مرگ خودخواسته و یا خاتمه دادن به زندگی و حیات و بقاء خویشتن از پدیده های نامبارکی است که هر از چند گاهی برای افرادی از جامعه و به زعم خویش با انگیزه خلاص شدن از مشکلات زندگی حادث می شود.
مباحث و ارزیابی های کارشناسی بسیاری در خصوص خودکشی انجام شده و در قالب گزارشات متعددی نیز به کرات از طریق نشریات و سایتها منتشر شده است،اما آنچه که در این مجال به آن پرداخته خواهد شد،ناظر بر حذف فیزیکی برخی از نوجوانان و یا جوانان یا به اصطلاح کاهش سن خودکشی در بخش هایی از طیف ها و طبقات اجتماعی جامعه است.
مهدیه نظم پرور،روانشناس و کارشناس امور خانواده در تشریح علل ظهور و بروز چنین حوادثی در سنین نوجوانی اظهار کرد:یکی از اصلی ترین عوامل موثر در وقوع خودکشی در سنین پایین،به بیماری های روحی،روانی و بعضا جسمانی فرد باز می گردد.
وی افزود:گاهی نارسایی های روحی،روانی و جسمی،فرد را به ستوه می آورد و بازتاب آن در تصمیمات غلط و غیر معقولانه رفتاری مشاهده می شود.
روانشناس و کارشناس امور خانواده عنوان کرد:اساسا آستانه صبر و تحمل و قدرت تحلیل واقع بینانه در فراز و نشیب های زندگی در سنین پایین با ضعف و کاستی هایی همراه است.
نظم پرور گفت:از سویی روحیه هیجانی،دیگر شاخصه و ویژگی این مقطع سنی(نوجوانی) است و ترکیب این دو با یکدیگر گاهی منجر به اتخاذ تصمیمات غلطی می شود که برای یک خانواده فاجعه بار خواهد بود.
وی افزود:نقصان های جسمی،سرخوردگی های ناشی از معلولیت و گاه بیماری های شدید و صعب العلاج از دیگر مواردی است که گاهی مسبب بروز رفتارهای پرخطر از سوی جوانان و نوجوانان همچون خودکشی می شود.
*سوء مصرف مواد مخدر و تاثیر آن بر قربانی ساختن خودخواسته خویش
مصرف مواد مخدر یا محرک تغییراتی در متابولیسم بدن و قوه تعقل فرد ایجاد می کند که بعضا دیده یا شنیده می شود که اثرات ناشی از سو مصرف چنین موادی به رخدادهایی دردناک و تاسف بار منتهی می شود.
تخدیر یا تحریک،ماهیت استعمال چنین موادی به شمار می رود و طبیعتا مصرف آن می تواند ضریب احتمال تصمیمات غیرمنطقی و خارج از قاعده را تشدید کند.
حمیده سعداوی،روانشناس و کارشناس امور خانواده با بیان وقوع رفتارهای غیر قابل پیش بینی پس از مصرف مواد تخدیر یا تحریک کننده عنوان کرد:به عنوان نمونه،گل از نمونه موادی است که اخیرا برخی از جوانان و نوجوانان به مصرف آن تمایل شدیدی پیدا کرده اند.
وی می افزاید:خشونت غیرقابل کنترل،هیجانات کاذب و تصمیمات آنی وخطاهای ذهنی و تحلیلی از وقایع،گاهی مصرف کننده را با انباشتی از نا امیدی مواجه می سازد و گویی فرد در چنین شرایطی به آخر خط سوق پیدا کرده است که در این حالت اقدامات نامعقولانه همچون خودکشی تا حدود بسیاری افزایش پیدا می کند.
*فوت یا مرگ ناگهانی عزیزان
مرگ نزدیکان و از دست دادن آنها،همواره با حزن و اندوه فراوانی همراه می شود،هر آنچه وابستگی بیشتر،به همان میزان تهدیدات و مخاطرات ناشی از خلا وجود چنین افرادی نیز تشدید می شود.
یکی از خصیصه های سن نوجوانی معطوف به عدم توان پذیرش،هضم و فهم منطقی فشارهای روحی و عاطفی می شود که بعضا با شدت و ضعف هایی منجر به تحمیل آسیب هایی جدی به این گروهای سنی می شود.
