چشمهایتان را ببندید. روایتگر داستان عجیبی هستیم. داستانی که از جهانی شدن نوجوان های فوتبالیست ایرانی، 26 روز قبل از دیدار با ویتنام می گوید.

به سه شنبه شب نهم شهریور ماه 95 برمی گردیم.

دو روز قبل از رویارویی ایران با قطر.

همه نگاه ها خیره به پیکار شاگردان کی روش با تیم چند ملیتی کارینیو. همه مضطرب و نگران هستند. یکی به دنبال لباس تیم ملی است. دیگری نگران خارجی های خطرناک قطر از سوریا تا تاباتا هست. مردم برای پنجشنبه شب ورزشگاه آزادی لحظه شماری می کنند.

کات. به آکادمی ملی فوتبال می رویم. به سالن غذاخوری کمپ. جایی که بچه های تیم  نوجوانان ایران در حال صرف شام هستند. چه شده؟ مهدی تاج برای پیگیری وضعیت تیم قبل از اعزام سرزده، به آنها سر زده است. رییس فدراسیون بعد از چند دقیقه خوش و بش با بچه ها، دست عباس چمنیان را می گیرد و او را به گوشه ای می برد.

مکالمه خصوصی این دو نفر جالب است. آقای رییس فدراسیون رو به چمنیان می کند و می گوید: "عباس! به جام جهانی صعود می کنیم؟" چمنیان در پاسخ بی درنگ می گوید: "می رویم که برویم."

همین. تاج کتش را به تن می کند. قبل از رسیدن به پاگرد و  ثانیه ای پیش از خارج شدن، صدایی رییس فدراسیون را میخکوب می کند. صدای چیست؟ گوش کنید: "خدایا ما را ببخش و بیامرز. خدایا شکر بابت داده هایت، شکر بابت نداده هایت. پروردگارا، ممنون بابت نعماتت."

صدای کیست؟نه. نه صدای چمنیان، نه مربی ها و نه سرپرست و نه هیچ بزرگتر دیگری نیست. هیچ کدام نیستند. این صدا، صدای عارف علیپور، کاپیتان تیم  نوجوانان است. همه بازیکنان ایستاده، یک صدا و بعد از صرف شام در حال دعا کردن هستند.

مو روی تن آقای رییس فدراسیون سیخ می شود، برمی گردد، چمنیان را دوباره صدا می کند. فقط یک جمله در گوش سرمربی می گوید: این تیم به جام جهانی می رود. شک نکن!

کات. 26 روز جلو می آییم. در گوای هندوستان. ساعت حوالی 4 بعد از ظهر به وقت تهران. ایران 5-0 ویتنام. فوتبالیستهای نوجوان ایرانی جهانی شدند. طبق گفته آقای سرمربی رفتند که رفتند. کسی جلودارشان نبود. با قدرت هر چه تمام تر. به قول سایت AFC، طوفانی رقبا را کنار زدند. 4بازی، سه برد و یک تساوی.

کار خداست دیگر. در همین مرحله مقدماتی بود که این بچه ها تا استانه از دست دادن سرگروهی رفتند. جایی که هر چه می زدند؛ آ« طرف تر، اماراتبه عربستان حذف شده می زد اما سرانجام کم آوردند.  مکر اماراتی ها و عربستانی ها جواب نداد. گل سوم بچه ها را سرگروه کرد تا به جای ژاپن به ویتنام بخوریم.

و حالا این بچه ها جهانی شدند. بی سر و صدا. بدون های و هوی. بدون کمترین توجه از سوی صدا و سیما و حتی رسانه ها.  آنها اینقدر مهم نبودند که حتی مسابقات موتورسواری، زورش به آنها چربید.

مبارکتان باشد بچه یوزهای ایرانی. این پیروزی گوارای وجودتان!