علیرضا منصوریان سرمربی استقلال پس از یک ماه غیبت در نشست خبری بعد از دیدار با ذوب آهن شرکت کرد. مشروح نشست خبری منصوریان در ادامه می آید:
صحبت های اولیه؟
مرسی که برای من تشکر کردید. داخل رختکن بودم و با بازیکنان صحبت می کردم. پیش از اینکه در مورد بازی و ورزشگاه صحبت کنم، از همه مردم و فوتبال ایران بابت اتفاقات برنامه 90 عذر خواهی می کنم. برنامه را صبح سه شنبه مجدد دیدم و از همه مردم، خبرنگاران، پیشکسوتان از جمله آقای پروین و جباری معذرت خواهی می کنم. از ورزش باید بابت این اتفاقات عذرخواهی کرد زیرا اتفاقات بدی بود و یک نکته تاریک رقم خورد. این اتفاق چند نکته بد داشت زیرا به قداست مربی گری توهین شد. من از عادل خرده ای نمی گیرم زیرا مسیر برنامه او، مسیر خوبی بود. خود او نیز گفت که اسرار خانواده نباید فاش شود. یک درس بزرگ من گرفتم و آن این بود که نباید حرف حق را فراموش کرد. بقیه دوستان می خواهند بگویند حرفه ای بودیم که مسائل خود آنها است. سال گذشته همچین روزی در آکادمی فوتبال با یک کنفرانس خبری، آمدنم را سر حال و با ذوق اعلام کردم و کارم را شروع کردم. هواداران صبر من را کردند، شرایط سخت جلو رفت و ما کم کم با حواشی رو به رو شدیم. به هوادارانم در ورودم قول هایی دادم و گفتم دربی را می بریم. بعد فکر کردم ما 5 سال است نبردیم و عجب قولی دادیم. گفتم تیم را اول و دوم می کنیم. خدا را شکر می کنم که به جوانی من رحم کرد که هر دو قول من انجام شد. همه شما من را می شناسید. با نفت روزهای بسیار خوبی را در فوتبال ایران داشتم. شرایطم به صورت پله کانی رشد کرد. توانستم به نقطه ایده آلی برسم و 2 سال قبل می توانستم به استقلال بیایم اما عقب نشینی کردم و نیامدم. سال خوبی را شروع کردم و وقتی در کمپ بودیم با 5 هزار هوادار لذت می بردیم. 3-4 هزار نفر آمدند که به من پیام بدهند برای حمایت آمدند. از هواداری که گفت حیا کن رها کن، ناراحت نیستم زیرا نسل آنها تغییر کرده است. من با نسل قبلی در فوتبال آمدم و سکوها را می شناسم. افتخار می کنم شاگرد مکتب استقلال هستم. هواداری روی سکو بودم و با گل مظلومی حضور در استادیوم را جشن گرفتم. 6-7 ساله بودم که استقلالی شدم و یک سری رویاها داشتم. در رختکن با آقای فریبا و عبداللهی صحبت کردم و دیدم فضا فعلا حیا کن و رها کن است و باید به این فضا احترام بگذارم. هوادارانی که این بالا بودند، روزهای خوبی با من داشتند. بازی با پدیده برای اولین بار بود که حیا کن رها کن شنیدم. همیشه در استقلال آقای خودم بودم و تجربه شعار خوردن نشنیدم. نتوانستم به تیم حجازی در آخرین سال به دلیل مصدومیت کمک کنم و ناراحتم. استقلال را کاملا دوست داشتم و هواداران را واقعا دوست دارم. باید مواظب باشم این حیا کن رها کن تبدیل به جملات خطرناک تری نشود. اصلا امروز ناراحت نیستم. با بچه ها جله گذاشتم و چند وصیت به آنها کردم. اول به آنها گفتم قداست هم را به خاطر پول و مسائل اجتماعی نشکنید. دوم به آنها گفتم به بزرگترها احترام بگذارید. می توانستم بعد از پدیده از استقلال بروم. امروز در فضای ناراحتی نیستم که بخواهم اتفاقات برنامه 90 را مرور کنم. من برای اینکه ثابت کنم دروغ نگغتم، خودم را کنترل کردم. صحبت های پیشکسوتان را خواندم. اما فارغ از اینکه از پشت خالی کردن گلایه کنم، من را به آخر خط رساندند. یک موقعی هست شما به آخر خط میرسی اما در فوتبال ایران شما را به آخر خط رساندند. در فوتبال ایران برادر کشی داریم. هواداران دیگر برای ما صبر نمی کنند. فصل گذشته هفته پنجم برابر ماشین سازی بودیم اما حیا کن رها کن نشنیدیم. امروز می خواستم از تونل رد بشوم اما بهتاش اشک داشت و اجازه نداد. من چیزی ندارم برابر هواداران که از دست بدهم. هواداران من را سرمربی و بازیکن کردنند اما صبر آنها برای تولیدات داخلی کم است. همیشه به گروهم می گفتم باید مسیر رو به جلو برویم. من فکر می کنم به آخر خط من را رساندند. از هفته دیدار با پدیده تا به امروز، 2 هفته گذشته است و من تنها ترین آدم تاریخ استقلالم. شرایط من بسیار سخت است و خانواده من اذیت می شوند. بازیکنانم شرایط سختی را طی می کنند. من می توانستم بازی با پدیده بروم و در وسط زمین نیز خدا را شکر کردم. مربیان به من گفتند بمان و بجنگ.