شفر در مذاکرات دبی احتمالاً تمام شرایط و خواستههای استقلال را پذیرفته بود اما لابد او جایی نگفته بود ساشا شفر را با خودش به تیم میآورد و سمت آنالیزوری را برایش کنار میگذارد یا به زودی میک مکدرموت باید از تیم غزل خداحافظی را بخواند.
شفر روزهای اول فقط گفت چشم تا کارش راه بیفتد و در استقلال جایگاهش را پیدا کند.
حالا به نظر میرسد حضور شفر اگرچه برای تیم شفابخش نبوده اما او فهمیده که الان وقت تحمیل خواستههایش است.
شفر باید در این فرصت محدودی که وجود دارد همه آنچه را میخواهد از باشگاه مطالبه کند. میگویند سونامی عظیمی در راه است و شفر تا نیمفصل بعضیها را در استقلال قیچی میکند؛ هر چند باید به سرمربی آلمانی بگویند استقلال گنجایش ضرر و زیان بیش از این را ندارد! شفر هرکس را که نمیخواهد باید مراقب عواقب قراردادی او باشد؛ در غیر این صورت چه کسی بدش میآید او اصلاحات را در ساختار تیمی استقلال ایجاد کند؟
منصوریان در بستن یک تیم منظم و پر از اشکال در استقلال انصافاً کمکاری نکرد! او این تیم ناآماده را تحویل شفر داد اما منهای ناآماده بودن بحث نیروهای مازاد استقلال است که در شرایط فعلی به درد تیم نمیخورند.
شاید تنها کسی که با آنها تعارف نداشته باشد خود آقای شفر است. استقلال از طریق او میتواند عذرشان را بخواهد؛ فقط به این شرط که هزینه اضافی به استقلال تحمیل نشود.
فراموش نکنید استقلال اگر قرار است نیمفصل دوم را با اقتدار آغاز کند چارهای ندارد مگر اینکه تن به تغییرات بدهد. سونامی مورد نظر شفر شاید در نگاه اول ترسناک باشد اما استقلال اگر با همین روند و ظاهر فعلی بخواهد راهش را ادامه بدهد بهتر از این نتیجه نمیگیرد.
شوک حضور شفر برای ایجاد تغییرات در استقلال کافی نبود؛ استقلال واقعاً به سونامی نیاز دارد تا آخرین راه را هم طی کرده باشد. نسخه دیگری برای استقلال وجود ندارد. شفر هم فهمیده هر قدر بخواهد با ایستادن سر جای خود و افزایش فشار تمرینات این وضعیت درست شود هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد.