آیات 63 تا 68 سوره فرقان به بیان صفات عباد الرحمن همچون تواضع، رفتار آنها در برابر جاهلان، عبادت و انفاق پرداخته است .
موضوع بحث عبادالرحمن از روایتی در جلد سوم اصول کافی گرفته شده است: روزی همام نزد امام علی علیه السلام آمد و از او در مورد صفات مؤمنان پرسید و امام شروع به برشمردن این صفات کردند; تا اینکه همام روح از بدنش خارج شد و جان سپرد.
بحث ادبی و لغوی
عباد جمع «عبد» به معنی بندگان است و به مناسبت اضافه آن به «رحمان »، مقصود از آن عبدالله می باشد; چه آنکه رحمان از اوصاف و اسامی پروردگار متعال جل جلاله است.
این روش، بهترین ادب اسلامی و انسانی و عالیترین و مترقی ترین شیوه اخلاقی است که انسان میتواند بدون زحمت و صرف مال، فقط با این سلاح اخلاقی دشمن را وادار به عقبنشینی کند و یا او را از دشمنی و کینه توزی برگرداند و به دوستی با خودش، او را از صف دشمنان و مخالفان خویشتن خارج و به دوستان صمیمی خود ملحق گرداند; ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوة کانه ولی حمیم
چنانچه می دانیم همه انسانها بندگان خدایند. اکنون با لحاظ این مطلب، پرسشی پیش می آید که چگونه از یک سو همه انسانها، بلکه تمامی موجودات بندگان خدا هستند و از دیگر سو، به مقتضای آیات محل بحث، بندگان خدا واجد نشانه های خاص و مزایا و مشخصات ویژه ای می باشند؟
در پاسخ به این پرسش می گوییم: عبودیت به معنی تذلل به دو گونه است: 1- قهری و طبیعی 2- ارادی و اختیاری
اصطلاح عبد به این معناست که همه موجودات بطور قهری متواضعند; ولی نوع دیگری از عبودیت و فرمانبرداری اضطراری نیست; بلکه اختیاری و ارادی است و ویژه گروه و جمعیت مخصوصی است و آیات محل بحث، ناظر به حال آنان می باشد.
گروهی معتقدند که راه رفتن در زمین کنایه از زندگی و معاشرت آنان با مردم است. مؤمنان علاوه بر خدا در برابر مردم نیز متواضعند. و با رفق و لینت با مردم رفتار میکنند
تواضع
و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا; «بندگان خاص خداوند رحمان، آنها هستند که با آرامش و بی تکبر بر زمین راه می روند.» (1)
نخستین توصیفی که از عبادالرحمن شده است، نفی کبر و غرور و خودخواهی است که در تمام اعمال انسان و حتی در کیفیت راه رفتن او آشکار است; زیرا ملکات اخلاقی، همیشه خود را در لابلای اعمال و حرکات انسان نشان می دهند تا آنجا که از چگونگی راه رفتن انسان می توان، با دقت و موشکافی به قسمت قابل توجهی از اخلاق او پی برد. آری این مؤمنان، بنده خداوند رحمان هستند، و نخستین نشانه بندگی همان تواضع است.
اگر انسان کمترین شناختی از خود و جهان هستی داشته باشد، می داند در برابر این عالم بزرگ چه اندازه کوچک است و دیگر جایی برای فخر فروشی خود نمی بیند. (2) «ان الله لا یحب من کان مختالا فخورا.» (3)
گروهی معتقدند که راه رفتن در زمین کنایه از زندگی و معاشرت آنان با مردم است. مؤمنان علاوه بر خدا در برابر مردم نیز متواضعند. و با رفق و لینت با مردم رفتار می کنند. (4)
امام صادق علیه السلام می فرماید: «تواضع و فروتنی اساس هرگونه شرافت عظیم و مرتبه بلندی است. و اگر تواضع، زبان و لغتی داشت هر آینه، به ما از حقایق پوشیده و اسرار نهان و نتایجش، خبر می داد. تواضع باید برای خدا و در راه خدا باشد، وگرنه مکر و تکبر است; اگر چه بصورت تواضع باشد. و چون تواضع برای خدا باشد; خداوند متعال او را عزت و بزرگی داده و شرافت بر دیگران پیدا می کند.» (5)
برخورد با جاهلان
و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما ; «و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند به آنها سلام می گویند.»
