علی دایی به اروپا باز می گردد؟

علی دایی در فوتبال ایران و آسیا و حتی جهان، نامی فراموش نشدنی است. گل های زیبا و حساس علی دایی برای فوتبال و مردم ایران هرگز از یادها پاک نخواهد شد، به بهانه نوروز 96 گفتگویی را با او ترتیب دادیم.

در نوروز 1396 قرار داریم، اگر نگوییم اتفاق بد اما به نوعی برای شما دو اتفاق ناخوشایند در این ایام( سال های قبل) رخ داده است یکی مربوط به تصادف رانندگی بود و دیگری هم مسئله برکناری شما از تیم ملی فوتبال، آیا به این دلایل نگاه تان به نوروز تغییر کرده است؟

 

شاید باور نکنید اما موضوع کنار رفتنم از تیم ملی را حتی به یاد نداشتم. حتی در حال حاضر نیز به خاطر ندارم که این موضوع در این ایام نوروز اتفاق افتاده است یا نه. در مورد تصادفی هم که برایم اتفاق افتاد باید بگویم همه اینها خواست خدا بوده و اصلا نمی توانید این مسئله را به ایام نوروز ارتباط دهید. عید نوروز از سال ها قبل برای مردم ایران سنت خاصی بوده و من هم مثل همه دوست دارم که سال جدید سال خوبی باشد و همه بتوانیم خودمان را در جهت مثبت تغییر دهیم و به جلو گام برداریم. من به هیچ وجه از بعد منفی به ایام نوروز نگاه نمی کنم و همیشه دیدم به این روزها مثبت بوده است. به هر حال اتفاقاتی که رخ می دهد در کنترل خداوند متعال است و اگر من بی احتیاطی نمی کردم شاید چنین اتفاقی رخ نمی داد.

ما باید همه این مسائل را با واقعیت ها تطبیق دهیم نه اینکه با افکار خرافی، به نحس بودن یا چنین مباحثی ربط بدهیم. من همه اتفاقات را خواست خدا می دانم  و اگر دقت می کردم، تصادف نمی کردم. من به شخصه ایام نوروز را خیلی دوست دارم چرا که می توانم کنار خانواده ام باشم و الز حضور دخترم بیشتر از قبل لذت ببرم و وقت را با او سپری کنم.

اخیرا حضور شما در کنکور دکترا بسیار خبرساز شد و در نوع خود جالب بود چه شد که بعد از رشته های متالوژی و تربیت بدنی سراغ رشته علوم اجتماعی رفتید؟

من در این جامعه زندگی و کار می کنم، علاوه بر این فعالیت اقتصادی خود را دارم و با مردم نیز در تعامل هستم، بنابراین به هیچ عنوان نگاهم این نبوده است که با مطالعه در این رشته تحصیلی به دنبال کار، پست یا مقامی باشم. خدا را شکر می کنم که فردی سیاسی نیستم و تا پایان عمر نیز سیاسی نخواهم بود. حضورم در این رشته تحصیلی تنها از بعد شخصی بوده و دوست داشتم به اطلاعات خودم اضافه کنم. با توجه به اینکه در جوامع مختلف زندگی کرده ام و در رفت و آمد هستم، به همین دلیل این نیاز را احساس کردم که بهتر است در این رشته تحصیلی شرکت کنم. من در جامعه ایرانی زندگی می کنم و جامعه عربی را درک کرده ام، همچنین در جوامع اروپایی و آمریکایی حضور داشته ام و بسیار خوب است که بتوانم شناخت خودم را بهتر کنم. از بعد اقتصادی فعالیت های خود را دارم و توجه به بعد اجتماعی زندگی واجب شد که تصمیم بگیرم که در کنکور این رشته اجتماعی شرکت کنم و سطح معلوماتم را بالا ببرم و گرنه خدا را هزار مرتبه شکر به دنبال پست و مقام دولتی نبوده و نیستم و زندگی ام را به حدی دوست دارم که به هیچ عنوان حتی یک دقیقه از آن را با هیچ پست و مقامی عوض نمی کنم. بنابراین تنها به یک دلیل و آن هم تفکرات شخصی در کنکور دکترای این رشته شرکت کردم تا خیلی از مسائل را درک کنم، مظمئنا علی دایی هزاران سال دیگر حتی اگر فارغ التحصیل هم شود ادعا نمی کند که جامعه شناس است. خدا را شکر جامعه شناسان بزرگی در کشور داریم که سر تا پا معلومات هستند و شاید علی دایی 20 سال دیگر هم جامعه شناسی بخواند نتواند پنج درصد اطلاعات آنها را به دست آورد.

یعنی ممکن نیست حضور در این رشته دانشگاهی مسیر زندگی علی دایی را تغییر دهد؟

به هیچ وجه. من یک دقیقه از زندگی ام را با هیچ چیزی عوض نمی کنم، علی دایی عاشق زندگی اش است و دوست دارد به عنوان فردی آزاد زندگی خود را ادامه دهد و هرچه در زندگی بخواهد مرا محدود کند به سمت آن نمی روم. سال های اخیر از وزارت ورزش و جوانان و ریاست فدراسیون فوتبال پیشنهادهایی داشته ام که هرگز قبول نکردم چرا که دوست دارم تا پایان عمر فردی آزاد باشم و قید و بندی در زندگی ام وجود نداشته باشد. اخیرا در فضای مجازی مسائلی مطرح شده بود در ارتباط با اینکه یک حقوقدان 47 ساله نمی تواند به یک ورزشکار تبدیل شود و بالعکس یک ورزشکار 47 ساله هم نمی تواند یک حقوقدان شود! من فکر نمی کنم که یک جامعه شناس چنین اظهار نظری را مطرح کرده باشد، به نظرم طرح چنین افکاری مربوط به افرادی است که تفکرات پوپولیستی دارند و با چنین عقایدی زندگی خود را پیش می برند، در غیر اینصورت مطمئن باشید که زندگی یک ورزشکار حرفه ای در 35 الی 36 سالگی تمام می شود، چه کسی می تواند در 47 سالگی تصمیم بگیرد که ورزشکار شود؟ اما همان طور که پیامبر اکرم(ص) هم فرموده اند ما می توانیم مطالعه کنیم و به سطح معلومات خود بیفزاییم و این مسئله با فعالیت بدنی فرق دارد، ورزش کردن به صورت حرفه ای نیازمند جوانی و نشاط است و این دو مقوله با یکدیگر متمایزند.

این سوال پیش می آید که علی دایی با این همه مشغله کاری چه در عرصه اقتصادی و چه در حوزه ورزش، چطور می تواند در رشته دکترا ادامه تحصیل دهد؟

شاید اصلا در کنکور دکترا قبول نشوم اما خیلی دوست دارم که جوانان مان به ادامه تحصیل علاقه مند باشند و مقاطع تحصیلی را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارند، دوست دارم در جامعه ایرانی کسی در عرصه تحصیلی قانع نباشد و توقف نکند. دوست دارم روز به روز به معلومات خودم اضافه کنم. به طور مثال در فوتبال حداقل روزانه دو ساعت در این حوزه مطالعه میکنم و مقالات جدید را می خوانم. حالا با توجه به اینکه علاقه مندم تفاوت هایی را که در جامعه ام وجود دارد و اتفاقاتی را که رخ می دهد، بهتر درک کنم و نسبت به آن آگاهی بیشتری داشته باشم، تصمیم گرفته ام در رشته جامعه شناسی تحصیلاتم را ادامه دهم.

شما در دورانی که حرفه ای فوتبال بازی می کردید اهداف خاصی داشتید، چه در سطح فوتبال باشگاهی و چه در رده ملی به جایگاهی رسیدید که شاید هیچ کس نتواند در فوتبال ایران به آن برسد، آیا این اهداف در مربیگری هم تعریف شده است؟

مطمئنا بزرگترین هدفم در مربیگری این است که بتوانم در فوتبال اروپا فعالیت کنم، در حال حاضر نیز دوره های حرفه ای مربیگری را آغاز کرده ام و امیدوارم با طی کردن این مرحله راحت تر به فوتبال اروپا برسم. در کارهایی که انجام می دهم دوست دارم به بالاترین سطح برسم و شک ندارم که اگر راهم را به درستی انتخاب کنم خداوند نیز به من کمک می کند تا موفق شوم.

