نه. هر چقدر بتوانم تجربه خوب به دست بیاورم به من کمک میکند و فکر میکنم در این دو سه سال خیلی چیزها را یاد گرفتم و میتواند در آینده مربیگریام که بخواهم دقیقتر و حرفهایتر کار کنم به من کمک کند. باز هم میگویم شاید نتوانم سرمربیگری کنم و هنوز چیزی مشخص نیست، اما اینکه در کنار این گروه هستم تجربه خیلی خوبی است. البته اینکه گفتم شاید نتوانم سرمربیگری کنم 50 - 50 است.
اوایل تردید داشتید که وارد مربیگری شوید. فکر میکنم اولین بار هم برای این شغل یحیی گلمحمدی به شما پیشنهاد همکاری داد، درست است؟
مربیگری شرایط سختی دارد و هر فردی برای این کار خوب نیست. آن زمانی که آقای گلمحمدی به من پیشنهاد داد بهعنوان مربی نبود، فقط میخواست کنار تیم باشم. حالا لطف ایشان بود که در آن مقطع کوتاه کنار تیم بودم، نه بهعنوان مربی، بیشتر با یحیی و بقیه دوستان در کنار هم کار کردیم، اما از زمان آقای دایی بهعنوان مربی در کنار تیم بودم، چون در کلاس مربیگری شرکت کرده و مراحل مربیگری را طی کرده بودم. کلاس C را زیر نظر استاد وحید امیری و بعد از یک سال کلاس B را زیر نظر استاد محصص و بعد از آن کلاس A را زیر نظر استاد اقبالی گذراندم، الان هم در خدمت تیم هستم و در آینده اگر کلاسی باشد که به دردم بخورد، میتوانم شرکت کنم.
برخلاف خیلیها که یک شبه سرمربی شدند و سرمربیگریشان مقطعی هم بود، شما یکشبه سرمربی نشدید، آیا پیشنهادی به شما شد که نپذیرفتید یا خودتان این مسیر را انتخاب کردید؟
نه، چون از اول هم گفته بودم علاقهای ندارم، پیشنهادی هم به من نشد. خودم هم نظرم این بود هم زمانی که فوتبال بازی میکردم و هم موقعی که مربیگری کردم، پله به پله جلو بیایم، چون اگر شانس یک موقع سراغ من بیاید، باید هم تجربه خوبی داشته باشم و هم دیدگاهم عوض شده باشد. خودم هم دوست نداشتم که فوتبالم تمام شد حتماً سرمربی شوم، باید یاد بگیرم که اخلاق و خصوصیاتم به این کار میخورد یا نه. در این دو سه سال بعضی چیزها را میشنوم و یاد میگیرم که امیدوارم در آینده به دردم بخورد و از اول هم نیتم این بود که پله به پله جلو بروم و در کنار مربیان کار اصولی مربیگری را بیاموزم.
شما در عرصه مربیگری با مربیان زیادی در پرسپولیس کار کردید که اکثراً ناموفق بودند. فکر میکنید دلیل موفقیت برانکو و عدم موفقیت مربیان قبل از برانکو چه بود؟
ببینید برانکو قبل از اینکه به پرسپولیس بیاید چهار پنج سال در ایران کار کرده بود و حتی زمان دستیاری بلاژوویچ هم اکثر کارها با ایشان بود، چون بلاژ اعتقاد خاصی به او داشت. برانکو شناخت خوبی از فوتبال ایران و خصوصیات بازیکنان ایرانی داشت. بعد از آنکه سرمربی تیم ملی هم شد، فکر میکنم این سالها خیلی به برانکو کمک کرد و از موقعی هم که مجدد به ایران آمدند اکثراً نه اینکه من بگویم، چون دوست ندارم از کسی تعریف کنم، در جامعه که میرویم خیلیها میگویند پرسپولیس در این سه سال متحول شده و شکل گرفته و بازیکنان خیلی پیشرفت داشتهاند. این تماماً برمیگردد به برانکو و کادرفنی همراهش. تمام تلاش ما این است که پرسپولیس هر روز بهتر از دیروزش باشد، بازیکنان هم در این سه سال پیشرفت زیادی داشتند که هم به باشگاه کمک کرده تا در رقابتهای آسیایی هم موفق باشد. در این چند سال یادم نیست که تیمی در ایران به نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا صعود کرده باشد. اینها همهاش به برانکو برمیگردد که خوشبختانه توانست پرسپولیس را به این جایگاه برساند و خدا را شکر تا الان هم نتایج این فصل خیلی خوب بوده است. ما یک نایب قهرمانی با تفاضل گل داشتیم و سال بعدش هم قهرمان شدیم. امسال هم امیدواریم که قهرمانی را تکرار کنیم.
