با تونل دوباندهای که مهدی قایدی در دقیقه ۹۲ افتتاح کرد استقلال در دیداری مایوسکننده، به نتیجه ای دست یافت که سزاوارش نبود! و حالا سوال ما از آقای فکری؛ استقلال در بازی با پرسپولیس با چه زبانی صحبت می کرد؟ اگر موفق شویم راز زبانتان را کشف کنیم، با همان طریق نیز خواهیم توانست راز شما را کشف کنیم!
وقتی استقلال گل اول را زد، در خود گره خورد و درها بسته شد! فکری دلش نیامد درها را باز کند تا ببیند پشتش چه خبر است! او همانطور هاج و واج نظاره گر بود! نظارهگر اتفاقاتی که از افکار او سترگتر و از تواناییهای او دورتر! او وحشت زده، شکست خورده و نابلد، تا دقیقه ۹۲ بار این ظلمت را به دوش کشید و اگر قائدی نبود، ارتفاع سقوط او و همفکرانش بیش از این بود!
بیتفاوتی فکری نسبت به وقایع پیش آمده چنان ذاتی و چنان کامل بود که نمی توانیم آنها را از هم تشخیص بدهیم! بد بودن شاگردان فکری چنان توی ذوق میزد که دیگر، همدیگر را نمیدیدند! پاسهای اشتباه، بازی بد، جاگیریهای غلط، پرخاشگری، اعتراضهای ممتد، و تاکتیکهای بیثمر، مثل کابوسی در بازی شاگردان فکری مخلوط شده بود!
استقلال برابر پرسپولیس به همان تنظیم کارخانه «فکری» بازگشت! همان تنظیمی که از هفته اول تا به امروز، ذره ای در آن شکوفایی ایجاد نشده است! استقلال همچنان با فکری و همفکرانش، «دقایقی» خوب بازی میکند! و این رکورد در بازی با پرسپولیس به کمترین میزان خود در این چند هفته رسید: «دو دقیقه!»