تیم فوتبال جوانان ایران حذف شد و در دیدار با پرتغال هم مثل دیدار با زامبیا نتوانست برتری ابتدای بازی خودش را حفظ کند تا متوجه باشیم که تفاوت یک مربی در سطح کی روش که در طول مسابقات مقدماتی جام جهانی تاکنون تیمش حتی یک گل هم دریافت نکرده با مربیان دیگر کجاست.
امیر حسین پیروانی مد نظر مقایسه ما نیست و این مقایسه مع الفارغ است. بحث ما این است: چرا برای رده های پایه از مربیانی استفاده می کنیم که کارنامه بزرگی ندارند؟ اکبر محمدی و یا امثال درخشان و دوستی مهر و همین امیر حسین پیروانی مربیانی خوب هستند اما تجربیات بزرگی ندارند.
چرا برای تیم های پایه خوب هزینه نمی کنیم و امکانات و اردوهای خوبی برقرار نمی کنیم در حالی که اینها آینده ایران را می سازند؟ مربیان تیم های جوانان ملی ما معمولا نه در لیگ برتر و نه در لیگ دسته اول و نه در ابعاد بین المللی مربیگری نکرده اند(حمید درخشان آن زمان که مربی تیم جوانان بود تنها چند هفته مربیگری در لیگ برتر را تجربه کرده بود).
به طور کلی نگاه ما به رده های پایه نگاه با ثباتی نیست. اینجا حتی از نظر امکانات هم عالی عمل نمی کنیم وگرنه شاید با همین امیر حسین پیروانی ها و دیگر مربیان پایه رشد می کردیم و بالا می رفتیم اما نه تورنمنت های بزرگی برای جوانان در نظر می گیریم و نه پول خوبی برای این بخش هزینه می کنیم. بازی های تدارکاتی بسیار کم، اردوهایی بسیار کمتر و توقعاتی بسیار زیاد.
نمی توان تیم جوانان ایران را تیمی شکست خورده دانست چون این تیم به جام جهانی صعود کرده و پس از چهل سال طلسم گلزنی را شکسته است اما با این وجود نوع دو شکست آخر نشان می دهد که تجربه کم داشتیم. هم در میان بازیکنان بی اردو و کم اردو و هم در میان مربیانی که بسیار کم در میادین بین المللی تجربه دارند.
در واقع اگر برای رده پایه که پر هستند از استعداد هم مثل تیم بزرگسالان عمل کنیم و درست جلو برویم شاید بهتر بتوانیم در میادین بین المللی بدرخشیم.