و عدم موفقیت مربیان قبلی؟
این ثباتی که در این سه سال بود آن موقع نبود. من یادم هست که سال 86 که قهرمان شدیم خیلی مسائل حاشیهای اطراف تیم بود که سال بعدش که آقای قطبی سرمربی بود، متأسفانه در مسائل مدیریتی آنقدر مشکل کنار تیم بود که یادم هست آقای علیآبادی و سعیدلو با آقای کاشانی درگیری داشتند. اینها باعث شد کاشانی برود و در ادامه افشین قطبی هم رفت. پس از آن اتفاقات مربی دیگری آمد و مشکلات مدیریتی باعث شد آن سال نتیجه نگیریم، در حالی که بازیکنان خوبی هم داشتیم.
خاطرم هست در همان سال 86 که قهرمان شدید، در هفت هشت هفته آخر فصل اتفاقات عجیب و غریب زیادی در تیم افتاد، شما به استقلال اهواز باختید، فردای آن روز یکسری لیدرها در محل تمرین تیم به قطبی حمله کردند، حتی قطبی بعد از آن اتفاقات میخواست از ایران برود اما فردای آن روز یک جلسهای در شورای شهر برگزار شد و قطبی از حبیب کاشانی خواست که وظایف شما بهعنوان کاپیتان در تیم بیشتر شود و این اتفاق هم رخ داد.
ببینید آن زمانی که قطبی به تیم آمد، ابتدا ما هم او را نمیشناختیم، ولی بعد کمکم از هم شناخت پیدا کردیم. ایشان لطف داشت و خیلی کارها را با من درمیان میگذاشت. از مشکلات داخل و بیرون تیم گرفته تا خیلی از مسائل ... و من هم همیشه دوست داشتم که تیم خوبی داشته باشیم. میدانید که پرسپولیس همیشه حواشی داشته و مخصوصاً موقعی که شما نتایج خوبی نگیرید بعضی حواشی هم اضافه میشوند که کار را برای مربی و بازیکنان سخت میکند. آن سال هم شرایط خاص خودش را داشت. خداراشکر خیلی به موقع توانستیم مشکلات را حل و فصل کنیم، مشکلاتی که نمیخواهم آنها را باز کنم.
اتفاقاً ما میخواهیم شما اشارهای به حواشی داشته و در مورد دو دستگی شدیدی که در پرسپولیس آن سال وجود داشت صحبت کنید!
