باشگاهی دارد کار خوب میکند. کار خوب به معنی کار درست، کاری که به نفع فوتبال و آن باشگاه است. همین خودش جای امیدواری دارد و جوابی است برای کسانی که مدام نقش «گلام» را در گالیور برمیدارند و آیه یأس میخوانند. اینکه همین است و کاری از کسی ساخته نیست و.... لیگ بیستم یک مربی «روانشناس» کم دارد!
مدیر قبلی آمده و اشتباه کرده، حالا به هرشکل و هرکس آورده! قرارداد خارج از عرف نوشته و فقط تا نوک بینی خودش را دیده! از جیب پدرش نبوده و برای بردن تیم به مسابقات هرکس هرچه گفته قبول کرده! خب حالا مدیران جدید باید درستش کنند. نمیشود که با همان فرمان جلو رفت!
بازیکنی هم که خودش میداند ۲۰۰ میلیون بیشتر نمیارزد و برایش ۳ میلیارد مینویسند، اگر اعتراض دارد باید برود همان جایی که این پول را میدهند! اگر یکسومش که هیچ، ۱۰ درصدش را هم به خودش بدهند کلاهش را بیندازد بالا!
این وسط اما ضایعات رفتار «نامدیر» قبلی تنها به فسخ چند قرارداد و قهر چند روزه چند جوان محدود نمیشود. برخی رفتارها روی روح انسانها تأثیر منفی میگذارد و کیست که نداند «زخمهای روح» مرهم سریع ندارند...
* سال قبل ستاره تیمش بود. با هر نگاه و هر سلیقه و هر آمار جزو ۳ نفر اول تیم بود. بدون حاشیه و جنجال و کاملاً در خدمت تیم. صدایش را کسی نشنید و همه از او تعریف کردند. قراردادش بود یک میلیارد و با افزایش ۲۰ درصدی در سال دوم شده ۲۰۰/۱ میلیون.
* دلال ها بازارگرمی کردند و بازیکن بدون تیم- که دو سال است یک بازی خوب از او ندیدهایم- را به تیم فلان قالب کردند. خُب دستشان درد نکند ولی این رقم ۶ میلیاردی که برای بازیکن تازهوارد نوشتهاند و از جیب پدرشان هم نرفته چه به روز همپستی این آقا میآورد؟!
* سرمربی را فرض در نظر بگیرید که تازه به تیم آمده و از زمانی که آمده هم آن ستاره بیادعای سال قبل هست و هم نوستاره تازه خریداری شده و نورچشم دلالها! شما جای او بودید چه میکردید؟ اگر ۶ میلیاردی را بازی بدهد، در حق ستاره و تیمش و هواداران و در نهایت- کارنامه خودش- خیانت کرده و به احتمال فراوان نتیجه نمیگیرد! اصلاً تا مهرههای جدید با قدیمیها هماهنگ شوند کلی زمان لازم است. اگر هم دست به تیمش نزند و بازیکن قبلی را بگذارد، آن دلالها که کلی پول به این بهانه به جیب زدهاند مگر ساکت مینشینند و مثل بچه آدم میروند دنبال کارشان؟ به هزار روش تو کار تیم و مربی میگذارند و آنهایی هم که از این انتقال سود بردهاند- برای اینکه ضایع نشوند که چرا چنان رقمی خرج خرید جدید کردهاند- میروند پشت دلالها و مربی میماند و...
فیروز کریمی فوقلیسانس روانشناسی است. به همین دلیل او و شاگردانش- فرهاد کاظمی، رضا مهاجری، فراز کمالوند، ساکت الهامی و... بیشترین هنر را در «بازی گرفتن» از بازیکن دارند. بازیکنی که از نظر آمادگی ۲۰ است و برای مربی قبلی ۵ بوده، زیرنظر این گروه در ۲ ماه اول ۴۰ میشود و این دیگر ثابت شده که هنر «بازی گرفتن» از بازیکن ربطی به علم و تاکتیک و آناتومی ندارد. صرفاً روانشناسی است و از احاطه روحی مربی روی جوانانش میآید. حالا چرا یاد مکتب پاس و کریمی کردیم؟
با اوضاعی که چند تیم پرطرفدار و بزرگ ما در لیگ بیستم پیش رو دارند، عیار سرمربیانشان در «روانشناسی» محک خواهد خورد. به عبارت دیگر، نتیجه گرفتن یا نگرفتن تیمهای مدعی ما در فصل جاری بیشتر از علم و تاکتیک سرمربی، مدیون و مرهون روانشناسی و هنر «بازی گرفتن» سرمربی از مهرههایش است!