با حیاکردن از خداوند به بالاترین درجه ایمان برسیم

خداوند در درون همه انسانها چیزی به نام فطرت را به ودیعه گذاشته است که با ساختار و سرشت  انسانها آمیخته شده است ، وچون  دستورات و  احکام  دین به گونه ایی بیان شده که همه انسانها خواستار آن هستند ، لذا می گویند که دین الهی مطابق با فطرت انسان است ، که  با گذشت زمان واعصار ، قابل زوال وتغییر نیست . زیرا فطرت قابل زوال نیست.

همانگونه که تشنگی در وجود انسان است و فقط با آب بر طرف می شود ، لذا  انسان تشنه فقط به دنبال آب می گردد نه چیز دیگری ، خب  رسیدن به کمال و....هم وقتی فطری شد ، پس  انسان برای بدست آوردن آن ، فقط به دنبال اموری می رود که  فطری اوست . 

بنابراین منطبق بودن  دین الهی  ودین خالص با فطرت آدمی ، یکی از مهمترین امتیازات دین خداوند است .

از جمله امور فطری ، که خدای سبحان در همه انسانها به ودیعه گذاشته ،  مساله شرم و حیاست. که در همه انسانها ، از اولین تا آخرین وجود داشته وخواهد داشت .

و در جریان حضرت آدم که  اولین انسانها بودند ،می بینیم  بعد از آنکه از بهشت بیرون شدند  ، و زشتی هایشان کشف شد ،  به دنبال تهیه چیزی بر آمدند که عیوب خود را بپوشانند .خب این یعنی حیا، زیرا حیا یعنی  پروا داشتن .

(.....فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَکُما عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَکُما إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُما عَدُوٌّ مُبینٌ)

( پس چون از آن درخت تناول کردند زشتیهایشان  بر آنان آشکار گردید و بر آن شدند که از برگ درختان بهشت خود را بپوشانند)(الاعراف-22)

واز اینجا روشن می شود که  شرم و حیا امریست که به طور فطری درهمه  انسانها  وجود دارد . چرا که حتی در اولین انسانها نیز وجود داشته است.  

والبته نباید فراموش کنیم که ابلیس هم سر وکارش با همین امورفطری  است . تا  انسان را از  پوشش رحمت و حیا و از پوشش علم و ایمان و لباس انسانیت،  برهنه کند.

یک نوع از این شرم وحیا ، مربوط به شرم و حیایی است که  در خانواده ها  باید وجود داشته باشد.همانگونه که در اجتماع نیز باید وجود داشته باشد.

 قرآن کریم  به این نوع از شرم وحیا در خانواده ،  توجه ویژه ای دارد . وشاید به خاطر این باشد که  وقتی می گوییم  خانواده نخستین مکان برای آموزش فرزندان است ، واز بازتاب همین بستر است که اخلاق و رفتار اجتماع ، شکل می گیرد ، پس  اگر  مهمترین  مبحث  تربیتی  فرزندان را حیا و عفت قرار دهیم تا فرزندانمان  در همۀ جهات مثل کلام و رفتار و پوشش و...،  حیا و شرم را در زندگی به کار بندند، خب  این بدان معناست  که  در واقع داریم اجتماع را بر اساس محوریت دین وفطرت می سازیم  .

و لذا  قرآن کریم بحث حیا در خانواده را با ظرافت خاصی به والدین گوشزد می کند که :

 ( یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وَ الَّذینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهیرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ ...)(النور-58)

 اى کسانى که ایمان دارید باید به کسانى که شما مالک آنان شده‌اید و کسانى که هنوز به عقل نرسیده ‌اند ، دستور دهید در شبانه روز سه وقت از شما اجازه ورود بگیرند. یکى پیش از نماز صبح و دوم هنگام نیم روز که جامه ‌هاى خویش از تن در مى ‌آورید و سوم بعد از نماز شبانگاه که این سه هنگام، هنگام خلوت شما است‌.

آنچه که در این کریمه بیان شده ، اینست  که بچه ها در صوتی که بخواهند در این مواقع   وارد اتاق یا خلوت شما شوند ،نباید سرزده  وارد شوند بلکه باید اجازه بگیرند.  وقطعا این نیازمند  به آموزش دارد . 

این مساله ، یک نوع ادب اسلامى است که  متاسفانه  با اینکه صریح قرآن است ولی می بینیم که  کمتر رعایت مى ‌شود ،  و معلوم نیست به چه دلیل این حکم قطعى قرآن (ولو مستحبی باشد) مورد غفلت و بى توجهى قرار گرفته است؟! چرا در رسانه ها ی عمومی وکتاب ها وآموزشگاه های ما ، کم رنگ شده است.

آیا بهتر نیست که هزینه های سرسام آور که صرف  جلوگیری از جرایم و تبهکاری ها می شود ، صرف فرهنگ سازی مسائل ناب  قرآنی شود ؟که قطعا با وجود این اقدامات ضریب جرائم در جامعه به صورت قابل توجهی کاهش خواهد یافت.

اهمیت حیا

مسألۀ حیا و شرم، هم از نظر عقل مورد تایید است وهم از نظر روایات اسلامی از جایگاه بالایی برخوردار است.

امام علی علیه السلام وجود حیا را نشانه ایمان می داند.«کَثرَهُ حَیاءِ اَلرَجُلِ ، دَلیلُ ایمانِهِ»یعنی کثرت حیای آدمی دلیل ایمان اوست.(غرر الحکم و درر الکلم ؛ ؛ ص525)

 رسول گرامی اسلام نیز در مقام موعظه به فردی فرمودند: (اِستَحیِ مِنَ اللهِ استِحیاءَکَ مِن صالِحی جیرانِکَ فَاِنَّ فیها زیادَهَ الیَقینِ) یعنی از خداوند حیا داشته باشد چنان که از بهترین همسایه ات حیا می کنی؛ زیرا که آن بر یقین می افزاید. 

( مصباح الشریعة / ترجمه مصطفوى ؛ ص321)

بنابراین همان طور که انسان مراقب است که حرمتش در میان همسایگان و حضور دیگران شکسته نشود ،  به فرمودۀ حضرت با حیا کردن از خداوند  و شرم از انجام معاصی ، نیز  می تواند به یقین بیشتر دست یابدکه  البته یقین ، بالاترین درجۀ ایمان است.