در کنار موفقیت در حوزه ورزش، شما به عنوان فردی موفق در عرصه اقتصادی تلقی می شوید، چه تعریفی از فاصله بین ثروت و فقر دارید؟

تعریف های بسیاری وجود دارد اما به طور کلی باید بگویم بسیاری از مسائل و اتفاقات دست خودمان است، ما هم می توانیم فقیر باشیم و هم یک شرایط معمولی را تجربه کنیم یا اینکه به فردی ثروتمند تبدیل شویم. من از وقتی که به یاد دارم از 13 سالگی شروع به کار کرده ام. برخی در خانه نشسته اند و منتظر هستند خداوند از آسمان به آنها کمک کند و مدام گلایه می کنند که چرا وضعیت ما اینگونه است و دیگران شرایط بهتری دارند. شرط اول و آخر خود انسان است و با تلاش و فعالیت به خوبی می تواند فاصله های موجود را کم کند اما برخی در خانه نشسته اند و از فکرشان به خوبی استفاده نمی کنند یا فعالیتی انجام نمی دهند که همین مسئله عامل فقیر بودن آنهاست.

شما گل های بسیاری در رده باشگاهی و ملی به ثمر رسانده اید، دلچسب ترین گل های تان را می گویید؟

در آلمان که بازی می کردم تقریبا از وسط زمین با شوت یک گل به اشتوتگارت زدم گلی را هم که به آث میلان زدم جزء زیباترین گل هایم بود. در رده ملی نیز همه گل هایم را دوست دارم اما گل دومم به کره جنوبی را بیشتر از بقیه گل هایم دوست دارم.

با توجه به شرایط به شرایط متناوب و نابسامانی که گریبانگیر فوتبال ایران است، این امکان وجود دارد که روزی علی دایی از کار کردن در فوتبال خسته شود؟

ببینید با توجه به شرایطی که در فوتبال ایران وجود دارد، متاسفانه آدم خسته می شود و اگر آن عشق و علاقه وجود نداشته باشد به هیچ عنوان نمی تواند ادامه بدهد. بعضی وقت ها خود من از همه اتفاقاتی که در فوتبال ایران رخ می دهد، بی پولی هایی که در باشگاه های مان وجود دارد و حتی موجب می شود که بازیکنان نتوانند آرامش خاطر داشته باشد و تمرین کنند، دل آزرده و خسته می شوم اما ما با فوتبال بزرگ شده ایم و زندگی کرده ایم و تا پایان عمر نیز با فوتبال هستیم.

در سال 1395 تغییرات کلانی در سطح مدیریتی چه در وزارت ورزش و جوانان و چه در فدراسیون فوتبال ایجاد شد، این تغییرات را تا چه میزان مثبت ارزیابی می کنید و آیا به شخصه امیدوار هستید که این تغییرات مدیریتی موجب تغییرات ساختاری مثبت در ورزش و فوتبال ایران شود؟

فکر می کنم مشکلات ما در حوزه ورزش و فوتبال باید ریشه ای حل شود چرا که با معضلات بسیاری روبرو هستیم که ادامه دار و ماندگار هستند و گرنه با رفت و آمد افراد مسائل حل نمی شود. شک نکنید که اگر مشکلات در ورزش ایران به شکل ریشه ای حل نشود اتفاق خاصی رخ نمی دهد. وقتی کسی مسئول می شود که متاسفانه تفکر کارشناسی ندارد تا بتواند مسائل را درک کند و قدرت کافی را نیز برای حل کردن مسائل ندارد در نتیجه معضلات پا برجا می ماند. شاید برخی بیایند و چند اقدام مثبت هم انجام دهند اما این برای سیستم و ساختار ورزش ایران کافی نیست. اقدامات مثبتی در سالیان گذشته در انجام شده اما تا زمانی که نتوانیم ریشه یابی درستی از مسائل و مشکلات داشته باشیم تا قیامت هم فوتبال و ورزش ایران تغییر نمی کند.

پیشنهادهای متفاوتی از تیم های باشگاهی به شما ارائه شده است اما بارها اعلام کرده اید به دلیل برخی مسائل کاری تمایلی برای خروج از تهران ندارید. آیا به طور کلی قصد ندارید تا زمانی که مربیگری می کنید در خارج از تهران تیم داشته باشید؟

فعلا شرایطم طوری است که نمی توانم خارج از تهران مربیگری کنم. این موضوع بستگی به شرایطم در مقطع زمانی دارد. این شرایط و زمان است که تعیین می کند می توانم خارج از تهران فعالیت کنم یا نه.  تا حالا چنین شرایطی فراهم نبوده است و از این به بعد نیز باید منتظر بمانم و شرایط را ارزیابی کنم.

