گاهی اوقات برای بودن باید رفت... با همین عبارت بارها چشمان ما به مهمانی باران رفت. سالها با همین ماجرا خودمان را سرگرم کردیم که بعضی افراد میروند اما یادشان همیشه ماندگار است. بله! یادشان ماندگار است اما حسرت نبودنشان ماندگارتر و داغ رفتنشان تلختر. امروز سالگرد تولد مردی است که اشک استقلالیها و پرسپولیسیها را درآورد. فوتبالیست ارزشمند و خنده رویی که پیراهن هر دو تیم را بر تن کرد اما همواره مورد احترام استقلالیها بود و نفرت پرسپولیسیها را نیز به جان نخرید.
علی انصاریان عزیز و دوست داشتنی، تولدت در آسمان مبارک. حالا مدتهاست که در جمع ما نیستی اما خاطرات شیرین بودنت به اندازه عذاب دوران تلخ نبودنت نیست. ای کاش هنوز هم بودی تا با صداقت در مورد گذشته حرف میزدی و مشتاقانه از آینده میگفتی. ای کاش این جمله ملکه ذهنت نمیشد که برای بودن باید بروی. ای کاش ما میتوانستیم خودمان را گول بزنیم که نبودنت دروغ است اما گاهی اوقات حقایق بسیار آزاردهندهتر از تخیل و آرزوهای ما هستند.
تولدت مبارک پسر صادق و خنده رو. گاهی هم از آسمان ما را مهمان خنده هایت کن...