نماز، دعا، نیایش، شور و شوقی غیرقابل وصف برای رسیدن زمان مناجات و شتافتن به سمت نماز، قرآن خواندن، عبادت پروردگار، توسل و ... همه این ها از آن دسته حالات و اعمالی هستند که روح انسان را جلا می دهد، قلب را آرام ساخته و دلشوره ها و سیاهی ها را نابود می کند.
اما سوالی که شاید در ذهن بسیاری از افراد شکل گرفته باشد این است؛ چرا باید نماز بخوانیم؟!، آیا نمی شود خدا را طور دیگری عبادت کرد؟!
یعنی خداوند تنها ما را آفریده تا عبادتش کنیم، البته بنظر نمی رسد که ما صرفا برای عبادت کردن پرودگاری بی همتا که نقصی در دستورات و کارهایش وجود ندارد خلق شده باشیم چون قبل از ما موجودات و فرشته هایی بودند که خداوند را عبادت کنند البته بهتر بگوییم در جایی به نام بهشت عبادت کنند ، محلی که برخی از ما انسان ها مشتاقانه برای رسیدن به آن گوش به فرمان حقیم و بنوعی خداوند را برای رسیدن به بهشت وعده داده شده و در نهایت برای آسایش و لذت بردن خودمان عبادت می کنیم.
اما شاید بد نباشد به خود تلنگری بزنیم که، ما خداوند را برای ذات مقدس خودش عبادت می کنیم یا برای آنکه به ما بهشت را عطا کند گوش به فرمان دستورات او هستیم؟!
با این همه تفاسیر قصد داریم تا در این مطلب شما را با فلسفه نماز خواندن و روایات پیرامون آن آشنا نمایییم، پس بسم الله...
فلسفه خواندن نماز چیست؟
از آنجا که خداوند وجودی نامحدود و نامتناهی و پیراسته از هر گونه نقص و نیاز است احتیاجی به پرستش ما ندارد پس پرستش و عبادت او فی الواقع وسیله تکامل و سعادت ماست و دستور او به عبادت، یک نوع لطف و مرحمت و راهنمائی خواهد بود که ما را به کمال شایسته برساند و کلاً عبادت و خصوصاً نماز دارای یک سلسله آثار گرانبهای فردی و اجتماعی است زیرا اولاً حس تقدیر و شکر گزاری را در انسان زنده می کند، قدر دانی از مقامی که نعمتهای زیادی در اختیار او نهاده و با این سپاس گزاری، فرد، حق شناسی خود را در برابر آفریدگار خود که این همه نعمتهای گرانبها در اختیار او گذاشته اعلام می دارد و ثانیاً نماز و عبادت مایه تکامل روحی انسان است چون در نماز ما خود را با کمال مطلق مرتبط ساخته و از او کمک می خواهیم که شایستگی و لیاقت سخن گفتن با خود را به ما بدهد.
ضمن این که نمازگزار همواره به یاد خداست و یاد خدا بهترین وسیله برای کنترل نفس امّاره و روح طغیانگر است چنان که غفلت از یاد خدا و بی خبری از پاداشها و کیفرهای او موجب تیرگی عقل و خرد و کم فروغی آن می شود انسان غافل فکر عاقبت کار ناپسند و عقوبات آن را نمی کند و این نماز است که انسان را به یاد خدا می اندازد و اثر آن غفلت را از روح و روانش پاک می سازد و هم چنین نماز گزار برای قبولی نماز خود از بسیاری از گناهان اجتناب می ورزد مثلاً یکی از شرائط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسایلی است که در آن به کار می رود مانند آب وضو و غسل، لباس و مکان نمازگزار.
این موضوع باعث می شود که اطراف حرام نرود و در کار و کسب خود از هر نوع حرام اجتناب نماید زیرا بسیار مشکل است که یک فرد تنها در امور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقیّد شود و در موارد دیگر بی پروا باشد بالاخص که نمازگزار بداند شرط قبولی این است که حقوق مستمندان و زکات را بدهد، از گناهان کبیره بپرهیزد.
مسأله دیگری که نمازگزار باید به آن توجه داشته باشد نظافت و بهداشت است زیرا او باید با لباس و بدنی پاک و تمیز که بعضاً مجبور است غسل نماید تا از آلودگیهای ظاهری و معنوی خود را پاک سازد و از آنجا که نماز برای خود وقت معیّنی دارد یکی از آثار آن انضباط و وقت شناسی است.
