مهرداد میناوند زمانی در سمت چپ تیم ملی ایران همتا نداشت. یک بازیساز فوقالعاده که همیشه سربالا بازی میکرد و قدرت و دقت پاسهایش بینظیر بود.
با این همه او خیلی زود اسیر برخی مسائل بیرون از زمین فوتبال شد و در سن ۲۷ سالگی فوتبال را کنار گذاشت. او حالا با انتقاد از این تصمیمش میگوید که اگر مشاوران بهتری داشت هرگز اینقدر زود از زمین سبز فوتبال جدا نمیشد.
اظهارات میناوند را در ادامه می خوانید:
* از پرسپولیس شروع کنیم. تیم خوبی دور هم جمع شده بود اما در نهایت نتوانستند قهرمان بشوند.
- برای من پرسپولیس قهرمان است. تیمی که پایین جدول بود با آن اتفاقاتی که خودتان میدانید. من قبل از بازی هم گفتم بچه ها فکر نکنید قهرمانید تا لحظه آخر و تا سوت پایان باید بجنگیم. فکر میکنم بازی آخر روی بیتجربگی (که از قبل فکر میکردیم همه چیز تموم شده) باختیم. ما هم در تیم ملی و هم در تیم باشگاهی این تجربیات را داشتیم.
* اینطوری که معلوم است پرسپولیس برانکو خیلی از شما قدیمیهای این تیم را راضی کرده است...
- واقعا افتخار میکنم به تیمش و اعضای تیمش. من در ابتدا یکی از منتقدین اصلی مدیریت بودم. ولی امیدوارم تغییر و تحولی بوجود نیاد و این تیم را با آقای طاهری نگهدارن.
* شما در بین ایرانیها رکورددار بازی در لیگ قهرمانان هستید. تنها ایرانی که بارها مقابل دیوید بکهام بازی کرد. به نظرت مهرداد میناوند به جایگاهش رسیده یا نه؟ از خودت راضی بودی؟
- نمیگم راضی بودم. من تو 21 سالگی جامجهانی رو تجربه کردم بعد تو سن خیلی کم 29 بازی جام باشگاه های اروپا جلوی تیمهای خیلی بزرگ مثل والنسیا، اینتر، رئال مادرید، منچستریونایتد و ... که عملکرد خوبی داشتم در آن بازی ها. من فکر میکنم یک جایی مشاور بهتر میتونست مسیر زندگی من رو از فوتبال اتریش به جاهای دیگه بکشونه؛ 3-4 تا پیشنهاد خوب داشتم. مثلا من رفتم انگلیس موندم مربی هم خیلی خوشش اومد. باشگاه بلکبرن رفتم 2-3 روز هم تمرین کردم و خیلی خوششون اومد ولی بعدش رفتم اتریش یک جورِ دیگه شدم. از اونجا رفتم بلژیک و بعد الشباب امارات. من هیچ جا برای پول بازی نکردم و هیچ جا نشد برم 5 دقیقه ای امضا نکنم. ذات فوتبال برای من خیلی مهم بود. برای من مهم نبود چقدر بیشتر بگیرم؛ مهم این بود که یک افتخاری کسب کنم. شاید اگه باهوشتر بودم در 27 سالگی فوتبالم رو کنار نمیذاشتم. اولین و آخرین نفری که اشتباه کرده خودم بودم. هرچند یک آدمهایی هم دخیل میدونم در این قضیه ولی فکر میکنم خودم اشتباه کردم و هیچ وقت خودم رو نمیبخشم. ولی شک نکنید در عرصه مربیگری با همه این اتفاقات که تو لیگ یک و لیگ برتر میافته انقدر محکم کار میکنم که این نقیصه رو جبران کنم.
* در یک مصاحبه خوندم که گفتی در دربی 82 عمدا دلم نمیخواست پرسپولیس به استقلال گل پنجم رو بزنه...
- گفتم دوست نداشتم. اون موقع توی شمال بودیم مردم زیادی هم دورم نشسته بودند. من گل چهارم و که زد دیگه دوست نداشتم گل پنجم رو بزنیم ما! میرفتن سمت دروازه استقلال میگفتم گل نشه. چهار تا کافیه! بدلیل اینکه با تمام احترامی که برای طرفداران استقلال قائلم ولی اون 4 بردی که اشاره میکنند جعلی بود. در بین این ۴ برد اتفاقات دیگری هم رخ داده بود که فراموش کردهاند.