دومین صفت عبادالرحمان که در آیه 63 از سوره فرقان برای عبادالرحمن ذکر شده این است که چون از جاهلان حرکات درشتی مشاهده می کنند و یا سخنانی زشت و ناشی از جهل می شنوند، پاسخی سالم می دهند و به سخنی سالم و خالی از لغو و گناه جواب می گویند: بدین معنی که بندگان رحمان، جهل جاهلان را با جهل، پاسخ نمی دهند، زبان خود را به حرف های زشت و ناپسند نمی آلایند و در پاسخ جاهلان مرتکب گناه نمی شوند.
قابل توجه است که این روش، بهترین ادب اسلامی و انسانی و عالیترین و مترقی ترین شیوه اخلاقی است که انسان می تواند بدون زحمت و صرف مال، فقط با این سلاح اخلاقی دشمن را وادار به عقب نشینی کند و یا او را از دشمنی و کینه توزی برگرداند و به دوستی با خودش، او را از صف دشمنان و مخالفان خویشتن خارج و به دوستان صمیمی خود ملحق گرداند; ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوة کانه ولی حمیم. (6)
عبادت در شب
والذین یبیتون لربهم سجدا و قیاما; «کسانی که شبانگاه برای پروردگارشان سجده و قیام می کنند.» (7)
از دیگر صفات عبادالرحمن و بندگان خالص خداوند، شب زنده داری و عبادت در شب است که در اسلام روی آن تاکید فراوانی شده است; زیرا دو خصوصیت و امتیاز دارد: 1- زحمت و رنج عبادت در شب به مراتب بیشتر از زحمت و رنج عبادت در روز است و قهرا هرچه زحمت و سختی عملی افزون تر باشد، ارزش و اعتبار آن نیز بیشتر خواهد بود همچنان که رسول خدا فرمود: افضل العبادات احمزها; «برترین عبادات تلخ ترین و دشوارترین آنهاست.»
2- عبادت در شب از ریا و خودنمایی دورتر است; زیرا انسان به هنگام شب در خلوت و تنهایی و دور از دیگران بسر می برد و بی شک هرچه جنبه اخلاص انسان بیشتر باشد و هر اندازه عبادت او از ریا دورتر باشد و در دل شب ظلمانی به عبادت و نماز بپردازد، ارزش عملش بیشتر خواهد بود.
دعا
والذین یقولون ربنا اصرف عنا عذاب جهنم ان عذابها کان غراما ; «آنها کسانی هستند که می گویند پروردگارا عذاب جهنم را از ما برطرف گردان که عذابش سخت و با دوام است.» (8)
خداوند، پس از قتل نفس، موضوع زنا را ذکر کرده این دو مطلب را در کنار هم آورده است. نتیجه این می شود که عبادالرحمن نه انسان کشی میکنند نه زنا، و از این دو عمل ناروا برکنارند. اکنون باید دید چه مناسبتی بین قتل نفس و زنا میباشد؟ میتوان گفت بدان جهت است که قتل، نابود کردن شخص انسان و زنا نابود کردن شخصیت انسان است.
انفاق
والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما; «آنها کسانی هستند که هرگاه انفاق کنند نه اسراف می کنند و نه سخت گیری، بلکه در میان این دو حد اعتدالی دارند.» (9)
موضوع اصلی انفاق، اعتدال در آن است. کلمه انفاق به معنای بذل مال و صرف آن در رفع حوایج خویشتن یا دیگران است. کلمه اسراف به معنای تجاوز از حدی است که رعایت آن سزاوار است، در مقابل قتر که به معنای کم انفاق کردن است. اما معنای قوام این است که بندگان رحمان، انفاقشان همواره در حد وسط و میانه است پس صدر آیه دو طرف افراط و تفریط در انفاق را نفی کرده و ذیل آن حد وسط را ثابت می کند. (10)
در مورد اسراف برخی گفته اند: اسراف، خرج کردن مال است در راه معاصی و اقتار، امساک از خرج کردن مال است در راه حق. پس مقصود این است که بندگان خدا مال خود را در راه حق صرف می کنند; نه از این کار امساک می کنند و نه مال خود را در راه معصیت صرف می کنند.