بله، خب دودستگی در تیم بود. آقای قطبی یک درگیری با آقای مرزبان داشت، چرا که تفکرات و شیوه کارشان به هم نمیخورد. با توجه به همین قضیه مرزبان از تیم جدا شد. یادم هست که بازی با استقلال اهواز من دو کارته بودم، اما افشین قطبی خواست که کنار تیم باشم، من قبول کردم، اما بعد از تمرین که میخواستیم به اهواز برویم، گفتم من نمیتوانم بیایم. تیم رفت و باخت و لیدرها بعد از بازی به رختکن رفتند و اعتراض کردند. این کار آنها حتماً سازماندهی شده بود! من که در این چند سال ندیدم لیدرها به رختکن تیم بیایند! از موقعی که از اهواز برگشتیم در صحبتی که با قطبی داشتم گفتم شما باید قاطع برخورد کنید، چون سرمربی تیم هستید. بعد از آن قطبی سه بازیکن؛ شیث، مامانی و نیکبخت را کنار گذاشت و خوشبختانه بعد از آن ما توانستیم حتی با توجه به کسر شش امتیاز در یک لحظه تاریخی در دقیقه 96 توسط سپهر حیدری به گل رسیده و قهرمان شویم. روز باشکوهی بود، کل استادیوم قرمز بود و جزو اتفاقات نادری که در فوتبال ایران افتاد.
شما سرود هیجانانگیزی هم در جشن قهرمانی خواندید؟!
با بچهها صحبت میکردیم و مسئولان در کنارمان بودند که یک دفعه میکروفن دست آقای سیدجواد بود و من آن را از او گرفتم و شروع به خواندن کردم! تماشاگران هم مرا همراهی کردند.
فصل بعد از قهرمانی همه انتظار داشتند این روند ادامه پیدا کند، اما آقای استیلی جدا شد، آقای مصطفوی مدیرعامل شد و از همان هفته اول حواشی شروع شد. یکی از حواشی هم این بود که آقای قطبی نیکبخت را نمیخواست و شما وساطت کردید. درست است؟
من تا جایی که یادم میآید برای کسی وساطت نکردم! خودشان یا کسی دیگر صحبت کرده باشد یادم نیست. در آن فصل مشکلات مدیریتی واقعاً لطمه به تیم زد و افشین قطبی هم از ایران رفت. بعد از آن پیروانی یک مدت سرمربی بود و بعد وینگادا آمد، بعد از آن مصطفوی رفت و ... . اصلاً تیم شرایط خوبی نداشت.
یک جمله معروف بین پرسپولیسیها هست که میگویند؛ حضور کریم باقری در پرسپولیس یک نعمت است، چون نمیگذارد بازیکنان به حاشیه بروند، یکسری حاشیهها را همانجا تمام میکند و ... .
شما میدانید در پرسپولیس همینطور راه میروید حاشیه درست میشود. کار کردن در پرسپولیس شرایط خاص خودش را دارد. باید خیلی چیزها را بدانید، این تیم جایگاهش با بقیه تیمها فرق میکند، من خودم را مثال میزنم؛ خیلی باید رفتارم را در زمین و بیرون زمین کنترل کنم که به کسی لطمه نزنم، از اول هم خصوصیت خودم هم اینطور بود که کار و تلاش کنم و زحمت بکشم و همه بازیکنان هم اینطور باشند. نظم و انضباط را خیلی دوست دارم و طی سه سالی که در آلمان بودم خیلی چیزها یاد گرفتم که خیلی در زندگی ورزشی و خصوصیام تأثیرگذار بود. دوست دارم این نظم در تیم هم باشد، البته نه اینکه مثل پادگان باشد. اعتقادم این است موقعی که هر بازیکنی سر تمرین میآید جدی باشد و تلاش کند تا هم خودش موفق باشد و هم تیم.
شما در کنار این مسائل خیلی شوخطبع هم هستید.
چه ایرادی دارد وقتی کنار هم هستیم بگوییم و بخندیم، ولی موقعی که دو ساعت سر تمرین هستیم حیف است و باید کار کرد و لذت برد، بعد از تمرین خیلی از کارها را میشود انجام داد. خیلی دوست دارم آن دو سه ساعتی که تمرین داریم همه خوب کار و تلاش کنند.
