محمد مایلی کهن بعد از بازگشت تیم امید از قطر در گفت و وگو با کاپ درباره مسایل مختلف این تیم، انتقادات اخیر و درگذشت رضا احدی و همایون بهزادی صحبت کرد که متن صحبت های او را در زیر می خوانید:
* در ابتدا درباره حذف تیم امید در مسابقات مقدماتی المپیک ریو صحبت کنید!
به نظر من این تیم با توجه به داشته هایش عمل کرد و ما آنچه را که تحویل گرفته بودیم جلو بردیم و بچه ها تمام تلاش شان را کردند تا این تیم موفق شود. البته نتایج تیم امید در دوره قبل و در اینچئون با مربی قبلی ثبت شده است و همه می دانند آن تیم حتی در یک مسابقه داخلی هم به پیروزی نرسید. البته در آن دوره فقط آقای وینگادا نبود و افراد دیگری هم در کنار ایشان بودند که بعدها خودشان را کنار کشیدند. بنده منکر اشکالات تیم امید در این دوره نمی شوم. اما باید از زوایای مختلف به این تیم نگاه کرد. بنده امروز در جمع هموطنانم بودم و همه می گفتند تیم امید در 90 دقیقه بازی با ژاپن عالی بازی کرد و حیف شد که از گردونه رقابت ها کنار رفت.
* کجا با مردم روبه رو شدید؟
نمی دانم باید بگویم یا نه. اما بنده امروز سوار مترو شدم و بین مردم بودم و دیدم آنها چه نگاهی به تیم امید کشورشان دارند. اصل ماجرا این بود که ما در طول 20 روزی که در قطر بودیم حتی یک بار هم برای خرید به بازار نرفتیم لذا نتوانستیم برای خانواده های مان سوغاتی بیاوریم. بنده هم نوه های کوچکی دارم که از من توقع دارند. امروز سوار مترو شدم و به مرکز خرید رفتم تا برای آنها کادو بخرم.
* با توجه به انتقادات رسانه ها پس از حذف تیم امید این برداشت حاصل می شود که اغلب منتقدان به شما انتقاد دارند و در واقع محمد مایلی کهن سیبل شده است.
خدا راشکر که من سیبل شده ام؛ مشکلی ندارم. محمد خاکپور جوان است و حالا حالاها باید سرپا باشد و به فوتبال مملکتش خدمت کند. بنده از همه انتقادات و متاسفانه توهین ها اطلاع دارم اما اشکالی نیست، بگذارید هرچه می خواهند به من بگویند. شما می توانید ازخبرنگارانی که همراه تیم در قطر بودند بپرسید که محمد مایلی کهن چگونه رفتار می کرد آیا اگر آقای کی روش سرمربی تیم بود اجازه می داد خبرنگاران به تیمش نزدیک شوند؟
* در این ناکامی سهم محمد خاکپور را چقدر می دانید؟
اولا باید بگویم در مربیگری بحث سلیقه مطرح است. هر مربی ای براساس سلایق خود بازیکن انتخاب می کند. آقای خاکپور هم بسته به تفکرات خودش تیم را طراحی کرد. لذا ممکن است برخی افکار ایشان را قبول نداشته باشند. البته من نمی دانم اشکالی به کار ما وارد نبوده است اما شما بدانید که سهم و تقصیر من مایلی کهن در این ناکامی بیشتر از آقای خاکپور است. یک واقعیت این است که هرکسی محمد خاکپور را در قامت سرمربی تیم ایران در قطر می دید به ایرانی بودن خودش افتخار می کرد.
* انتقاد دیگر به انتخاب کنندگان این مربی بود؛ منتقدین بر این نظر بودند که خاکپور تجربه بالایی برای هدایت تیم امید نداشت.
طبعا ایشان من را به قطر برده بود تا آنجا از تجربیاتم استفاده کند. باز هم می گویم اشکال در کار ما وجود داشته اما بیشترین ضربه را همیشه از حریفان داخلی خورده ایم.
