پس از تساوی بیرون از خانه استقلال مقابل نساجی و برد تاریخی پرسپولیس در ورزشگاه آزادی، به تنها نکتهای که نمیشد فکر کرد حمله کادرفنی استقلال به حریف دیرینه بود.
سرمربی استقلال میتوانست به جای تحلیل بازی پرسپولیس، از وضعیت دیدار خودش در مازندران سخن بگوید و امیدوارنه به دو مسابقه آینده نگاه کند؛ در واقع روزنهای برای یک مبارزه و نسخهای تازه با هدف تداوم موفقیتهای استقلال...
اما آنها که هر دو بازی را دیدند نه زحمات تیم استقلال را انکار کردند و نه فوتبال جذاب پرسپولیس و استقلال خوزستان را زیر سوال بردند. مسئله این بود که هیچ اتفاق فاجعهباری در هر دو بازی رخ نداد؛ بلکه نتایج طبق حوادث فوتبال رقم خورد. یک تیم ناباورانه مسابقهاش برد؛ تیمِ دیگر هم در عین حال که فرصت پیروزی داشت به تساوی قناعت کرد؛ همین!
در هر حال از این فصل رقابتهای لیگ برتر فقط دو بازی باقی مانده و فصل آینده با قهرمانی استقلال یا بیقهرمانی این تیم، دوباره آغاز میشود. جواد نکونام باید تصمیمش را را همین حالا بگیرد و به فردا هم موکول نکند؛ او اگر میخواهد در استقلال بماند طبق ادعاهای خودش، عدهای اجازه نمیدهند استقلال قهرمان شود. رئیس فدراسیون هم در تیم ملی او را اذیت کرده است (نقل به مضمون). از همه مهمتر اینکه معلوم نیست مدیران تازهوارد این باشگاه بهتر از خطیر باشند. در نتیجه تکلیف مشخص است و فصل بعد نیز آن مثلِ معروف «همان آش و همان کاسه» را در ذهن تداعی میکند
از اینجا به بعد تصمیم با جواد نکونام است؛ اگر او در استقلال ماندنی شود، همین رئیس فدراسیون فوتبالِ ایران را اداره می کند. اگر او قرار است ماندنی شود، آدمهایی که هیچ نام و نشانی ندارند و دشمن استقلال هستند و به زعم نکونام نمیگذارند تیم او امتیازهای لازم را بگیرد، از این فوتبال طرد نشدهاند و سر جای خود هستند. تصمیم مهمی است؛ آیا او با این شرایط میخواهد ادامه بدهد یا خیر؟