از همان روزی که شما با آقای برانکو کار کردید یکسری اتفاقات در تیم رخ داد که در نهایت منجر به اخراج پیام صادقیان شد، خیلیها میگویند باقری باعث آن شد و پیام را کنار گذاشت، اگرچه در حقش لطف کردید. همینطور است؟
من همیشه بازیکن جوانی که به تیم میآید با او صحبت کرده و راهنماییاش میکنم. یادم هست در تیم جوانان ایدم تبریز که بودم، بعد از یک سال آمدم بزرگسالان، آقای احد شیخلاری بازیکن ملیپوش ما بود و خیلی هم معروف بود. او خیلی چیزها را به من میگفت، در حالی که آن موقع نه حواشی و روزنامه و تلویزیون و موبایل نبود، اما بزرگترهای تیم به من و دیگر جوانان صحبتهای زیادی را کرده و راهنماییمان میکردند. شرایط الان با 20 سال پیش خیلی فرق کرده است. آن موقع نه امکانات مالی و استادیوم و زمین تمرین داشتیم و نه خیلی دیگر از امکانات رفاهی دیگر. نه پیام، ما بازیکنان با استعداد خیلی زیادی در کل کشور داریم مخصوصاً وقتی به پرسپولیس و استقلال میآیند، شرایط را طوری رقم میزنند که حواشی کنارشان باشد، در حالی که فوتبال حرفهای شما به یک چشم بر هم زدن تمام میشود، 10 یا 15 سال و فوق فوقش 20 سال، اما در نهایت زود تمام میشود، ولی بازیکنان جوان فکر میکنند این 10 سال را که از دست بدهند دیگر نمیتوانند کاری کنند، در حالی که شما میتوانید 10-15 سال با اعتبار خوب و شهرت و محبوبیت کار کنید، ولی متأسفانه بعضی از جوانان ما به طرف مسائل منفی میروند. ما خیلی از بازیکنان را داشتیم که مثبت بودند و پیشرفت کردند، حالا شما پیام را گفتید. متأسفانه خیلی به خودش لطمه زد، خیلی با هم صحبت کردیم و بعد از آنکه از تیم ما جدا شد به تیم علی دایی رفت و علی هم خیلی با او صحبت کرد، اما در نهایت اتفاقاتی برایش افتاد که در ایران نتوانست فوتبالش را ادامه دهد. امیدوارم در ترکیه به دور از حاشیه ببیند که چه کسانی برایش خوب بودند و چه کسانی بد بودند، بتواند اینها را تجزیه و تحلیل کند و این موقعیت خیلی خوب بود که بتواند فکر کند.
صادقیان بعد از آن اتفاق دیگر با شما تماس نگرفت که به پرسپولیس برگردد؟
قبل از اینکه به ترکیه برود با او و مادرش صحبت کردم که در نهایت منجر به رفتنش به ترکیه شد. از این جهت که میخواست به پرسپولیس برگردد، اما شرایطش مهیا نبود. یادم هست زمانی آقای ناصر ابراهیمی میگفت آمدن به پرسپولیس راحت است، اما رفتی دیگر برگشتی وجود ندارد، باید خیلی تاپ باشد که وقتی رفتی دوباره برگردی. کافی است یک بازیکن از 11 نفر اصلی بیرون برود، کسی هم که جایگزین میشود خوب باشد، دیگر بازگشت به ترکیب خیلی سخت است.
بعد از پیام صادقیان، رامین رضاییان همین مسیر را طی کرد!