آثار و فلسفه نماز به آن چه گفته شد منحصر نیست ولی این نمونه می تواند نشانه اسرار بزرگ این عبادت بزرگ باشد.
البته نمازی که می تواند تمام آثار را داشته باشد نمازی است که با حضور قلب و توجه و نیت پاک به درگاه خدا آورده شود.
روی همین جهات است که پیامبر گرامی(ص) می فرماید: نماز چون نهر آب صافی است که انسان خود را در آن شستشو می دهد، اگر کسی در شبانه روز پنج مرتبه خود را با آب پاک شستشو دهد هرگز بدن او آلوده و کثیف نمی شود.
هم چنین کسی که در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواند و قلب خود را در این چشمه صاف معنوی شستشو دهد، هرگز آلودگی گناه بر دل و جان او نمی نشیند.
چرا در دین اسلام تاکید به نماز خواندن شده است؟
نماز در منظر نخست دستور و حکم خداوند متعال است و او خالق ما و ما مخلوق او هستیم، لذا از دستور او اطاعت می کنیم. همین ما را بس که اولا با توکل و اطاعت خدا آرامش ارتباط با معبود خود را بدست می آوریم، و ثانیا به سعادت خود که تنها به دست خداست امیدوار می شویم. و از سوی سوم خود خدا برای نماز فوائد بسیاری برشمرده است.
بطور مثال؛ در قرآن مجید می خوانیم که "نماز انسان را از فحشا و منکرات باز می دارد."
توضیح مطلب آن که هر فردی وقتی خود را تحت مجموعه و یا سازمانی قرار می دهد باید دستورات و قوانین آن سازمان و آن مجموعه را رعایت نماید، کسی هم که خود را مسلمان می داند و تحت نظام متعالی اسلام قرار گرفته و آئین جهانی اسلام را پذیرفته است، باید به مقررات و ضوابط آن پایبند باشد.
بنابر این نماز خواندن در نگاه اول به عنوان یک وظیفه دینی بر هر فرد مسلمان واجب است، چرا که خداوند متعال این وظیفه را بعهده هر فرد مسلمان نهاده و دستور به انجام آن داده است:
« ... أقیموا الصلاة ...» یعنی نماز را به پا دارید (بقره/43 و 83 و 110 – نساء/77 و 103 – یونس/87 – حج/78 – و...) علاوه بر این، نماز خواندن در حقیقت نوعی تشکر از خداوند است، در مقابل همه نعمتهایی که به انسان عطا کرده، و همچنین اظهار بندگی و عبودیت در مقابل آن خالق بی همتا است. و این هر دو وظائف اخلاقی هر انسانی است. فطرت هر انسانی، مستقل از شرع، او را به شکر گذاری نسبت به ولی نعمتش فرامی خواند.
در وصف نماز به چند مطلب که از روایات اخذ شده، توجه کنید:
نماز چراغ و روشنی دل مؤمن، و زینت اسلام است. (جامع الاخبار، ص 72 ـ زبده العلوم، ج 2، ص 231)
روح و احساس و هدف اصلی نماز، ذکر و یاد خداوند است، که اگر انسان همیشه با آن همراه باشد از معاصی به دور و به نیکی ها روی می آورد.
نماز، پشتوانه ای عظیم برای حل مشکلات است. (بقره/ 153 ـ غرر الحکم، ص 99)
نماز، غفلت را از انسان زدوده، و باعث تقویت روح می شود. (غرر الحکم، ص764)
نماز، جلسه عاشق با معشوق است.(غرر الحکم، ص 404 و 15)
نماز، خودبینی و کبر و غرور را از بین می برد.(نهج البلاغه، کلمات قصار 252)
نماز وسیله شستشوی از گناه و آمرزش و مغفرت الهی است. (وسائل الشیعه، ج3، ص 7)
نماز، قطع نظر از محتوای خودش با توجه به شرائط صحت، دعوت به پاکسازی زندگی می کند، چرا که توصیه به پاکی لباس نمازگزار، پاکی و طهارت مکان نمازگزار و … دارد.
نماز، روح انضباط را در انسان تقویت می کند، چرا که هر روزه، و آن هم در اوقات معینی باید اقامه گردد. کلام آخر اینکه دانشمندان و روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که بسیاری از امراض و بیماریهای جسمی انسانها بر اثر اضطراب روحی و نداشتن آرامش و اطمینان روحی و فکری است، و همچنین افراد متدین و با ایمان به خاطر اینکه خود را متصل به قدرتی مافوق طبیعت، و مرتبط با نیروی عظیم الهی کرده اند، نسبت به افراد دیگر عمر طولانی تری داشته و زودتر بر بیماریهای جسمی خود غلبه می کنند.
