امیر عابدینی از مدتها پیش از برگزاری انتخابات فدراسیون فوتبال ، پیش بینی میکرد عزیزی خادم رای بیاورد. او یکی از مهندسان اصلی انتخابات در دوران کفاشیان بود و قواعد انتخاباتی را خیلی خوب میداند.
امیر عابدینی بهتر از هر کسی میداند تا زمانی که هیئتهای فوتبال طبق این اساسنامه در انتخابات فدراسیون نقش داشته باشند، هر کاندیدایی که به آنها دیکته شود رای میآورد. حرفهای مدیرعامل و رئیس اسبق فدراسیون فوتبال را بخوانید:
*گاهی اوقات حرفهای کلیشهای میشنوم که کمی آزارم میدهد. اگر زمانی میلیونها نفر پای صندوق رای بروند، شاید چنین انتخاباتی را بتوان مهندسی کرد. ولی در انتخاباتی که تمام افرادی که قرار است رای دهند ۸۰ نفر هستند چنین چیزی امکان ندارد. ترکیب مجمع فدراسیون فوتبال مشخص است که شامل هیئتها، مدیر باشگاههای لیگ برتر، لیگ یک، دو، فوتسال، فوتبال زنان است و این افراد حق رای دارند.
*طبیعی است که بر اساس شناخت و تحقیق رای داده میشود. کسانیکه دستی بر آتش ورزش دارند در این انتخابات بهعنوان نامزد شرکت کردند و هر کدام نیز یک پیشینه ورزشی و فوتبالی دارد. گل سرسبد فوتبالیها آقای علی کریمی بود اما آقای علی کریمی از نظر هیئتها، از نظر مدیران باشگاهها به عنوان یک مدیر فوتبالی شناخته شده نیست بلکه بهعنوان یک فوتبالیست شناخته شده است. در نتیجه انتخابات را میشد پیشبینی کرد.
*آقای کیومرث هاشمی با پیشینه کمیته ملی المپیک، باشگاهها و فدراسیون فوتبال آمد اما چون خیلی دیر آمده بود، در رقابت عقب افتاد. پیشبینی من روی آقای عزیزی خادم بود و خوشبختانه قطعی هم شد. تمام انتخابات قابل پیشبینی است حتی انتخاباتی که ۱۶۰ میلیون نفر رای میدهند. چرا؟ چون باید دادهها را داشته باشی و بدانی که طبق چه محورهایی بررسی و تجزیه و تحلیل و در نهایت پیشبینی میکنی.
*وقتی آقای بهاروند بهعنوان نایب رئیس آقای عزیزی خادم معرفی میشود و آقای عزیزی خادم بهعنوان نایب رئیس آقای بهاروند معرفی میشود، این یعنی ۳۵ رای هیئتها. آقای بهاروند سالها در هیئتهای فوتبال کار کرده است و در نایب رئیسی دوم قرار گرفته و با هیاتها و مدیران باشگاهها در سازمان لیگ کار کرده است. در سازمان لیگ آدم ناموفقی نبوده است. این آدم گفته که آقای عزیزی خادم را نایب رییس خودم میکنم. آقای عزیزی خادم هم گفته اگر رای بیاورد آقای بهاروند را نایب رئیس خودش میکند. پس این یک ائتلاف حساب شده و دقیق بوده است که طبق آن میشد گفت که ۳۵ تا ۴۰ رای را در اختیار دارند.
*کسی که رای بیشتر را در مرحله نخست دارد، طبیعی است که از رای سوخته نامزدهایی که کنار میروند، رای کسب میکنند که ۱۴ رای هم از آنجا گرفت و اول شد. این موضوعی نیست، من که عمری است در فوتبال هستم نتوانم پیشبینی کنم. قاعدتا با کمی کارشناسی قابل پیشبینی بود. اتفاقا این انتخاب است. انتخاباتی است که از فیلترهای مختلفی گذشته است. ما این بار باید این انتخابات را به فال نیک بگیریم. چون برای نخستین بار است که با مر قانون یعنی قانون فیفا تطابق دارد. این انتخابات ناظر فیفا داشته و حساب شده بوده است.
*متاسفانه چیزی را در اساسنامه بر اساس آن رای میدهند، همین است. هیچ تغییری در آن ایجاد نشده است و هیچ خلافی مرتکب نشدهاند. این طبق اساسنامه است. باید اساسنامه را اصلاح کرد. باید وزنه را برابر کرد و رای هیئتها را شکاند. من اعتقاد دارم که میتوان این کار را کرد. یعنی عملا هیئتها دارند فوتبال کشور را اداره میکنند. این هم میتواند خوب باشد و هم میتواند خوب نباشد.
*من به شکلهای مختلف سعی کردم به آقای علی کریمی این حرف را برسانم که تو الان باید از کمیتهها شروع کنی و حضور علی کریمی در کمیته تیمهای ملی هم برای فوتبال، هم برای فدراسیون و هم برای شخص خودش بسیار مفید است.
*همه روسای فدراسیونها را نام میبرم، همه فوتبالی بودند. از حسین آبشناسان، ناصر نوآموز، داریوش مصطفوی، محمد دادکان، امیر عابدینی، تاج و … آقای کفاشیان تنها کسی بود که در دو و میدانی فعالیت کرده بود اما بقیه همه فوتبالی بودند یعنی یا فوتبالیست بودند یا در فوتبال مدیریت کرده بودند. معنا و مفهوم مدیریت یعنی هدایت کردن، بودجه را شناختن، سیستم داشتن. شما باید شاخصهای مدیریت را بشناسید. نمیشود یکباره آمد و گفت من ستاره فوتبالم و حال میتوانم مدیر فوتبال هم باشد.
*آقای عزیزی خادم ۱۶ سال در فوتبال حضور دارد تا اینکه نامزد انتخابات فدراسیون فوتبال شد. دوره قبل برای نایب رییسی رای نیاورد. اعتقاد دارم، علی کریمی بر اساس اینکه یکی از محبوبترین فوتبالیستهای کشور است، نامزد شد. کار خوبی هم کرد. به هر حال محک است اما کاش چنین افرادی ابتدا دورهای را در مدیریت ببینند.