*گسست ها و تنش های خانوادگی و نقش آن در حذف فیزیکی خویشتن
تنش های درون خانوادگی،اغلب با بروز تبعات ناخوشایندی در فرزندان و کودکان و نوجوانان چنین خانواده هایی همراه خواهد بود.
آنچه که لزوم توجه هر چه بیشتری را در این خصوص می طلبد،عدم اتهام زنی والدین نسبت به یکدیگر است زیرا در چنین شرایطی،گاهی پدر یا مادر برای مبری کردن و تبرئه خویش ازمهلکه اختلاف و درگیری،به تخریب شخصیتی طرف مقابل می پردازند ودر واقع در این عرصه تمامی اعضای خانواده بازنده هستند.
از یکسو چهره تخریب شده والدین ،از سوی دیگر فرزندان نا امید و عصبی و از طرفی پدر یا مادری که در ظاهر خود را تبرئه ساخته اما به واقع خود نیز به عنوان جزئی از مجموعه خانواده در تخریب کلیت آن و تضعیف بنیانی که نیازمند به آرامش خاطر است سهیم شده اند مزید بر علت می شود تا برخی از فرزندان در چنین خانواده هایی به اقدامات مخاطره آمیز مبادرت ورزند.
نفیسه میرگذر،روانشناس وآسیب شناس اجتماعی در این ارتباط عنوان کرد:یکی از ضعف های تربیتی در برخی از خانواده ها مشمول فقدان آگاهی نسبت به فرزندپروری می شود.
وی افزود:برخی گمان می کنند فرزندپروری صرفا به ازدیاد و تولد فرزندان هر چه بیشتر خلاصه می شود،در صورتی که این موضوع، قسمتی از شاخصه های فرزندپروری است،بلکه نکته حائز اهمیت دیگری که گاه در این عرصه مغفول می ماند،بحث تربیت،پرورش و رشد فکری واخلاقی فرزندان است.
به واقع می توان اینطور نتیجه گیری کرد که تربیت و پرورش اصولی فرزندان می تواند در زمان بروز اختلافات احتمالی میان والدین نیز ، آنها را تا حدود بسیاری از آسیب های متعدد اجتماعی و اخلاقی مصون سازد.
*مشکلات اقتصادی
بضاعت و توانمندی مالی و اقتصادی،به تنهایی خوشبختی تلقی نمی شود اما یقینا نارسایی و چالش در این حوزه می تواند منشا اثر بسیاری از مشکلات محسوب شود.
از بزرگان دین ما نیز نقل شده که یکی از ریشه های انحراف و گناه را باید در فقر جستجو کرد.
با این اوصاف در شرایطی که فقر دامان خانوار را می گیرد،فرزندان و یا کودکان و نوجوانان چنین خانواده هایی به دلیل عدم مدیریت صحیح و اصولیِ ذهنی و فکری و نقصان های اندیشه ای که با آن مواجهند،دچار سرخوردگی هایی می شوند که چنین امری می تواند در بروز رفتارهای پرخطری همچون خودکشی موثر واقع شود.
یکی دیگر از تبعات منفی ناتوانی مالی،احساس کمبودی است که گاهی برخی از نوجوانان به آن دچار می شوند زیرا با قیاس وضعیت خود با گروه های هم سن و سال خویش که احتمالا از توانمندی مالی بیشتری برخوردارند ،دچار نوعی از حقارت می شوندکه عامل چنین احساسی را باید در عدم توان کافی در تحلیل صحیح از وقایع زندگی جستجو کرد.
در مجموع می توان به این جمع بندی رسید که ریشه اصلی اقدامات پرخطر در برخی از جوانان یا نوجوانان و بروز خودکشی در آنها ...را باید در عدم درک صحیح از شرایط و ناتوانی در مدیریت بحران جستجو کرد.
بطور طبیعی برخورداری از رفتارها و منشی پخته و منطقی از کودکان و نوجوانان کمی دور از انتظار است زیرا باید مقتضیات خاص سنی هر کدام از دوره ها و مقاطع سنی را با ارزیابی دقیق و اصولی از توانمندی چنین گروه هایی از جامعه مدنظر قرار داد اما ضعف در آموزش و تربیت صحیح،متناسب با داشته ها و قدرت ادراکی چنین افرادی نیز نکته ای برجسته و ظریف است که گاهی از آن غفلت می شود.
غفلتی که گاه با حوادث جبران ناپذیری همراه می شود و بعضا باید بهای سنگینی را برای چنین قصورهایی پرداخت.