* ظاهرا یک صحبتهای حاشیهسازی هم بین شما و آرش برهانی رد و بدل شده بود.
- آرش خیلی پسر خوبیه. در دنیای مجازی به نظرم کری خوندنها و کل کل کردن ها همه جای دنیا هم هست. من در فوتبال اروپا این رو یاد گرفتم و خیلی قشنگ بود. دو تا همبازی سر بازیهای ملیشون کری داشتن. هم آرش تلفنی با من صحبت کرده هم من صحبت کردم ولی یک سری آدمها میان کاسه داغتر از آش میشن. من دنیای مجازی رو دنیای واقعی میدونم اتفاقا اون دنیای واقعیه که یک سری آدمها به خودشون اجازه میدن بیان و عملهای زشتی رو انجام بدن.
* این روزها انگار با مجتبی محرمی خیلی در ارتباطی و علی کریمی و علی انصاریان.
- من کلا با کسی بد نیستم حتی با بچههای استقلال که دوستهای خیلی خوبم هستند. منتها در پیج شخصیم خب شخصیه و من هم پرسپولیسیم همه هم میدونن. یک چیزهایی آدم مینویسه یک اتفاقاتی میافته و درد و دل میکنه اصلا دلیل نداره وقتی من رو دوست نداری فالو کنی یا کامنت بذاری. من با همه رفیقم اصلا بخاطر مجتبی محرمی و علی پروین و ناصر محمدخانی پرسپولیسی شدم و یک پرسپولیسی هستم و همه زندگیم رو مدیون پرسپولیس می دونم.
* در آن سالها که تو اوج بودی در اردوی تیم ملی هم اتاقیت کی بود؟
- اولین بار با نعیم سعداوی هم اتاقی شدم. جام ملتهای آسیا 96 که بازی اول جفتمون بازی نکردیم. بازی دوم با تایلند بازی کردیم که گل اول رو من پاس دادم نعیم زد و گل دوم هم خودم زدم.
* دلت از کسی گرفته؟
- دلم گرفته چون خیلی روزهای زیادی قضاوتم کردند. نامردی قضاوتم کردند. آخرین باری که دلگیر شدم بر میگردد به برنامه ماه عسل. احسان علیخانی 3-4 روز قبل زنگ زد از برنامه ماه عسل، خانواده من هم دوست دارن ماه عسل رو و نگاه میکنند. گفتند میای و من هم پست گذاشتم که میرم ماه عسل و روزی که خواستم برم زنگ زدن گفتن شما نمیتونید بیاید و تمام دنیا روی سرم خراب شد. من جزء معدود آدم هایی بودم که از هر جا زنگ میزدن نه نمیگفتم. چطور آدمهایی نشستن و روی یک آدمهایی قلم میکشن؟ من هم بچه همین مملکتم و اون روز خیلی بهم برخورد ولی همون اتفاقات پوست کلفتم کرده و الان شدم این جایی که میگم همه دنیا نذارن من تو کار مربیگری موفق بشم، من تمام تلاشم رو میکنم و شک ندارم این اتفاق میافته و روزهای خوبی از من میبینید و میشنوید.
* ۴ تا اسم میگم نظرت رو بگو.
- علی پروین: سلطان ایران
- علی دایی: یک رفیق خوب و مهربون و سیری ناپذیر
- افشین پیروانی: باادب در عین حال بامزه
- استاداسدی: امیدوارم اگه می تونیم کمکش کنیم. استاداسدی اتفاقات خیلی سختی رو پشتسر گذاشته.
* راستی آشپزیت خوبه؟
- بله من از 20 سالگی تنها بودم و قاعدتا یه چیزهایی یادگرفتم.
* غذای مورد علاقهت؟
- زرشک پلو با مرغ. صبحانه هم بدید میخورم. عاشقانه دوستش دارم.
* سخن آخرتون با دوستداران شما.
- فقط من یک حرفی دارم، رامبد جوان جایی با کسی مصاحبه میکرد، صحبتی کرد درمورد قضاوت کردن و گفت امام صادق گفتن آدمهایی که عیب جویی میکنند از دنیا نمیرن مگه این که خودشون به اون عیب دچار بشن. این خیلی حرف بزرگیه. توروخدا قضاوت نکنید. چی کار داریم هر کسی چه جوریه. حتی یک آدمی عیب داره چرا باید عیبش رو بگیم.