یامگا، حردانی را آموزش می‌دهد

ستاره فرانسوی استقلال چنان غیرتمندانه در جناح راست این تیم جولان می‌داد که انگار ۱۰ سال در استقلال بوده است.این الماس سیاه برای تیمش جوری جانش را در طبقه اخلاص گذاشته بود که در تمرین آبی‌ها بر سر یک‌ نبرد هوایی با امید حامدی‌فر برای بردن، نبرد چشمش را باخت داد. بلافاصله پس از این حادثه دهشتناک یامگا روند درمانی خود را آغاز کرد. اگرچه اخیرا اخبار خوبی در مورد وضعیت چشم ستاره استقلال منتشر شد، اما هنوز کسی از رفع و رجوع کامل مشکل او مطمئن نیست و باید منتظر مراحل درمانی بعدی او ماند تا شاید خیال خودش و همه راحت شود.یامگا اما در این وضعیت سخت هم حتی یک درصد آرامش خود را از دست نداده است. درست مثل زمانی که پشت ضربه پنالتی می‌ایستد و همه پیش پیش مطمئن هستند که ضربه او به تور دروازه حریف می‌چسبد. صبح امروز که برای صرف صبحانه به هتل اسپیناس رفته بودم، در چند میز آن‌ورتر چشمم به جمال سیاهپوست دوست‌داشتنی‌ای روشن شد که عینک دودی چشم‌های ‌مهربانش را برای راندن نور، پوشانده بود.او کوین یامگا بود.با فیسی کلافه و ناراضی از روزگار، منتظر چاشتی بود که مدیر برنامه‌اش برایش بیاورد تا مدیر برنامه‌اش از راه برسد و جلوی حرف‌ زدن او را بگیرد، از فرصت استفاده کردیم و سراغ او رفتیم تا چند حرف داغ را از این الماس سیاه بگیریم.این مکالمه کوتاه را از دست ندهید.

 

‌سلام بر یامگای عزیزم، به اندازه فاصله ایران تا فرانسه دلتنگ حضورت در مستطیل ‌سبز هستیم.کی می‌شود این عینک لامصب را‌ برداری و دوباره در زمین ظهور کنی؟

سلام عزیزم.من هم دلتنگ همه شما خبرنگاران، دلتنگ استقلال و هواداران نازنینش هستم.اگر بگویم که با این قضیه کنار آمده‌ام که قطعا دروغ گفته‌ام، چون تحمل این وضعیت عجیب صبر فولادی می‌خواهد که شاید هیچ کس نداشته باشد.اما سرنوشت است دیگر، نمی‌شود که با آن جنگید!

‌بازی‌های استقلال را دنبال می‌کنی، به تمرین‌شان سر می‌زنی؟

جز زمانی که در دوره درمانم بودم و تماشای همه ‌چیز برایم قدغن شده بود، مابقی بازی‌ها را از درون موبایل دیده‌ام و از بازی زیبای همبازیان عزیزم لذت برده‌ام. آنها فوق‌العاده‌اند و به نظرم حالا بهترین تیم فوتبال ایرانند.به تمرین جز یکی، دوبار دیگر سر نزدم، آنها از دیدن وضعیتم آزرده می‌شوند، چون دلم نمی‌خواهد ناراحت‌شان کنم، آنجا زیاد خودم را آفتابی نمی‌کنم.اما هر روز اکثر آنها زنگ می‌زنند و حالم را می‌پرسند، مخصوصا مربی عزیزم آقا جواد.

‌شایعه شده بود که امید حامدی‌فر به خاطر ایجاد این مصدومیت برای تو، مورد غضب مربی قرار گرفته و مدتی کنار گذاشته شده، این درست است؟

فوتبال است دیگر، او فوتبالش را بازی ‌می‌کرد، از قصد که من‌ را نزده که از او ناراحت و شاکی باشم.این هم تقدیر من بود.بعد از این اتفاق با آقای نکونام صحبت کردم تا هرگز این کار را نکند.امید که گناهی نداشت.حتی این را هم بگویم که او یکی از بهترین دوستان من است و در این مدت بیش از هر کسی پیگیر بهبود من بوده.

یامگا، حردانی را آموزش می‌دهد

‌استقلالی‌ها در نبود تو به ‌شدت نگران سرنوشت پنالتی‌های‌شان هستند. همان‌طور که دیدی پنالتی آنها در بازی مس را حردانی نتوانست گل کند و این باعث ناراحتی بیش از پیش هواداران از نبود تو شد.

استقلال جز من، بازیکنان زیادی دارد که آنها هم در این کار تبحر دارند و می‌توانند از پسش بربیایند، اما چون من از دوران آقای مجیدی پنالتی‌زن تیم بودم، دیگر این وظیفه کلا بر دوش من افتاده بود.پنالتی‌های من یک‌ کلک و قلقی دارند که باعث می‌شود اکثرا گل شوند، به تمرین می‌روم و این کلک را به صالح یاد می‌دهم تا او هم همه پنالتی‌ها را به تور بچسباند.اگر مشکل فقط با بودن من حل می‌شود، قول می‌دهم زودتر خوب شوم تا باز پنالتی‌های تیمم را بزنم.حتی الان هم با این چشم‌ها و با این عینک، اگر پنالتی بزنم گلری نمی‌تواند آن را مهار کند.

‌پس زود برگرد یامگای عزیز و دوست‌داشتنی!

خدا کند بشود. نمی‌دانی چطور دلتنگ استقلال عزیز هستم.حسی که به این پیراهن دارم را با هیچ‌ چیز عوض نمی‌کنم. نام استقلال در قلبم حک شده و ایران هم به وطن دومم تبدیل شده است.آنقدر منتظر می‌مانم تا خوب شوم و دوباره در آزادی گل بزنم تا آن سکوهای شگفت‌انگیز از شادی منفجر شوند.