روایاتی از ائمه معصومین علیهم السلام و حضرت زهرا«س» در باب فسلفه نماز
حضرت زهرا«س» فرمود: «خداوند نماز را واجب کرده است تا از تکبر پاکیزه شوید.»
امام رضا علیه السلام درباره فلسفه نماز می فرماید: «نماز اقرار به ربوبیت خداوند و مردود شمردن هر گونه شریک برای او و ایستادن با حالت خضوع و خشوع در پیشگاه پروردگار متعال است و طلب عفو از گناهان است. و روزی پنج بار سر به سجده گذاشتن برای با عظمت نگه داشتن دستورات پروردگار است و به خاطر این است که بندگان فراموش نکنند و طغیان نکنند و دائماً خاضع و خاشع و علاقمند و خواهان زیادی در دین و دنیا از او باشند.»
بنابراین، نماز ما که مرکب از اعمالی نظیر نیت، تکبیره الاحرام، رکوع و سجود و... است، دارای اهداف کلی و هر یک از این اجزا و شرایط نیز خود اهدافی را به دنبال دارند و علت این که واجب است انسان روزی پنج بار (نمازهای واجب پنچ گانه را) به جا آورد، این است که در طول شبانه روز، همواره متذکر عبودیت و بندگی خود باشد و در هیچ کاری و در هیچ وقتی از اوقات پروردگار و صاحب نعمت خود را فراموش نکند و بر دیگر بندگان خدا تکبر و فخر فروشی نداشته باشد.
ممکن است کسی بگوید اصل شکر گذاری و بیاد خدا بودن و دوری از تکبر و خود خواهی را قبول داریم، ولی آیا ممکن نیست که این اهداف را به شکل دیگری و در قالب اعمال دیگری غیر از نماز ایجاد نمائیم؟
پاسخ این سؤال این است که اسلام هم به اهداف عبادات اهمیت داده و هم به شکل آنها، و اینکه در اسلام شکل انجام عبادات با تمام جزئیات و شرایط آن بیان شده، نشانه غنای اسلام است که این دین الهی برای تمامی ابعاد زندگی بشر و در تمام تکالیف او، جزئیات آنها را بیان کرده است. و وقتی همه مسلمانان به یک صورت و یک شکل وظایف و تکالیف خود را انجام می دهند، حکایت کننده از یک روح واحد در کالبد تمامی مسلمانان است که علاوه بر شکل زیبای آن، موجب تقویت قوای مسلمانان و ایجاد ترس در دل دشمنان می شود.
اگر قرار به عبادت باشد،نوع دیگری هم می شود عبادت کرد؟
برای پاسخ دادن به چنین سوالی باید به ریشه این سوال که در مسائل اعتقادی وجود دارد بپردازیم .
یعنی در حقیقت اگر به مسائل اعتقادی کاملا واقف شویم به جواب این گونه سوالات نیز خواهیم رسید .
در اعتقادات، ما باید به صورت مشخص به سه اصل اساسی که در شیعه به پنج اصل تغییر یافته است معتقد باشیم که آ ن ها عبارتند از :توحیدو اعتقاد به خدایی یگانه –نبوت و اعتقاد به ارسال پیامبران از سوی خداوند و معاد که در شیعه علاوه بر این موارد باید به عدل و امامت نیز معتقد بود.
اگر ما این اصول را بپذیریم و معتقد باشیم که خداوندی یگانه موجود است که هیچ کار بیهوده و لغوی از او سر نمی زند و برای هدایت انسان ها از سر لطف پیامبرانی معصوم را به سوی بشر گسیل داشته است به این نتیجه می رسیم که تعیین شکل عبادات نیز در همین راستا است ولو اینکه ما به کنه مطلب نتوانیم پی ببریم .
البته لازم به ذکر است که عبادات در نماز و روزه و امثالهم منحصر نمی شود بلکه علاوه بر این ها موارد بسیار زیادی هستند که می توانند در زمره عبادات بگنجندنظیر خدمت کردن به مردم که بالاترین عبادات ها است و یا احترام به والدین که عبادتی بسیار ارجمند است اما باید توجه داشت که این گونه عبادات نیز باید در چارچوب کلی اسلام باشند مثلا نمی توان به والدین به منظور احترام سجده کرد.