ما از بازیکنان ملیپوشانمان نسبت به کسانی که ملیپوش نیستند، انتظارمان بیشتر است، همیشه به آنها میگوییم شما یک کلاس بالاتر بازی میکنید و باید طوری عمل کنید که برای دیگران هم الگو باشید. اما اگر شما حواشی کنارتان باشد بازیکن جوانی که کنارتان باشد چیزی نمیتواند یاد بگیرد. همیشه با همه بازیکنان صحبت کرده و میگویم؛ شما 10-15 سال زحمت میکشید تا به جایگاهی میرسید، اما بعضاً برخی کارهایی را میکنند که اول به خودشان و بعد به تیم لطمه میزنند. در ادامه مدیریت تیم و کادر فنی مجبور میشوند که این بازیکن را هر چقدر از نظر فنی فوقالعاده هم باشد، کنار بگذارند. نه رامین، نه پیام بلکه هر بازیکن دیگری کار را به جایی میرسانند باشگاه مجبور شود که یک جا قطع همکاری کند تا بیشتر از این به تیم لطمه نزنند. در آن موقعیت هم قطع همکاری با رامین به خاطر این بود که بیشتر به تیم لطمه نزند. مورد انضباطی رامین هم تنها در دبی نبود بلکه قبل از آن هم رامین دو سه مورد بود که با همبازیانش برخورد داشت. اصل کار سرمربی است که با بازیکن کار میکند و رفتارهای او را میبیند. یکسری رفتارها بعضی مواقع آن قدر بد میشود که سرمربی مجبور میشود از یک جا با او قطع همکاری کند.
شاید به خاطر همین رفتارهاست که میگویند علی دایی، کریم باقری و مهدی مهدویکیا تکرار نشدنی هستند.
هر مقطعی بازیکنان خاص خودش را دارد و الان هم در این مقطع بازیکنانی را داریم که میتواند جزو بهترینها باشند. علی دایی، مهدویکیا، علی کریمی، خداداد عزیزی و ... بازیکنان تاپ کشورمان بودند که اکثراً در اروپا و آسیا آنها را میشناسند، چرا بازیکنان الان ما نباید مثل آنها نباشند؟ چرا رفتارشان، اخلاقشان و ورزششان مثل آنها نیست؟ نفراتی که نام بردم میتوانستند خیلی از کارها را بکنند، اما نکردند، چون میخواستند موفق باشند و نامشان خوب بماند. خداراشکر شما الان این اسمها را میبینید و در جامعه همیشه به خوبی از این دوستان یاد شده است. بازیکنان دیگر هم بودند که شما بپرسید شاید از نظر فنی هم تاپ بودند، اما اسمی از آنها برده نمیشود. نه ایران بلکه همه جای دنیا بازیکن را از نظر اخلاقی هم میبینند و شرایط کلی او را میسنجند. به نظر من بازیکنانی که واقعاً از نظر اخلاقی خوب هستند این مورد خیلی به فوتبالشان کمک میکند.
مهدی طارمی یکی از بازیکنان مستعد فوتبال کشورمان است که به نظر میآید مسیر فوتبالیاش را درست طی نمیکند.
اگر حواشی طارمی را کنار بگذاریم او جزو بازیکنان خیلی خوب ایران است. در کل ما دو سه ساعتی در روز کنار بازیکنان هستیم و آنها را میبینیم، اما نمیدانیم در مواقع دیگر کجا هستند و دوستانشان چه کسانی هستند. یا اینکه مدیربرنامه و کسانی که به آنها مشاوره میدهند چه کسانی هستند. من طارمی را تا آنجایی که میتوانستم راهنمایی کردم. مثلاً به او گفتم؛ آقا مهدی، شما اگر به تیم دیگری بروی، میتوانی خیلی بهتر باشی، با قابلیتی که داری حتی در اروپا بازی کنی، چرا قصد رفتن به کشورهای عربی را داری؟ تأکید کردم تیمهای عربی انتخاب آخرت باشد که اروپا نشد آنجا بروی. حتی دوستان خود من هم پیشنهاد دادند که یکی دو تا تیم اروپایی هستند که با مهدی میخواهند صحبت کنند که من به مهدی گفتم، متأسفانه چون نمیدانم او در بیرون از محیط تمرین چه میکند دیگر به من جواب نداد. یک پیشنهاد خوب برای مهدی بود و میتوانست استفاده کند اما رفتن به الغرافه تصمیمی بود که خودش گرفت و نظرمن این است که هرکسی هر تصمیمی که میگیرد چه خوب یا بد، پاسخگو خودش است. این جریان میتوانست بهتر از این اتفاق بیفتد تا این حواشی اطراف تیم و مهدی نباشد. هر چند رفتن به قطر یک تجربه خوب برای مهدی است که در سالهای بعد بتواند تیم خوبی را انتخاب کند و به یک شکلی برود که واقعاً حرفهای باشد. در همه جای دنیا این اتفاقات میافتد و بازیکن از تیمی به تیم دیگر میرود و هیچ حواشی هم ندارد، اما این اتفاقات و رفت و آمدها طوری بود که حواشی برای باشگاه درست کرد.