* منظورتان را واضح تر بیان کنید.
الان دوره قدیم نیست. شما اگر یک آخ بگویید تمام دنیا می فهمند. یک ماجرای عجیب از رختکن تیم برای شما تعریف می کنم تا بدانید حریفان داخلی چگونه به تیم امید ضربه می زدند. بعد از بازی چین که به پیروزی ما انجامید بنده به رختکن تیم رفتم. بچه ها مشغول شادی بودند اما اثری از روزبه چشمی نبود. کاپیتان تیم ما نزدیک دستشویی رختکن روی یک سکو نشسته بود و زارزار گریه می کرد. رفتم دستی به سرش کشیدم و گفتم روزبه جان چرا گریه می کنی؟ گفت: آقا نمی دانی در این دو، سه روز در رسانه ها و سایت ها با من چکار کردند؟ روز و شبم را سیاه کردند. گفتم بلند شو و غصه نخور. اگر تو جای من بودی چکار می کردی.
* از انتقادات در رسانه های داخلی چقدر مطلع بودید؟
در جریان مسایل بودم. برخی تیترها و مطالب را هم امروز خواندم. البته فکر می کنم پیگیری و شکایت و اینجور کارها فایده ای نداشته باشد. آخرش اتفاقی نمی افتد و فقط من سکته می کنم.
* مسلما درباره اتفاقات اخیر و مسایل داخلی تیم امید صحبت های زیادی دارید؛ فکر می کنید کادر فنی این تیم چه سرنوشتی پیدا می کند؟
اجازه بدهید چند روزی بگذرد تا بعدا صحبت کنیم. ما تازه رسیده ایم و باید زمان بگذرد.
* در این چند روز دو تن از پیشکسوتان فوتبال کشورمان را از دست دادیم. درباره مرحومان احدی و بهزادی نیز نظرتان را بفرمایید.
همه می گویند رضا احدی اما در واقع ایشان حسن احدی بود. من و مرحوم احدی در زمین های خاکی و در تیم محلی آرش و سیاوش بازی های زیادی را در کنار هم انجام دادیم و حتی در قالب تیم منتخب به شهرستان ها رفتیم. جا دارد برای اولین بار بگویم که وقتی احدی در جوانان استقلال بازی می کرد بنده یک بار با باشگاه استقلال تماس گرفتم و گفتم اگر شما این بازیکن را نمی خواهید لطف کنید و او را به پرسپولیس بدهید. آنها احدی را ندادند و اتفاقا خوشبختانه همان مساله باعث شد از او بیشتر در استقلال استفاده کنند. مرحوم احدی پسری خوب و دوست داشتنی بود که من از درگذشتش به شدت متاثر شدم. جا دارد به خانواده او تسلیت بگویم. ضمنا اتفاق تلخ دیگر درگذشت همایون خان بهزادی بزرگ فوتبال ایران بود. من به خاطر این فوتبالیست بی نظیر عاشق شاهین و پرسپولیس شدم. مرحوم بهزادی هم خوشتیپ بود و هم از نظر فوتبالی در سطح بسیار بالایی قرار داشت. یک زمانی تیم های باشگاه و ملی از بلوک شرق به ایران می آمدند. شما می دانید که دروازه بان های آنها قد بلندی دارند. یک عکس از همایون بهزادی داشتم که در یک بازی برابر یکی از این تیم ها در حالی که دروازه بان حریف برای مشت کردن توپ بلند شده بود، مشتش به کمر همایون خان که پرواز کرده بود می رسید. آن زمان معروف بود که مرحوم بهزادی وقتی برای زدن ضربه سر روی هوا بلند می شد لحظه ای مکث می کرد و سپس ضربه می زد. شعور فوتبالی و تکنیک بالایی داشت. خدا رحمتش کند این اتفاقات نشان می دهد مرگ به امثال من مایلی کهن هم نزدیک شده و به زودی نوبت ما هم خواهد شد.