دومین صفت عبادالرحمان که در آیه 63 از سوره فرقان برای عبادالرحمن ذکر شده این است که چون از جاهلان حرکات درشتی مشاهده میکنند و یا سخنانی زشت و ناشی از جهل میشنوند، پاسخی سالم میدهند و به سخنی سالم و خالی از لغو و گناه جواب میگویند: بدین معنی که بندگان رحمان، جهل جاهلان را با جهل، پاسخ نمیدهند، زبان خود را به حرفهای زشت و ناپسند نمیآلایند و در پاسخ جاهلان مرتکب گناه نمیشوند.
توحید
والذین لا یدعون مع الله الها آخر; «آنها کسانی هستند که معبود دیگری را با خدا نمی خوانند».
از جمله صفات عبادالرحمن که در شصت و هشتمین آیه سوره فرقان ذکر شده این است که آنها بیشتر از یک معبود ندارند و آن هم ذات لایزال خداوند است، آنان در کنار پروردگار ما معبود دیگری نمی جویند و عبادت نمی کنند.
زنا
و لایزنون و من یفعل ذلک یلق اثاما; «و زنا نمی کنند، و هرکس چنین کند مجازاتش را خواهد دید.»
از جمله صفات عبادالرحمن که در شصت و هشتمین آیه سوره فرقان ذکر شده، پرهیز از زناکاری است. امام علی علیه السلام می فرماید: «غیرتدار و جوانمرد هرگز زنا نکند چون نمی پسندد با اهلش زنا کنند. غیرت و جوانمردیش اجازه نمی دهد که با زنی که به او حرام است، همبستر شود.» (11) آری آنان که تن به بی عفتی داده و رو به ناپاکی آورده آلوده به زنا باشند از بندگی خدا بی بهره اند و راه به حریم والای عبادالرحمن نمی برند.
قابل توجه است که خداوند، پس از قتل نفس، موضوع زنا را ذکر کرده این دو مطلب را در کنار هم آورده است. نتیجه این می شود که عبادالرحمن نه انسان کشی می کنند نه زنا، و از این دو عمل ناروا برکنارند. اکنون باید دید چه مناسبتی بین قتل نفس و زنا می باشد؟ می توان فت بدان جهت است که قتل، نابود کردن شخص انسان و زنا نابود کردن شخصیت انسان است.
رسول خداصلی الله علیه وآله فرموده اند که چهار چیز است که یکی از آنها داخل خانه ای نمی شود مگر آنکه آن را خراب کند و برکت از آنجا برگیرد: خیانت در امانت، دزدی، شرب خمر و زنا و همچنین فرمودند: ننالید زمین هرگز جز از چند چیز: 1- خون حرام 2- آب غسل زنا که بر زمین ریخت و.... (12)
پی نوشت ها:
1) فرقان، 63.
2) بحار الانوار الجامعه لدرر الاخبار الائمة الاطهار، ملا محمدباقر مجلسی، ج 3، ص 579.
3) نساء، 36.
4) تفسیر روح الجنان و روض الجنان، جمال الدین ابوالفتوح رازی، ص 311.
5) مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، امام صادق(علیه السلام)، ص 244.
6) فصلت، 34.
7) فرقان، 64.
8) فرقان، 65.
9) فرقان، 67.
10) المیزان فی تفسیر القرآن، علامه محمد حسین طباطبایی. ج 30، ص 68. و المنجد فی اللغة و الاعلام.
11) نهج البلاغه، سید علینقی فیض الاسلام، ج 1-6، حکمت 297 (ما زنی غیور قط.)
12) حلیة المتقین، ملا محمد باقر مجلسی، تکجلدی، ص 472.
منبع:
این مطلب تلخیصی است از مقاله "عبادالرحمن" نوشته شیلا خدادادی که در مجله مشکوة النور، شماره 12 چاپ شده است.