سال پیش هم طارمی با رفتنش به ترکیه کلی برای پرسپولیس حاشیه درست کرد که در ادامه منجر به محرومیتهایی برای باشگاه و خودش شد.
همه در زندگیشان اشتباه میکنند، یکی از اشتباهات ورزشی مهدی هم رفتنش به ترکیه بود، چون خودش هم بعضی مواقع که صحبت میکردیم این موضوع را قبول داشت. حالا اینکه چطور مهدی به ترکیه رفت و برگشت، در جریان نیستم. زیاد دوست هم ندارم بپرسم، چون فکر میکنم زیاد صحبت کنیم باعث میشود که بازیکنان فکر کنند در کارشان مداخله میکنیم. همه در کار و زندگیشان اشتباه میکنند و من فکر میکنم این کار مهدی نه برای تیم و نه برای خودش درست نبود.
اما صحبتهایی که مسئولان پیشین باشگاه پرسپولیس، طارمی و هدایتی در مورد این موضوع کردند خیلی چیزها را نشان داد و در نهایت هم مشخص نشد چه کسی راست میگوید، نظر شما چیست؟
احساس میکنم هم از طرف باشگاه و هم از طرف مهدی بعضی از حرفها و حقایق گفته نشده است. یک حرفهایی جا افتاده که اگر گفته میشد مردم هم میفهمیدند قضیه چه بوده است. بعضی اوقات سیاست طوری است که ترجیح میدهند یا میدهیم بعضی از صحبتها مطرح نشود. مهدی شرایط خوبی در تیم داشت و خیلی نزد هواداران محبوب بود، تماشاگران هم دوست داشتند در تیم بماند، اما بعضی از اتفاقات باعث شد که تماشاگران ناراحت باشند.
شما فکر میکنید مهدی میتواند مسیرش را با این تفکرات درست طی کند؟
در ایران کل ورزش و فوتبال ما در استقلال و پرسپولیس خلاصه میشود. شما روزنامهها را ببینید. 80-90 درصد مطالب و عکسها به این دو تیم اختصاص دارد. شما هر چقدر بگویید نه، اما این حواشی هست. در شرایطی که در کشورهای دیگر این صحبتها نیست. مثلاً در اروپا اینطور نیست هر روز از شما عکس بگیرند و مصاحبه کنند. آنجا شاید 10-15 بازی خوب کنید یک مطلب کوچک از شما بنویسند یا مثلاً سالی یکی از شما مصاحبه بگیرند، اما در مملکت ما یا خیلی بالا هستیم یا خیلی پایین، وسطمان خالی است. خیلی از چیزها را رعایت نمیکنیم. یک بازیکن را اینقدر بالا میبریم یا اینقدر زمین میزنیم که طرف خودش را پیدا نمیکند. فکر میکنم در قطر مهدی مثل اینجا نیست، میتواند همین صحبتی که در مورد پیام کردم، برای مهدی هم اتفاق بیفتد و او بتواند خودش را پیدا کند. در قطر اطراف مهدی نسبت به ایران خلوتتر است، خیلی میتواند فکر کند و فرصت دارد که بهتر تصمیم بگیرد. انشاءالله بتواند از آنجا به اروپا برود و فکر میکنم اگر این اتفاق رخ دهد تماشاگران ما خوشحال میشوند از این جهت که او حداقل با رفتنش به قطر به هدف خود برسد.