 

بهترین چیزهایی که از پدر و مادرتان یاد گرفته اید چه بوده است؟

 

آموخته های مثبتی که در زندگی فرا گرفته ام از پدر و مادرم بوده است؛ قناعت، صبوری و خویشتنداری مهم ترین مواردی است که از پدر و مادرم یاد گرفته ام.

 

در مورد تفاوت ساختاری و سیستمی در فوتبال ایران و آلمان پس از اتمام دوران حرفه ای ورزشکاران صحبت کنید و اینکه تشکیلات بازنشستگی در کشورمان با سایر کشورهای توسعه یافته در رشته فوتبال چقدر فاصله دارد؟

به نظر من مقایسه کردن فوتبال ایران با سایر کشورهای توسعه یافته فوتبالی به ویژه آلمان اشتباه است. فوتبالی را که مثل ماشین در حال کار کردن است و ساختار تعریف شده ای دارد را نمی توانیم با ساختار فوتبال کشورمان مقایسه کنیم چرا که فوتبال ایران نه از لحاظ سخت افزاری  و نه از لحاظ نرم افزاری قابل مقایسه با فوتبال روز دنیا نیست. ما در مقابل فوتبال آلمان از لحاظ سخت افزاری و نرم افزاری "هیچ" هستیم و تنها بازیکنان مستعدی داریم که به ندرت می توانند خود را در فوتبال نشان دهند و توانایی های شان را به رخ بکشند. فوتبال در ایران تشکیلات نظام مندی ندارد که بخواهد به آن تکیه و افتخار کند و با این سیستم بازیکنان را پرورش دهد و رو به جلو حرکت کند. حتی شما نمی توانید یک باشگاه را در فوتبال ایران نام ببرید که مدیریت اصولی داشته باشد و به افراد یا نهادهای مختلف بدهکار نباشد. بروید وضعیت باشگاه های ایرانی را بررسی کنید و ببینید اصلا می توانید فوتبال ایران را با فوتبال ایران را با فوتبال دنیا و به طور مثال فوتبال آلمان مقایسه کنید. به نظر من کوچک ترین مقایسه ای در این زمینه صحیح نیست.

 

معتقدید ورزشکاران در ایران پس از اتمام دوران حرفه ای با پدیده "رها شدگی" رو به رو می شوند؟

 

نه تنها در دوران بازیگری فوتبالیست ها و سایر ورزشکاران بلکه پس از طی این دوران و ورود به زمان بازنشستگی نیز هیچ گونه تشکیلاتی در این راستا وجود ندارد. متاسفانه این همه فوتبالیست ها مالیات پرداخت می کنند و فشارهای بسیاری نیز به آنها وارد می شود تا مالیات شان را پرداخت کنند اما در مقابل چه مزایایی در اختیار فوتبالیست ها قرار گرفته است؟ من اگر در فوتبال آلمان با مالیاتی که پرداخت می کردم زندگی ام را ادامه می دادم، تا پایان عمرم ماهانه حداقل بین 8 تا 10 هزار یورو حقوق بازنشستگی می گرفتم اما در ایران چه؟ در کشور ما به غیر از صندوق حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان نهاد یا سازمان دیگری نداریم که بخواهد از ورزشکاران حمایت کند و متاسفانه نه تنها در فوتبال بلکه در سایر ورزش ها نیز مشکلات بسیاری وجود دارد. شما ببینید بازیکنان نه تحت پوشش بیمه قرار دارند و نه از سایر حمایت های درمانی و بازنشستگی برخوردارند. بنابراین در هیچ بخشی نمی توانیم فوتبال خود را با سایر کشورهای دنیا مقایسه کنیم. من حدود 11 الی 12 یال است فوتبالم را کنار گذاشته ام و می خواهم فقط یک سوال بپرسم، اینکه پس از این همه سال چه حمایت و خدماتی به من ارائه شده است، جز اینکه فشار وارد می کنند و می خواهند که پول مالیات را دریافت کنند؟ بعد از دریافت مالیات نیز هیچ گونه خدمات و مزایایی به ورزشکاران تعلق نمی گیرد و به شخصه نمی دانم که این مدل مدیریتی در کجای دنیا تعریف شده است.