این روزها همه درباره صدرنشینی تاتنهام میگویند. ژوزه مورینیو بعد از فترت ۵ ساله دوباره خود را در سطح اروپا مطرح کرده است. فصل ۲۰۱۴-۲۰۱۵ آخرین باری بود که خورشید به آسمان این مرد پرتغالی تابید و او به واسطه درخشش یک بلژیکی به نام ادن آزار و یک انگلیسی به نام جان تری توانست قهرمانی لیگ برتر جزیره را جشن بگیرد. او یک سال بعد آخرین قهرمانیاش را جشن گرفت و با منچستریونایتد قهرمان لیگ اروپا شد که از نظر اعتبار، فاصلهای فراوان با لیگ قهرمانان اروپا دارد که او با پورتو و اینتر قهرمان آن شده بود.
او حالا بعد از ۵ سال دوباره سربرآورده و میخواهد خود را به دنیا نشان دهد. تیم این فصل او تاتنهام ۲۴ امتیاز از ۱۱ بازی کسب کرده و هنوز فاصلهای فراوان تا انتهای فصل دارد. تاتنهام مورینیو اگرچه کم گل نزده اما بهترین خط حمله لیگ برتر هم نیست. این تیم به نسبت لیورپول، چلسی، منچستریونایتد و منچسترسیتی، فوتبالی چشمنواز ارائه نمیکند اما موفق است چون مورینیو میداند از بازی چه میخواهد. او فقط به نتیجه چشم دارد؛ فقط همین. به همین دلیل قهرمانی او با پورتو و اینتر در لیگ قهرمانان اروپا به دل خیلیها ننشست اما برای او کارنامهای پربار ساخت. مورینیو زمانی که در رئال حضور داشت، بیشترین حجم از بازیهای روانی را برای حریفان ایجاد کرد. بازیکنان آن زمان رئال میگفتند او عمداً این کار را میکرد تا ذهن حریفان را مخدوش کند و به بازیکنان خود میگفت با ببیشترین تمرکز بازی کنند.
از چند زاویه، کارلوس کیروش شباهت فراوانی به ژوزه مورینیو دارد. به این چند نکته دقت و ارزیابی کنید که چقدر تیم ملی ایران در زمان کیروش به تیمهای مورینیو شباهت داشت:
۱- زمانی که کیروش سرمربی تیم ملی بود، مدام جنگ روانی با حریفان به راه میانداخت اما در رختکن به بازیکنانش میگفت توجهی به این جنگها نداشته باشند چون رفتار او تمرکز حریف را نشانه رفته است.
۲- در زمان حضور طولانیمدت کیروش در تیم ملی، خیلی سخت گل میزدیم اما سختتر گل میخوردیم. منتقدان همواره شیوه بازی دفاعی تیم را به عنوان یک نقطه ضعف بزرگ برمیشمردند. تیم ملی در زمان کیروش رکورد ۷ سال نباختن به تیمهای آسیایی (در بازیهای رسمی) را از خود به جا گذاشت و یک سال حتی یک گل هم نخورد.
۳- تیم ملی در زمان کیروش برنامه و انسجامی بینظیر داشت. همه تیم در خدمت یک برنامه بودند و با تمام وجود برای برنامههای مربی کار میکردند. هماهنگی و همدلی بالای بازیکنان تیم ملی در زمان کیروش، مثالزدنی بود.
۴- تیم کیروش راه بازی کردن مقابل قدرتهای فوتبال را خوب میدانست. ما در جامهای جهانی مقابل اسپانیا، آرژانتین و پرتغال بازی کردیم و در همه بازیها آزارشان دادیم.
۵- تیم ملی در زمان کیروش به شکلی باورنکردنی با شیوه بازی تیم حریف آشنا بود چون جلسات آنالیز کادر فنی به درستی انجام و نتیجه آن در جلسه با بازیکنان مطرح میشد.
۶- کیروش در تیم ملی ایران بسیار موفق بود چون برنامه بازی مقابل تیمهای قدرتمندتر را به خوبی میدانست اما زمانی که قرار شد در کلمبیا به صورت برابر با تیمهای قدرتمند آمریکای لاتین بازی کند، به مشکل خورد. مورینیو در زمان حضور در رئالمادرید دچار همین مشکل شد چون نمیدانست در تیمهای بزرگ چگونه عمل کند.
نتیجه: تیمهای مورینیو همه خصوصیات برجسته تیم کیروش را داشته و دارند. آیا باید بپذیریم مربیان پرتغالی، مبدع شیوهای جدید برای مقابله تیمهای کم توان تر در برابر قدرتهای فوتبال هستند؟