در این وسط هم فقط پرسپولیس ضرر کرد!
بله، پرسپولیس که ضرر کرد. در این شرایط خاص که حالا ما نزدیک بازیهای آسیا هستیم و بازیکن نمیتوانیم اضافه کنیم، در حالی که میتوانستیم دو سه بازیکن خوب اضافه کنیم تا به ما در آسیا کمک کنند، لطمه خوردیم.
شاید اگر در ابتدای فصل پرسپولیس سروش رفیعی را حفظ میکرد بهتر بود. موافق این مسئله هستید؟
ببینید، آنهایی که رفتند جایگزینهایشان آمدند و ما مشکلی از این بابت نداریم و مجبور هستیم با همین بازیکنان در آسیا هم ادامه دهیم، اما اگر این اتفاقات نمیافتاد و محرومیتی گریبانگیر باشگاه نمیشد بازیکنانی که به ما اضافه میشدند قطعاً کمک خوبی بودند، هر چند بازیکنان فعلی ما هم بازیکنان خوبی هستند و از نظر آمادگی در سطح مناسبی قرار دارند. انشاءالله که بتوانیم این مرحله را پشت سر بگذاریم.
دو روز مانده به بازی حساس پرسپولیس با الاهلی یکسری از بازیکنان از هتل خارج شدند و این اتفاق ناخوشایند در حضور شما و برانکو رخ داد، عجیب نبود؟
به کسی اجازه داده نشد که از هتل خارج شود. سرمربی تیم زمانی که همه شام میخورند، اعلام میکند که ساعت 11 همه بخوابند، ما هم مثل بازیکنان ساعت 11 تا 11:30 میخوابیم، ولی اطراف تیم همیشه مسئول حراست داریم. شما مأموران نامحسوس را برای رانندگان در شهر دیدهاید؟! این بازیکنان هم مثل آنها باید در کشورهای دیگر کنترل شوند، البته همه نه اما بعضیها را باید کنترل کرد، متأسفانه آن روز این اتفاق افتاد و فردایش فهمیدیم که البته آقای برانکو آن چهار نفر را جریمه سنگین کرد. البته نمیدانم که باشگاه جریمهها را اعمال کرده یا نه.
شب قبل از بازی پرسپولیس و الهلال هم در برنامه نود مشخص شد که چه اتفاقاتی پیرامون بازگشت طارمی از ترکیه به پرسپولیس رخ داده و چه پولهایی ردوبدل شده است. مطرح شدن این مسائل از نظر روحی و روانی به تیم ضربه زد؟
بله تأثیرگذار بود، چون مهدی یکی از بازیکنان اصلی تیم بود و همه عقب زمین تلاش میکردند تا مهدی و علی آن جلو گل بزنند. طارمی در بازی با الهلال خیلی میتوانست به تیم کمک کند، ما هرچقدر هم بگوییم غیبت یک بازیکن مهم نیست، اما غیبت همان یک بازیکن برای مهم بود. ما غیر از مهدی سه بازیکن دیگر هم که حسینی، انصاری و کامیابینیا باشند را در اختیار نداشتیم. البته این را هم بگویم که در آن بازی خوب هم بازی نکردیم. متأسفانه خیلی بد بودیم و آن شکست بد 4 بر صفر اتفاق افتاد.
چیزی که عجیب بود و ما از برانکو هم پرسیدیم این بود که پرسپولیس با وجود نداشتن چند مهره اصلی مقابل الهلال با یک هافبک دفاعی بازی کرد!
ما همه بازیها را با همین سیستم بازی کردیم و فکر میکنم مشکل ما این مسئله نبود، غیبت بازیکنان خوبمان و بد بازی کردن خودمان دلیل این شکست بود، در طول سال یکی دو بار اتفاق میافتد که خوب بازی نکنید، بازی رفت مقابل الهلال هم یکی از آن بازیهای بد ما بود.