در آگوست سال 2013، اختلاف نظر بین فلورنتینو پرز، رئیس باشگاه رئال مادرید و پدر مسوت اوزیل بر سر تمدید قرارداد به حدی بالا گرفت که در نهایت ستاره آلمانی از ترکیب اصلی رئال خارج شد. با حضور کارلو آنچلوتی به جای مورینیو، اوزیل که حس میکرد جایی در تیم آنچلوتی نخواهد داشت، خودش دست به کار شد.
در کتاب اوزیل آمده است:" من با شماره ای تماس گرفتم که سال 2010 ذخیره کرده بودم. گفتم :« آقای ونگر، من به شما قول داده بودم که اگر به دنبال باشگاه دیگری باشم، با شما تماس بگیرم. حالا به دنبال باشگاه دیگری هستم."
آرسن ونگر به من گفت که تمام این مدت حواسش به من بوده و از روند پیشرفتم راضی بوده است. بار دیگر من آن حس خوب را تجربه کردم، همان حسی که در تماس تلفنی بین ما در سال 2010 وجود داشت. مردی را حس کردم که هیچگاه او را از نزدیک ندیده بودم ولی در ذهن او جایگاه بالایی داشتم و به من اعتماد داشت. دقیقا چیزی که در روزهای سخت به آن نیاز دارم.
البته که خیلی دوست داشتم فلورنتینو پرز به خاطر اختلافی که با پدرم داشت، من را مجازات نمیکرد. اینکه من را دوباره به تیم برگرداند ولی اینطور نشد. رابطه ها خیلی سرد شد. من با باشگاه دیگری تماس گرفتم زیرا به نظر میرسید تنها راه خروج باشد. زمان به سرعت میگذشت. برای رفتن به لندن هزاران چیز باید انجام میشد. آیا من نسبت به چیزی که میخواستم مطمئن بودم؟ آیا این چیزی بود که من را خوشحال میکرد؟
ژوزه مورینیو از این انتقال خیلی متعجب بود. به من گفت: "هیچ چیز به من نگفتی. من فکر میکردم تو میخواهی فوتبالت را در رئال به پایان برسانی."
اوزیل همچنین در بخش دیگری از کتابش فاش کرد که در آستانه پیوستن به بارسا بود اما نحوه برخورد این باشگاه و پپ گواردیولا باعث شد تا رئال را انتخاب کند. در سال 2010، وقتی اوزیل در حال بررسی پیشنهادات بود، مورینیو او را به یک تور VIP دعوت کرد که در آن از امکانات رئال بازدید کند. هر چند که بارسا به دنبال جذب اوزیل بود، هیچگاه چنین استقبالی از او نشد و هیچگاه با گواردیولا ملاقات نکرد.
اوزیل در این رابطه گفت:" وقتی به بارسلونا رفتم، خبری از تور استادیوم نبود، هیچ نمایشی از جام ها نبود و همین باعث شد که من به رئال بروم. بر خلاف رئال، بارسا هیچ تاثیر احساسی روی من نگذاشت. برخورد صمیمی با من نشد، هر چند که من از سبک بازی آنها خیلی خوشم میآمد. ولی برای من ناراحت کننده ترین چیز این بود که گواردیولا با من ملاقات نکرد. حتی قبل از سفر به شهر بارسلونا، مطمئن بودم که بارسا تیمی خواهد بود که به آن خواهم پیوست یا حداقل ترجیحم خواهد بود.
در آن زمان هیچ تیمی بهتر از بارسلونا بازی نمیکرد. من از تماشای جادوی بازی آنها شگفت زده میشدم. آنها با 20 یا 30 پاس توپ را میگرداندند، مثل یک رقص هماهنگ شده و زیبا. ولی من از غیبت گواردیولا ناراحت شدم.
وقتی من و رضا (ایجنت اوزیل) به بارسلونا برگشتیم، دائم از خودم میپرسیدم که چرا مربی آنجا نبود؟ پاسخ اعضای باشگاه همیشه یک چیز بود :«پپ در تعطیلات است». او حتی با من تماس هم نگرفت و هیچ سیگنالی نفرستاد که من را میخواهد.
بنابراین شور و انگیزه پیوستن به بارسا ناگهان کور شد. به خاطر رفتار گواردیولا نمیخواستم به بارسا بروم بلکه به خاطر اینکه مورینیو سخت جنگید که من را به تیمش ببرد، خیلی گرم برخورد کرد و سعی در راضی کردن من داشت، دوست داشتم به رئال بروم. او کاملا برعکس سرمربی بارسلونا بود. بنابراین به رئال و مورینیو پیوستم."