گناه به هر کاری گفته میشود که مخالف رضایت خداوند باشد. هر گناهی به خودی خود موجب تیرگی نفس و روح انسان میشود. اصرار بر گناه به مرور زمان باعث میشود قلب انسان قابلیت دریافت انوار الهی را از دست دهد و زمینه گمراهی او فراهم شود. در واقع کسانی از هدایت خداوند بیشترین بهره را میبرند که قلب سلیم و سالمی داشته باشند؛ بر این اساس به هر میزان که انسان آلوده گناهان شود، از هدایتهای خداوند دور خواهد شد. چرا که هر گناه مانند لکهای سیاه بر آیینهای صاف و شفاف است که اگر پاک نشود و تداوم داشته باشد، در طی زمان پاک شدن آن کاری بسیار دشوار خواهد بود. لذا خداوند از باب رحمت خود در استغفار را گشوده است تا بندگانش از گناهان خود توبه کنند و لوح زلال قلبشان را از آلودگی گناهان پاک کنند.
از این جهت امام علی (ع) در یک روایت افراد را پرهیز میدهند از اینکه گناهی را کوچک بشمارند. حضرت در این روایت فرمود: «خداوند چهار چیز را در چهار چیز مخفی کرده است: رضای خود را در طاعتها؛ پس هیچ عبادتی را کم نشمارید شاید همان مورد رضای خدا باشد 2- غضبش را در گناهان؛ پس هیچ گناهی را کوچک نشمارید شاید همان مورد غضب او باشد ...» (تحف العقول صفحۀ 182)
حجتالاسلام فرحزاد گفت: گناهان خود را نباید کوچک ببینیم، چون معصیت خداوند است. اگر انسان به صورت ناخواسته مرتکب گناه شد، هیچ وقت درِ رحمت را به روی خودش نبندد. در روایت داریم گناه برای مؤمن مثل کوه سنگین روی دوش اوست. انسان بیایمان گاهی به گناه خود افتخار میکند و مقابل دیگران مینشیند و خطای خود را تعریف میکند.
وی با بیان اینکه جرم خوشحالی از گناه، اصرار بر گناه، تمجید گناه و تعریف گناه از اصل گناه بدتر است، افزود: اگر کسی مرتکب گناه شد باید آن را مخفی کرد و هیچ گاه اظهار نکرد. گناه را فقط باید نزد خدا برای طلب توبه و استغفار اظهار کرد.
وی افزود: در روایتی داریم «هر کس از عمل خوبی خوشحال و از عمل بد ناراحت شد، او مؤمن است؛ مَن سرَّته حسنته وساءَتْه سیئته فهو مؤمن»؛ بنابراین یک علامت مؤمن این است که از کارهای خوب خود ذاتاً خوشحال میشود و از گناه و معصیت بیزار است.
وجدان و فطرت مؤمن، دائم بر او چکش میزند؛ یعنی بعد از گناه ناراحت میشود. کسی که دارای این حالت است مطئمناً خداوند او را میبخشد. کسانی بخشیده نمیشوند که اصرار بر گناه دارند و خود را پشیمان نمیداند و بلکه توجیه هم میکند.