نهج البلاغه با مرور قرنها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزونتر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی(ع) درباره قرآنآمده است: « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان میپذیرد و نه اسرار آن منقضی میشود. در سخن مشابهی نیز آمده است : «لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را میتوان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی میشود و از بین میرود.
سخنان امام علی(ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بیش از هزار سال از عمر این کتاب شریف میگذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاشهایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.
وقال علیه السلام:اِحْذَرْ أَنْ یَرَاکَ اللّهُ عِنْدَ مَعْصِیَتِهِ وَ یَفْقِدَکَ عِنْدَ طَاعَتِهِ فَتَکُونَ مِنَ الْخَاسِرِینَ، وَ إِذَا قَوِیتَ فَاقْوَ عَلَى طَاعَةِ اللّهِ، وَ إِذَا ضَعُفْتَ فَاضْعُفْ عَنْ مَعْصِیَةِ اللّهِ.
امام(علیه السلام) فرمود: برحذر باش از این که خدا تو را نزد معصیتش حاضر ببیند و نزد طاعتش غایب که از زیان کاران خواهى بود، و هرگاه قوى و قدرتمند مى شوى قدرت بر اطاعت خداوند داشته باش و هرگاه ضعیف و ناتوان مى گردى در برابر معصیت خداوند ضعیف و ناتوان باش.
امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه اش به دو نکته مهم اشاره مى فرماید. نکته اول این است که به همگان هشدار مى دهد مراقب اعمال خویش باشند، مى فرماید: «برحذر باش از این که خداوند تو را نزد معصیت هایش حاضر ببیند و نزد طاعاتش غایب که از زیان کاران خواهى بود»؛ (اِحْذَرْ أَنْ یَرَاکَ اللّهُ عِنْدَ مَعْصِیَتِهِ وَ یَفْقِدَکَ عِنْدَ طَاعَتِهِ فَتَکُونَ مِنَ الْخَاسِرِینَ). اشاره به این که عالَم محضر خداست و خداوند از ما به ما نزدیک تر است حتى افکار و خیالاتى را که در ذهن ما نقش مى بندد مى داند و مى بیند بنابراین چگونه به خود اجازه مى دهیم که در صحنه هاى معصیت در حضور خداوند، حضور داشته باشیم و در صحنه هاى اطاعت که خاصان و مقربان پروردگار و مؤمنان صالح حضور دارند جاى ما خالى باشد؟ امام صادق(علیه السلام) طبق روایتى که در کتاب شریف کافى آمده است به یکى از یاران خود به نام اسحاق بن عمار مى فرماید: «یا إِسْحَاقُ خَفِ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ وَ إِنْ کُنْتَ لاَ تَرَاهُ فَإِنَّهُ یرَاکَ فَإِنْ کُنْتَ تَرَى أَنَّهُ لاَ یرَاکَ فَقَدْ کَفَرْتَ وَ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ یرَاکَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِیةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِینَ عَلَیکَ; اى اسحاق! آن گونه از خدا بترس که گویى او را مى بینى و اگر تو او را نمى بینى او تو را مى بیند. اگر فکر مى کنى که خدا تو را نمى بیند کافر شده اى و اگر مى دانى تو را مى بیند ولى آشکارا معصیتش را مى کنى او را کمترین بینندگان به حساب آورده اى (زیرا در برابر یک انسان عادى و حتى گاه در مقابل یک کودک حاضر نیستى بسیارى از گناهان را انجام دهى پس چگونه در محضر پروردگار مرتکب آن مى شوى؟)».
از این سخن مى توان نتیجه گرفت که بى تقوایى هاى انسان ها نتیجه ضعف ایمان آن ها به خداوند و معاد است. یا او را همه جا حاضر نمى دانند و یا وعده هاى معاد و پاداش و کیفر اعمال را کوچک مى شمرند که اگر چنین نبود روح تقوا حاکم بود. از همین رو در حدیثى مى خوانیم که از امام صادق(علیه السلام) تفسیر تقوا را پرسیدند. امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «أَنْ لاَ یفْقِدَکَ اللَّهُ حَیثُ أَمَرَکَ وَ لاَ یرَاکَ حَیثُ نَهَاکَ; حقیقت تقوا این است که خدا تو را در جایى که امر کرده، غایب نبیند و در جایى که نهى کرده حضور نداشته باشى». امیرمؤمنان(علیه السلام) در جمله دوم از گفتار حکیمانه مورد بحث به نکته دیگرى اشاره مى کند که در واقع تکمیل کننده جمله پیشین است. مى فرماید: «و هرگاه قوى و قدرتمند مى شوى قدرت بر اطاعت خداوند داشته باش و هرگاه ضعیف و ناتوان مى گردى در برابر معصیت خداوند ضعیف و ناتوان باش»; (وَ إِذَا قَوِیتَ فَاقْوَ عَلَى طَاعَةِ اللّهِ، وَ إِذَا ضَعُفْتَ فَاضْعُفْ عَنْ مَعْصِیَةِ اللّهِ). اشاره به این که سعى کن اسباب اطاعت را فراهم کنى و درطریق اطاعت پروردگار قوى شوى و نیز سعى کن اسباب معصیت را از میان بردارى و در طریق عصیان ضعیف شوى زیرا فراهم آوردن اسباب یا از میان بردن آن غالباً کارى است که در اختیار انسان مى باشد.
مثلاً هنگامى که افراد عادى نزد علما و دانشمندان وارسته دینى بروند تا نصیحتى از آن ها بشنوند سبب مى شود که روح آن ها براى اطاعت پروردگار قوى گردد و هنگامى که از بدان و دوستان بدکار دورى کنند اسباب معصیت را از میان برداشته و خود را براى انجام آن ضعیف مى سازند. در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه (وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبّهِ جَنّتانِ) آمده است: «مَنْ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ یراهُ وَ یسْمَعُ ما یقُوْلُ وَ یعْلَمُ ما یعْمَلُ مِنْ خَیر أَوْ شَرّ، فَیحْجُزُهُ ذلِکَ عَنِ الْقَبیحِ مِنَ الاَْعمالِ، فَذلِکَ الَّذى خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى; کسى که بداند خدا او را مى بیند و آنچه را مى گوید مى شنود و از اعمال نیک و بدى که انجام مى دهد آگاه است و این امر او را از اعمال قبیح بازدارد این کسى است که از مقام پروردگارش خائف است و نفس خویش را از هوى بازمى دارد». در آیات قرآن مجید نیز تعبیرات مختلفى دیده مى شود که در واقع گفتار امام(علیه السلام)برگرفته از آنهاست. در آیه چهاردهم سوره علق درباره بعضى از کافران و تکذیب کنندگان پیغمبر(صلى الله علیه وآله) آمده است: «(أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ یَرَى); آیا او نمى دانست که خداوند اعمالش را مى بیند». در آیه 108 سوره نساء مى خوانیم: «(یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلاَ یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللهِ); آن ها زشتکارى خود را از مردم پنهان مى دارند; اما از خدا پنهان نمى دارند». این سخن را با نکته اى که مرد سالکى بیان کرده پایان مى دهیم: نقل شده که او بعد از گناهى توبه کرده بود ولى پیوسته مى گریست. به او گفتند: چرا این قدر گریه مى کنى؟ مگر نمى دانى خداوند غفور است و آمرزنده گناهان؟ گفت: آرى ممکن است او عفو کند ولى این خجلت و شرمسارى را از این که او مرا به هنگام گناه دیده است، چگونه از خود دور سازم؟ گیرم که تو از سر گنه درگذرى *** وان شرم که دیدى که چه کردم چه کنم؟!